۱۳۸۹ مهر ۸, پنجشنبه

معرفی نامه !!؟


گزارشی از تلویزیون سی ان ان: در( خلافت اسلامی) ایران زنان سنگسار می شوند، نوجوانان به چوبه دار سپرد می شوند و زندانیان در ملاعام اعدام می گردند. به گفته عفو بین الملل در سال 2009 رژیم ایران 388 نفر را اعدام کرده است و از اوایل امسال نیز تاکنون 180 نفر در این کشور اعدام شده اند

براساس آمار وحشتناک سال گذشته در(خلافت اسلامی) ایران، یک اعدام از طریق سنگسار و 14 اعدام در ملاعام صورت گرفته است. همچنین 77 نفر در اعدامهای دسته جمعی قربانی شده اند. علاوه بر این، 5 نوجوان که هنگام اعدام زیر 18 سال سن داشتند، اعدام شده اند. عفو بین الملل همچنین میگوید رژیم ایران افراد را به دلایل سیاسی اعدام می کند

در باره مجازات وحشیانه سنگسار هم برنارد هانری لوی، فیلسوف فرانسوی می گوید، مرد را تا کمر در خاک دفن می کنند اما زنان چنین شانسی ندارند، آنها را تا گردن در خاک می کنند. گروهی از مردان جمع میشوند و زن نگون بخت را سنگسار می کنند. آنقدر میزنند تا صورت زن را له کنند

۱۳۸۹ مهر ۷, چهارشنبه

۱۳۸۹ مهر ۶, سه‌شنبه

نرخ متعادل دلار ، یکهزار و هفتصد تومان !!؟




روزنامه آرمان ؛ هوشنگ فاخر نایب رئیس اتاق ایران: پس از انتقادهای بسیار برخی از فعالان اقتصادی كشور به تثبیت نرخ ارز و درخواست آن‌ها برای توجه به موضوعی كه در برنامه چهارم مبنی بر در نظر گرفتن تفاوت تورم داخلی و خارجی عنوان شده بود و حتی تاكید وزیر بازرگانی بر تشكیل كارگروه‌هایی برای محاسبه نرخ ارز مناسب كشور، بالاخره رقمی برای نرخ ارز از سوی اتاق ایران پیشنهاد شد. بر این اساس، طبق محاسبه نایب رئیس اتاق بازرگانی ایران نرخ متعادل دلار حدود هزار و 700 تومان است. بهترین روش برای مدیریت

واردات منطقی بودن نرخ ارز است ، برای مثال اگر دلار را 500 تومان كنند، دیگر هیچ كالایی در ایران قابل تولید نیست. همه كالاهای وارداتی ارزان‌تر از تولید داخل ایران می‌شوند و برعكس در صورتی كه قیمت دلار افزایش یابد، هر چه كه هست قابل صدور شده و جنسی در كشور باقی نمی‌ماند و كل تولیدات به خارج فرستاده می‌شود.

در سال 1380 نرخ دلار متعادل بود و در آن سال ارز را به صورت نسبی تثبیت كردیم. اما تاكنون در حالی كه طی این سال‌ها دلار حدود 25 ،26 درصد افزایش یافته، طبق تورمی كه بانك مركزی اعلام كرده، تورم و هزینه‌های تولید، 254 درصد رشد داشته است.

این دو رقم 26 و 254 درصد تناسبی ندارد و در نتیجه در پی ارائه ارز ارزان، اكثر كالاهای وارداتی، ارزان‌نما می‌شوند.
در واقع كالای وارداتی ارزان نیست، بلكه با ارز ارزان، كالای خارجی ارزان می‌شود. اگر نرخ ارز را در حد تورمی كه داشتیم مدنظر قرار دهیم، به نرخ متعادلی می‌رسیم. اگر تورم داخلی كشور در سال‌های اخیر را منهای تورم خارجی کنیم خود به خود به چنین رقمی می‌رسیم.

این موضوع در برنامه پنج ساله چهارم نیز در بخش درآمدهای دولت پیش‌بینی شده بود كه نرخ ارز معادل تورم داخلی منهای تورم خارجی مدیریت شود اما این كار انجام نشد و در نتیجه دولت ارز ارزان‌ می‌فروشد

. پیشنهاد نرخ هزار و 700 تومانی برای دلار به برخی مسئولان مربوطه ارائه شده و به برخی دیگر نیز ارائه خواهد شد. شش گروه هزینه تولید شامل مزد، مواد اولیه، هزینه‌های مالی، انرژی، استهلاك و هزینه‌های عمومی،اگر هركدام از این‌ها به هر دلیلی افزایش قیمت داشته باشد، قیمت كالای تولیدی به نسبت سهم آن رقم، بالا می‌رود. بنابراین باید متوسط هزینه تولید شش گروه با دنیا بخواند، در غیر این صورت، نرخ ارز شروع به نوسان خواهد كرد تا جایی كه اصناف هزینه‌ای كه نسبت به بازار جهانی است را باید پوشش دهند.

در دنیا از این موضوع استفاده می‌كنند اما كشورهایی چون ایران كه درآمدی غیر از صادرات عمومی كالا دارند، دولت معین‌كننده نرخ ارز می‌شود. این در حالی است كه در صورت بالا بودن نرخ ارز صادرات كشور مانند سال 1373 رشد می‌كند. در صورت اصلاح نرخ ارز، اقشاری مانند تولیدكننده و كسبه نسبت به شرایط اقتصادی، نرخ متعادلی را برای خود به‌دست خواهند آوردند اما آسیب حقوق بگیران كه حقوق ثابت دارند را باید جبران كرد.

برای این موضوع باید هر دو ، سه ماه یك‌بار طبق تورم، مزد حقوق‌بگیران را اصلاح كرد. وقتی دو سوم ارز واردات كالا از محل نفت و یك سوم از محل صادرات كالاهای غیرنفتی ایران تامین می‌شود، بنابراین نرخی كه دولت برای ارز تعیین می‌كند، بر این وضعیت حاكم است و نمی‌توان گفت كه عرضه و تقاضا نرخ را معین می‌كند. نفتی كه در طول هزاران سال خداوند عنایت كرده و در زیر زمین تولید شده را می‌فروشیم و سیب وارد می‌كنیم. آیا واقعا نیاز داریم؟

۱۳۸۹ مهر ۵, دوشنبه

۱۳۸۹ مهر ۴, یکشنبه

پوستر در " دانشگاه تهران " - زن بی حجاب ، صندلی سه پایه هست !!؟


دانشجونیوز: با آغاز سال تحصیلی جدید، در دانشگاه تهران پوستر بزرگی از یک صندلی با سه پایه! نصب شده است که بر روی آن نوشته شده است: "زن، بدون حجاب: همچون صندلی است با ۳ پایه"

نصب این پوستر توهین آمیز به نظر در راستای اعمال فشار بر دانشجویان دانشگاه تهران پیرو سخنان وزیر علوم(!) و دیگر مسئولین مبنی بر ایجاد فضایی اسلامی در دانشگاه ها می باشد

امسال همچنین خبر هایی از طراحی "مانتو فرم" برای دانشجویان دانشگاه آزاد منتشر شد

پیش از این سایت های تندروی نزدیک به دولت بارها در نوشته های خود از وضعیت حجاب در دانشگاه ها انتقاد کرده بودند و خواستار برخورد مسئولین و حراست دانشگاه ها با آنچه که "بد حجابی" می نامند، شده بودند

در پوستر نصب شده در دانشگاه تهران که به همت (!!)"اداره کل روابط عمومی دانشگاه تهران" صورت گرفته است، ترجمه انگلیسی "زن، بدون حجاب: همچون صندلی است با ۳ پایه" نیز ارائه شده است

۱۳۸۹ مهر ۱, پنجشنبه

داستان نا شنیده ی زنان جنگ


تصویر ارائه‌شده از حضور زنان در جنگ ایران و عراق هنوز گزینشی و محدود به نقشی مشخص است. اما روایت‌های شاهدان عینی مناطق جنگی، تصویری دیگر از فعالیت‌ها و نقش زنان حاضر در مناطق جنگی را نشان می‌دهد.

سی سال قبل، صدام حسین، رئیس‌جمهور(دیکتاتور) وقت عراق جلوی دوربین‌های تلویزیونی توافق‌نامه‌ی ۱۹۷۵ الجزایر را که خطوط مرزی ایران و عراق و به‌ویژه مرزآبی اروندرود را مشخص می‌کرد پاره و دستور حمله به ایران را صادر کرد

. این اقدام صدام حسین آغازگر یکی از پرتلفات‌ترین و طولانی‌ترین جنگ‌های قرن بیستم شد. بیست و دوسال بعد از پایان جنگ، هنوز تصاویر، نوشته‌ها تبلیغات درباره‌ی رزمنده‌ها، اسرا، شهیدان و جنگ‌زده‌ها حضور چشم‌گیری در تبلیغات و تولیدات رسانه‌ای خلافت اسلامی ایران دارد.

تصویرغالبی که از سال‌های جنگ در رسانه‌های ایران منتشر می‌شود، تصویری مردانه است که زنان در این کلیشه اغلب یا نقش همسر شهید و جانباز را دارند یا مادری که پیشانی پسر رزمنده‌ی خود را می‌بوسد و بعد از شهادت او صبوری پیشه می‌کند.

این تصویر شاید برای اولین بار همین سه سال پیش ترک خورد که رئیس بنیاد شهید انقلاب اسلامی در سخنرانی به مناسبت بیست و نهمین سالگرد انقلاب اسلامی، از حضور زنان رزمنده تجلیل کرد و در یک مراسم رسمی گفت:« زنان رزمنده در جنگ تحمیلی نقش برجسته‌ای داشتند و دلیرانه در کنار مردان به پاسداری از خاک کشور پرداختند.» بعد از این اعلان رسمی بود که برای اولین‌بار جعفر علی‌اکبری، رئیس شورای امر به معروف و نهی از منکر(!!) بنیاد شهید، اعلام کرد که شش هزار و چهارصد و بیست زن رزمنده در دوران هشت‌ساله‌ای جنگ شهید شدند که حدوداً سه درصد کل کشته‌شده‌گان جبهه‌های جنگ را تشکیل می‌دهند.

رنگ باختن جنسیت در هنگامه‌ی هراس

"زهره ن" یکی از زنانی است که در ماه‌های اول جنگ، در عملیات نظامی شرکت داشته است. او می‌گوید:« وقتی جنگ شروع شد من نوزده ساله بودم و با خانواده‌ام ساکن آبادان بودیم. اصلاً حاضر نبودم شهرم را ترک کنم، مادر و دوخواهرم به شیراز رفتند و من همراه پدرم که در شرکت نفت آبادان کار می‌کرد و برادرم در شهرماندیم. روزها و ماه‌های اول جنگ بحث زن و مرد مطرح نبود، دشمن هر روز پیش می‌آمد و یک قدم به گرفتن شهر نزدیک‌تر میشد و هرکه در شهرمانده بود، کمک می‌کرد و اگر لازم بود اسلحه به دست می‌گرفت تا از خاکمان که داشت از دست می‌رفت دفاع کنیم.»

"راحله غ" نیز که نه تنها در صف رزمندگان دفاع از آبادان بود، که اسیر نیروهای عراقی نیز شده بود می‌گوید:« ما زنان و مردان خرمشهر و آبادان سپر بلای تمام ایران شده بودیم. آن ماه‌های اول جنگ بحث جنسیت اصلاً مطرح نبود. هراس بود وکمبود هرچه فکرش را کنید، از رزمنده گرفته تا غذا و دارو. همه هرکار از دستمان برمی‌آمد انجام می‌دادیم. روزهایی بود که من لحظاتی به تیمار زخمی‌ها مشغول بودم، نیم‌ساعت بعد اسلحه به دست در جواب گلوله‌های بعثی‌ها، شلیک می‌کردم و ساعاتی بعد دست پیرمرد و پیرزنی تنها را گرفته بودم تا آنها را سوار ماشینی کنم که سرنشین‌هایش داشتند از شهر فرار می‌کردند.»

شهرهایی خالی از زن

بعد از چندماه اول جنگ که بهت و شوک فرونشست، نیروهای داوطلب به شکل منظم‌تری ساماندهی شدند و شهرهایی که بیش از همه در معرض بمباران‌ها بود تخلیه شد، حضور زنان نیز محدودتر شد. "زهره ن" می‌گوید:« وقتی عراقی‌ها به سوسنگرد به آن شکل وحشیانه حمله کردند و قضیه‌ی تجاوز به زنان و دختران سوسنگرد رخ داد، دیگر نیروهای نظامی شهر اجازه ماندن به ما زنان ندادند. البته در طی این سه ماه اول جنگ، هرروز هم از تعداد زنان کاسته می‌شد، خانواده‌ها با زور زنان و دختران را از شهر بیرون می‌فرستادند و یا خود زن‌ها از ترس شهر را تخلیه می‌کردند.»

این زن رزمنده تاکید می‌کند که وقتی سپاه پاسداران شکل گرفت، دیگر حتی نیروهای امدادی نیز بیشتر مردان بودند و زنان را کامل به پشت جبهه و بیشتر به بیمارستان‌ها برای مراقبت از مجروحان فرستادند. زهره می‌گوید:« بعد از اینکه خرمشهر را کامل از دست دادیم، با یک گروه رزمی وابسته به فدائیان اسلام به ایستگاه هفت آبادان رفتیم، من و دو دختر دیگر به عنوان امدادگر در حمله‌ها شرکت می‌کردیم.

در یکی از این پاتک‌ها که در منطقه‌ی بیابانی در خارج از شهر بود، همراه نیروها پیش‌روی می‌کردیم تا دشمن را عقب برانیم. تعداد مجروح‌های ما خیلی زیاد بود، آنقدر جلو رفته بودیم که متوجه نبودیم فاصله‌مان با نیروهای عراقی خیلی کم شده است. یکی از مجروح‌ها از ناحیه سینه به شدت مجروح شده بود و شش‌هایش بیرون ریخته بود، ناگهان دیدم من و او تنها مانده‌ایم و دوروبرمان کسی نیست. بلندش کردم و به دوش کشیدمش، التماس می‌کرد تنهایش نگذارم. صدایی از دور می‌آمد که می‌گفت فرار کنیم،عراقی‌ها دارند به ما می‌رسند. مانده بودم با مجروح‌مان چه کنم، بالاخره خودش گفت تو برو تا دست عراقی‌ها نیفتی.

شروع به دویدن کردم، عراقی‌ها همین‌طور تیر به سمت من در حال فرار به سمت نیروهای خودمان شلیک می‌کردند که به خطا می‌رفت. هنوز نگاه‌های آن رزمنده‌ی مجروح جلوی چشمانم است که از من کمک می‌خواست و هربار یادش می‌افتم درست مثل حالا بغض می‌کنم.»

بنیاد شهید می‌گوید تعداد زنانی که به اسارت نیروهای عراقی درآمدند، هفتاد و یک نفر بود. "راحله غ" که خود یکی از این زنان است می‌گوید تعداد زنان اسیر بیشتر از این تعداد بود و این آمار دقیقی نیست. او می‌گوید:« نیروهای ما برایشان خیلی گران تمام می‌شد که زن‌ها اسیر شوند، این حساسیت بعد تجاوزعراق به سوسنگرد و اتفاق‌های دردناکی که برای زنان سوسنگرد رخ داد شدیدتر شد.» زهره نیز می‌گوید نیروهای ایرانی به زنان نارنجک داده بودند تا در وقت ضرورت در دستانشان منفجر کنند و به دست عراقی‌ها نیفتند.

زنان و اسارت

"راحله غ" می‌گوید وقتی به دست عراقی‌ها افتادند، آنها را در اردوگاهی نظامی در بصره که نزدیک به ایران بود، زندانی کردند. او در توصیف شرایط روزهای اول بازداشت می‌گوید:« صبح تا شب و شب تا صبح بازجویی بود. زن‌ها را بیشتر به چشم جاسوس می‌دیدند و می‌خواستند به زور بفهمند چه اطلاعاتی دارند و از چه طریقی جاسوسی می‌کردند و مدام تاکید می‌کردند که حکم جاسوسی در عراق اعدام است. می‌گفتم ما رزمنده‌ایم، به سرزمین ما تجاوز کرده‌اید و داریم از خاکمان دفاع می‌کنیم. وقتی بازجویی‌های اولیه تمام شد، ما را تحویل سازمان امنیت عراق دادند و آنها هم ما را به زندان "هارون الرشید" فرستادند که زندانی امنیتی- سیاسی بود.»

اخبار رسمی درباره‌ی زنان ایرانی که به اسارت عراقی‌ها درآمدند، بسیار اندک و ضدونقیض بود. "راحله غ" تاکید می‌کند که تا مدت‌ها حتا نام زنان به عنوان اسیر ثبت نشده بود و حتا در عراق نیز به آنها نه عنوان " زندانی جنگی" که "زندانی عقیدتی" اطلاق کرده‌بودند. شواهد حاکی از آن است که تنها وقتی سازمان صلیب سرخ جهانی از طریق اخبارغیررسمی از اسارت عده‌ای از زنان ایرانی باخبر می‌شود و در نتیجه‌ی پیگیری‌های این نهاد بین‌المللی، حکومت وقت عراق ناچار به افشای نام این زنان و قبول مسئولیت می‌شود.

"راحله غ" درباره وضعیت زندان می‌گوید که آنها را دو یا سه نفری در سلول‌های کوچکی زندانی کرده بودند، جیره‌ی آب و غذا محدود بوده است و چراغ پرنور سلول همیشه روشن. او تاکید می‌کند که وضعیت بعد از آنکه زنان اسیر را تحویل وزارت دفاع عراق دادند کمی بهتر شد و می‌گوید: « بعد از آن بود که با پیگیری صلیب سرخ بالاخره این امکان فراهم شد که با خانواده‌هایمان تماس برقرار کنیم و اطلاع دهیم که اسیر شده‌ایم. شکنجه‌ی فیزیکی نیز بعد از آن برای مدت طولانی قطع شد. تا قبل از آن بسیار پیش می‌آمد که مسولان و زندان‌بان‌های عراقی ناگهان به سلول‌هایی که ما در آن بودیم حمله می‌کردند و با مشت و لگد سر و صورت و تن ما را زخمی می‌کردند. در اوایل اسارت هم با کابل به جان ما می‌افتادند.»

.dw-world.de

۱۳۸۹ شهریور ۳۰, سه‌شنبه

همگام با عصر ارتباطات !!؟




جنون، بزرگترین طاعون اجتماعی و بهداشتی جهان


همزمان با روز جهانی آلزایمر، پژوهشگران هزینه جهانی بیماری جنون در طی سال جاری را ٦٢٠ میلیارد دلار ارزیابی کرده اند. این رقم یک درصد کل اقتصاد جهان است.

براساس نتایج تحقیق جدید دانشمندان اروپایی، در حال حاضر حدود ٣٥ میلیون نفر در سراسر جهان به جنون مبتلا هستند و این رقم هر بیست سال، به دو برابر افزایش خواهد یافت. آن ها معتقدند تعداد مبتلایان به این بیماری تا سال ٢٠٣٠، به ٦٦ میلیون و تا سال ٢٠٥٠، به یکصد و پانزده میلیون نفر خواهد رسید.

آلزایمر معمول ترین نوع بیماری جنون است و بر حافظه، تفکر، رفتار و توانایی انجام فعالیت های روزمره مبتلایان تاثیر می گذارد.

با وجودی که آلزایمر بخشی از مسیر طبیعی روند سالخوردگی نیست اما این بیماری به مرور زمان پیشرفت می کند و به تدریج به شدت مغز فرد مبتلا آسیب می رساند و در موارد حاد باعث مرگ افراد می شود.

محققان اروپایی در گزارش جدیدی که روز سه شنبه ( ٢١ سپتامبر) منتشر کرده اند شیوع جنون را یک اپیدمی نامیدند و ادعا کردند سرعت ابتلای جمعیت سالخورده به این بیماری در سراسر جهان افزایش یافته است.

دیزی آکوستا، رئیس انجمن بین المللی بیماری آلزایمر که روز سه شنبه «گزارش جهانی آلزایمر» را منتشر کرده است، می گوید بیماری آلزایمر و دیگر بیماری های جنون آمیز، جدی ترین و برجسته ترین بحران عمده اجتماعی و بهداشتی قرن بیست و یکم محسوب می شوند.

با وجودی که هنوزهیچ درمانی برای بیماری آلزایمر کشف نشده است اما بیماری جنون و مشکلات شناختی این بیماری را می توان در مراحل اولیه آن درمان کرد.

در این گزارش خاطرنشان شده است که پس از ٦٥ سالگی، احتمال ابتلای به بیماری آلزایمر هر پنج سال، دو برابر می شود و در سن ٨٥ سالگی، احتمال ابتلای افراد به آلزایمر پنجاه درصد افزایش می یابد.

براساس نتایج این گزارش تحقیقی، با وجودی که در گذشته الگوی روند رشد ابتلای بیماری آلزایمر در کشورهای کشورهای ثروتمند و توسعه یافته سریع تر از کشورهای فقیر و در حال توسعه بود، اما در حال حاضر این روند معکوس شده و تعداد مبتلایان به این بیماری در کشورهای فقیر به چندین برابر افزایش یافته است.

این گزارش تحقیقی براساس اطلاعات گردآوری شده از همه کشورهای جهان، از جمله کشورهای در حال توسعه در آفریقا، آسیا و آمریکای لاتین تهیه شده است.

مارتین پرینس، یکی از نویسندگان این گزارش و استاد روانپزشکی کالج کینگ در لندن مصرانه از دولت ها خواسته است تا راهبردها و برنامه های درمانی بهتری ارائه کنند. وی معتقد است مراقبت و درمان افراد مبتلا به جنون، یک معضل صرفاً بهداشتی و روانی نیست و در واقع یک بحران اجتماعی فوق العاده عظیم است.

کارشناسان معتقدند سرمایه بیشتری باید به تحقیق پیرامون تاثیر جنون و پیامدهای آن بر جمعیت جهان اختصاص داده شود

۱۳۸۹ شهریور ۲۷, شنبه

ظهورقدرت سیاسی تازه در آمریکا


شرکت ده‌ها هزار آمریکایی در تظاهرات روز ۱۲ سپتامبر واشنگتن نشان داد که «جنبش میهمانی چای» در دومین سال تولد خود به یک نیروی تأثیرگذار و رو به رشد سیاسی در آن کشور تبدیل شده است. قدرتی که هر دو حزب بزرگ سیاسی را با نگرانی‌هایی روبه‌رو ساخته است.
جنبش چای به صورت خودجوش پس از انتخاب اوباما به ریاست جمهوری در آمریکا پا گرفت و بعد از اتخاذ تصمیمات تازه مالی دولت به منظور مقابله با بحران اقتصادی، از جمله تخصیص اعتبارات دولتی برای نجات بانک‌ها از ورشکستگی، به یک حرکت سراسری تبدیل شد.
جنبش میهمانی چای در قالب کنونی خود در ۱۹ فوریه سال ۲۰۰۹ از مرکز معاملات سهام و بورس شیکاگو و در اعتراض به برنامه دولت برای حمایت مالی از وام‌دهندگان مسکن آغاز شد.
طرفداران جنبش چای را عموماً محافظه‌کاران طرفدار کلیسا و قانون اساسی و همچنین مخالفان افزایش مالیات و تمرکز فزاینده قدرت در دولت و افزایش مداخله دولت در امور مردم تشکیل می‌دهند. از پاره‌ای جهات جنبش چای در آمریکا قابل مقایسه با جنبش تنباکو در ایران است.

دو پیشینه تاریخی
نام جنبش چای کنونی الهام گرفته از «میهمانی چای بوستن» است که در سال ۱۷۷۳ میلادی توسط ملی‌گرایان و مخالفان سلطه انگلستان در آن ایالت تشکیل شد.
در آن زمان دولت بریتانیا که بخش بزرگی از آمریکا را به صورت مستعمره در کنترل خود داشت تصمیمات سودجویانه‌ای را به اجرا گذاشت که موجب بر انگیختن خشم عمومی مردم شد، از جمله انحصار واردات چای به آمریکا
میهمانی چای مقدمه حرکت‌های استقلال‌طلبانه بعدی و شکست دادن دولت استعماری آمریکا شد. جنبش کنونی چای در تظاهرات و گردهمایی‌های کنونی خود نیز همچنان از شعارهای قدیمی دوران جنگ‌های استقلال استفاده می‌کند.
جنبش تنباکو
جنبش تنباکو در ایران در سال ۱۸۸۹ میلادی پا گرفت . در آن سال ناصرالدین شاه چهارمین پادشاه سلسله قاجاریه پس از انجام سومین سفر خارجی خود (به انگلستان) به دلیل ولخرجی، دچار کمبود اعتبار و کسری بودجه‌ شد و تصمیم گرفت به منظور کسب درآمد بیشتر امتیاز کشت، توزیع و فروش توتون و تنباکو را به یک نفر انگلیسی به نام میجر تالبوت، که از مشاوران دولت وقت بریتانیا بود، واگذار کند.
تالبوت متهم به دادن رشوه‌هايى به درباریان از جمله امین سلطان بود. از این راه او موفق شد نظر موافق شاه را به واگذاری انحصار دخانیات در مقابل ۲۵ هزار لیره جلب كند. طبق قرارداد یاد شده، کمپانی رژى، متعلق به تالبوت، متعهد شد که سالانه ۱۵ هزار لیره نیز به صندوق دولت ایران واریز نماید و در عوض کشت و فروش توتون و تنباکو را به مدت ۵۰ سال در انحصار خود داشته باشد.
بعد از انعقاد قرارداد مردم که از پیش به دلیل تنگناهای اقتصادی و گرانی کالا، از جمله بهای قند، از اوضاع روز ناراضی بودند علیه این قرار داد ایستادند و خرید تنباکو را تحریم کردند. بعد از دامنه گرفتن اعتراض‌ها ناصرالدین شاه مجبور به لغو قرارداد انحصار تنباکو شد.
جنبش تنباکو در ایران، که مقدمه ای بر جنبش مشروطیت شد، توسط جمال‌الدین اسد آبادی و میرزای شیرازی رهبری شد و با حمایت یک پارچه مردم به نتیجه رسید
.
منتقدان جنبش چای، آمریکا آن را متهم به داشتن گرایش‌های تند ضد دولت اوباما و تمایلات تند محافظه‌کارانه می‌کنند. حمل دست‌نوشته‌هایی با شعارهایی علیه اوباما در تظاهرات اخیر طرفداران جنبش در واشنگتن این گمانه را بیش از پیش تقویت کرده است.
طرفداران جنبش مدعی هستند که اوباما طی دوران انتخابات خود را به عنوان یک نامزد معتدل معرفی کرد ولی پس از انتخاب شدن به مقام ریاست جمهوری در قالب یک سوسیالیست افراطی ظاهر شد.
نگرانی‌های دو حزب
تاکنون رنگین‌پوستان و لاتین‌تبارهای آمریکا خود را از این جنبش دور نگاه داشته‌اند. در تظاهرات چند روز پیش واشنگتن نیز اکثریت مطلق شرکت‌کنندگان را سفیدپوستان تشکیل می‌دادند. از این رو سازمان‌دهندگان جنبش درصدد هستند که نسبت به تغییر چهره آن و جذب مردم از سایر گروه‌های اجتماعی اقداماتی را به عمل آورند.

radiofarda.com

۱۳۸۹ شهریور ۲۶, جمعه

دستکاری یک عکس خبری به نفع حسنی مبارک رئیس جمهور مصر

الاهرام، پرشمارگان ترین و پرسابقه ترین روزنامه مصر، به دلیل چاپ عکسی که به عمد دستکاری شده مورد حمله و انتقاد شدید محافل رسانه ای قرار گرفته است

این روزنامه در صفحه ششم شماره روز سه شنبه خود در نوشته ای به مناسبت آغاز مذاکرات صلح در بندر شرم الشیخ مصر، عکسی چاپ کرد که در آن، حسنی مبارک رئیس جمهور مصر در جلو حرکت می کند و باراک اوباما، رئیس جمهور آمریکا، بنیامین نتانیاهو نخست وزیر اسرائیل، ملک عبدالله پادشاه اردن و محمود عباس رئیس تشکیلات خودگردان فلسطینی پشت سرش او را روی فرش قرمز همراهی می کنند، در حالی که در عکس اصلی، باراک اوباما پیشاپیش همه راه می رود و حسنی مبارک آخرین نفر پشت سر اوست




تصویر اصلی اوباما را جلوتر و مبارک را عقب تر از بقیه نشان می دهد


تصویر دست کاری شده حسنی مبارک را جلوتر از همه نشان می دهد


۱۳۸۹ شهریور ۲۵, پنجشنبه

بدون شرح !؟

روی تصویر کلیک کنید تا بزرگتر و بهتر ببنید*





وقتی صیغه موقت ( تن فروشی ) مباح و مجاز بود ، به فکر جا و مکانش نباید بود!!؟؟


سایت حکومتی تابناک: به تازگی در کشور و به ویژه در تهران، پدیده جدیدی بروز کرده است که طی آن صاحبخانه‌ها واحدهای استیجاری خود را برای یک هفته، یک روز و حتی چند ساعت اجاره می‌دهند و در قبال آن اجاره‌ای چند صد هزار تومانی از مستاجران می‌گیرند

این صاحبخانه‌ها عمدتا آپارتمان‌های خود را به جوانان اجاره می‌دهند که به خاطر مسائلی(!!) نمی‌توانند جشن و مناسبت‌های خود را در منزل خود و با والدینشان برگزار کنند

بر پایه این گزارش، این اقدام برخی از مالکان آپارتمان‌ها، نارضایتی ساکنین این واحدها را برانگیخته است؛ چرا که مهمترین آفت این گونه تجمعات، به ویژه حضور افراد غریبه برای چند ساعت در یک واحد آپارتمانی که عموما با جشن و برگزاری پارتی گاه(!!) مختلط همراه است، متوجه ساکنینی است که به صورت دائم در آنجا مستقر و زندگی زن و فرزندان خود را در آنجا بنا کرده‌اند

علاوه بر این، در این زمینه همچنین باید افزود، چه کسی می‌پذیرد در همسایگی واحدهای آپارتمانی زندگی کند که هر روز با حضور افراد مختلف پر و خالی می‌شود(!!) و جز مزاحمت و دردسر چیز دیگری ندارد

بنابراین لازم است(!) نیروی انتظامی(!) ضمن برخورد با اینگونه مالکان، دفترهای معاملات ملکی را به عدم تبلیغ چنین مواردی مجبور نماید(!)؛ چرا که در این صورت و به محضی که این فرایند همه‌گیر شود و برخی از صاحبخانه‌های سودجو چنین معاملاتی را پر سود و فایده ببینند، آسایش را از ساکنین به ویژه در مجتمع‌های شلوغ و چندین واحدی خواهند گرفت،(!!) صرفا به دلیل اینکه سود بیشتری عایدشان شود

این در حالی است که منازل مسکونی در واقع جایی برای آسایش و آرامش و محلی برای تربیت فرزندان(!!) خانواده‌هاست که در صورت ادامه چنین روندی، کودکان و نوجوانان با انواع و اقسام اعمال و رفتار خلاف قانون و عفت عمومی روبه‌رو خواهند شد!!؟

۱۳۸۹ شهریور ۲۴, چهارشنبه

بازبینی "یادداشت های فرخ " - خزان 2002

به بچه هام میگم ،چائی شونو ، بدون قند بخورن!؟

آنچه در جامعه " بهم ریخته ی " وطن ميگذرد . آنچه از زبان مردم كوچه و بازار مي شنويم و آنچه كه صحنه گردانان در انجام و اجراء و اعمال آن، در نهايت
بيهودگي، و در عين حال، تا پاشيدگي كامل همه معيار هاي بايسته اجتماعي اصرار مي ورزند- بشكل گيج كننده اي در آمده است .

منصف ترين، يا بهتر است بگوئيم ساده انگار ترين افراد، هنگامي كه گفته ها و تاكيد ها و تهديد ها را در عرصه زندگي شاهد هستند و بگير و ببند ها و زندان واعدام،
همچنان و همانند بيست و چند سال گذشته- به بهانه هاي مختلف ادامه پيدا كرده است ،از خود مي پرسند چگونه هست كه هر روزمان تلخ تر و جانسوز تر از ديروز است؟.
بيست و چهارسال، حمله و تسويه حساب و خشونت و تحقير و انگ و اتهام، بيست و چهارسال، زير فشار شديد ترين و خشن ترين رفتار، آن همه سوگواري و ماتم و
عزا و آن همه وعده هاي بي مايه و پايه، فقر و فساد و بيكاري و بيزاري و اعتياد ، عدم احساس حتي لحظه اي خوش خيالي و آسودگي، حراج ثروت ملي و سوء
استفاده هاي عظيم از منابع و منافع ملت ، همه و همه - هر روز در حال (توسعه) و گسترش بوده و هنوز هم براي ادامه آن، شمشير ها از غلاف بيرون و زبانها بي
هيچ، شرم و (شكي!) همچنان دراز است .

بيست و چهار سال است (امت هميشه در صحنه!) شاهد فرو پاشي اخلاق و ايمان است. مردان خدا(!؟)، در اين سالها، هرچه كردند- در جهت بسط خشونت و نفي معيار هاي
مردمي بوده است كه راه زنده ماندن را در تحمل درد هائي ديده اند كه آقايان نامش را اعتلاي دين و عظمت مسلمين گذاشته اند!؟

در اين بيست و چهارسال، كداميك از خطوط (حكمي)و (مكتبي) صحنه گردانان، توانسته است نقشي ولو كمرنگ در باور مردم و در زندگي پر درد شان، بازي كرده
باشد؟. كدام بناي دوستي را پايه گذاشتند و كدام خرابه و ويرانه اي را ساختند؟؟

درد ناك ترين لحظه ها- هنگامي است كه پاي صحبت و درد دل پير زنان و پير مرداني مي نشيني كه از تبار پائين شهر و بقول خودشان از قبيله مستضعفان هستند
كاخ ها در شمال، افراشته تر از ديروز و كوخ ها در جنوب ، ويران تر از روزگاري هستند كه در آن " وعده" آباداني ميرفت.
در مدخل يك مغازه بقالي منتظر بقيه وجهي هستم كه براي خريد سيگار به فروشنده داده ام. پير مرد خميده اي كه خودش را محمود معرفي ميكند، در حاليكه نگاه
خسته و وا رفته اي دارد - قبل از اينكه باقي پول را بمن بدهد- در حاليكه زير لب چيزي ميگويد- دست ميبرد و پيچ راديو كوچكي را كه دارد از مهر و از ايثارميگويد
مي بندد و رو بمن ميگويد.
شما پونصد تومني داديد؟.
با تكان دادن سر، حرفش را تائيد كردم و منتظر بقيه پول شدم.
در همان لحظه ، خانمي مسن در حاليكه صورتش را سخت در چادر گرفته بود وارد شد و بلافاصله گفت محمود آقا . قند كيلوئي چنده؟
آقا محمود كه هنوز سرگرم شمردن پول خورد بود- رو به خانم كرد و گفت .....تومان.
خانم كه معلوم بود از همسايگان بقال است ، نگاه تندي به فروشنده كرد و بي آنكه حرفي بزند- بطرف درب خروجي رفت.
بقال كه وضع را چنين ديد- بصدا در آمد و گفت.
حاج خانم. باور كن كه براي من فقط كيلوئي 10 تومن ميمونه!؟.
و... حاج خانم در حاليكه از پله مغازه پائين ميرفت ، با صداي گرفته اي پاسخ داد.
عيب نداره . به بچه هام ميگم چائي شونو بدون قند بخورن

۱۳۸۹ شهریور ۲۰, شنبه

باز بینی " یادداشت های " فرخ - جون 2002

این " هزار و ششصد و چهلمین " یادداشت من دراینجاست
راستی ، سماجت برای عقب ماندگی یک ملت از قافله ی امروز جهان ، کار مردان خداست ؟؟؟

بنده. خوشبختانه و يا بدبختانه. جزو جوانان قديم هستم!. از اون قديمي هائي كه يك مشت خاطره خوب و شيرين را با يك دنيا ديدني هاي
تلخ و دردناك. بهم ريخته ام و معجوني نه چندان گوارا از آن. ساخته ام!.؟
به روزگار جواني خودم و به حال و روز جوانان امروز فكر ميكنم و در مقام قياس. خود و امثال خودم را نا شكر و جوانهاي امروزرا
طعمه و قرباني. مي بينم .
ياد گذشته ها بخير. ياد آن روز هائي كه دوتائي يك آبجوي مجيديه ميخورديم و مست ميكرديم !. ؟
و ياد اين سالها كه بسياري از برومندان جامعه. يعني اكثريت جوان، نه از{مجيديه} و نه از{ شمس} چيزي ميدانند و نه اصلا به مزه
و طعم آبجو آشنا هستند !!.؟
ياد آن روزها كه باتفاق رفقا به {لاله زار} و { استانبول} ميرفتيم و با يك تومن، يك ساندويج پر و كنده ميخورديم و با شش ريال بليت
سينما، به تماشاي { ناخداي نيمه شب} و{ صاعقه} و {تارزان} مي نشستيم.
ياد آن روزها كه وقتي دختر همسايه و هم محل، از كنارمان عبور ميكرد. با وجودي كه سبيل هايمان را { دوكلاسي} كرده بوديم و
خودمان را در هيبت مرد مي پنداشتيم سرمان را پائين مي انداختيم تا مبادا دخترك احساس مزاحمت كند!.؟
اون وقت ها، مسجد و منبر هم داشتيم و در ماه هاي محرم و شبهاي قدر همگي سياه مي پوشيديم و سينه ميزديم و قرآن سر ميگرفتيم.
بزرگ تر ها تو خيابان، هيچوقت جلومان را نمي گرفتند وحق دخالت و فضولي به بهانه امر به معروف نداشتند- صحبت از بكش
جلو و عقب!و بپوشون هم نداشتيم. پيراهن آستين كوتاه و بلند به تن داشتن و انتخاب رنگهاي قرمز و آبي و سفيد و سياه هم دلبخواهي
بود. دخترا خيلي هاشون {ميني ژوپي} بودند و چادر و روسري هم رواج داشت. هم فكول بود و فكولي و هم ريش بود و عمامه.
حضرات پيش نماز هاي مساجد محل، احترام خاصي داشتند. خدا رحمت كند مرحوم آقاي بحرالعلوم را كه در مسجد فخريه در خيابان
اميريه.جماعت برپا ميكرد و سالار و سرور اهل محل بود .
بچه پدر مادر دار تهران در تمام سالهاي جواني اش. نه رنگ ترياك و حشيش و بنگ را ديده بود و نه ميدانست كه اين بلاي متداول
امروز، چه بوئي دارد. آنها كه در خانواده و فاميل. مردان مسن داشتند مي ديدند و ميدانند كه اغلب آنها بدور از چشم ديگران،منقل و
وافوري داشتند و روزگار كهولت را با دود كردن ترياك. سر ميكردند.
كار و بار جوانها ، چه آنها كه درس را رها ميكردند و چه آندسته كه موفق به دريافت ديپلم ميشدند پر رونق بود و كمتر اهل تلاش و
كار را بيكار ميديدي.
يادش بخير، در روزگار جواني ما. حزب بازي هم رايج بود. يادم هست كه اغلب هم سن وسالهاي پرشور كه حالات افراطي داشتند
خودشان را {توده اي} ميدانستند‌!!. طفلك اين توديها، بيشترشان وقتي بخود آمدند ديدند كاري جز، پخش اعلاميه و روزنامه {مردم}
ندارند. يعني بيشتر از اين، رتبه اي نگرفتند !!. ؟
و ..... اكنون به روزگار حاضر مي نگرم. جوانها را بمراتب جا افتاده تر از آن روزگاران مي بينم. دختر خانمها نسبت به 40 سال
پيش. از جهات بسياري، از جمله درك حقوق خود پيشرفت داشته اند و شايد بهمين دليل هم هست كه پيوسته {ازما بهتران} سعي دارند
تا آنها را تحقير كنند و مثل دوران {قاجار} به {حياط خلوتها} بكشانند.
طرف هاي غروب كه براي تهيه روزنامه، به خيابان ميآيم و جوانها را دسته دسته جلوي مغازه ها در حال تخمه شكستن مي بينم دلم
ميگيرد و به لعن و نفرين كساني مي پردازم كه در كسوت وزير و مدير و مسئول. خود فروشي كردند و فريب خوردند و فرار كردند!؟.
حالا اگر به ابعاد مختلف زندگي جوانها دقت كني و اگر روزگارشان را با بديهي ترين شرايط ديروز بسنجي. اگر لجباز و نا شكر و
منجمد و متحجر نباشي. سخت ملول و ناراحت و نگران خواهي شد.
حيف از ما- حيف از ايران و ايراني. حيف از اين همه نيرو و انرژي كه دارد مفت و مسلم هدر ميرود .
من هنوز هم نتوانسته ام بفهمم كه در اين ده - بيست سال گذشته، چرا و چطور، يكي ازاين حضرات پيدا نشده كه مردانه و صادقانه
بمردم بگويد اين راه كه ميروند - به كجا ختم ميشود ؟...
راستي، سماجت براي عقب ماندگي يك ملت از قافله ي امروز جهان، كار مردان خداست؟؟
فرخ
تابستان 1381

۱۳۸۹ شهریور ۱۹, جمعه

چرا آتش زدن پرچم و توهین به ادیان در آمریکا آزاد است ؟


مراسم عید فطر امسال با آتش زدن پرچم آمریکا به وسیله مسلمانان خشمگین در بعضی از کشورهای جهان همراه بود

این افراد با این اقدام نمادین انزجار خود را از طرح متوقف شده یک کلیسا در فلوریدا برای برگزاری مراسم قرآن سوزی نشان دادند.

جالب این که اگر تظاهرکنندگان پرچم آمریکا را در خیابان های واشنگتن یا نیویورک هم به آتش می کشیدند، به خاطر این کار تحت تعقیب قرار نمی گرفتند.

سوزاندن پرچم آمریکا و توهین به نمادهای ادیان مختلف از جمله قرآن نه تنها در ایالات متحده غیرقانونی نیست که مورد حفاظت قانون اساسی این کشور نیز قرار دارد.

قانون اساسی ایالات متحده دارای ده متمم است که با هدف منع حکومت از اقدام علیه حقوق شهروندان تدوین شده اند.

متمم اول قانون اساسی آمریکا حق شهروندان این کشور را برای ابراز عقیده، آزادی دینی و برگزاری تجمع اعتراضی تضمین کرده است.

متمم اول قانون اساسی آمریکا می نویسد: "کنگره نباید هیچ قانونی را تصویب کند ... که آزادی بیان و مطبوعات و حق شهروندان برای برگزاری تجمع مسالمت آمیز را محدود کند."

جان واتسون، استاد دانشگاه آمریکن در واشنگتن، متمم اول قانون اساسی ایالات متحده را تضمین کننده بقای دموکراسی در این کشور می داند.

آقای واتسون گفت: "هدف از تدوین متمم اول قانون اساسی این بود که مردم بتوانند بدون واهمه از حکومت درباره مسائل سیاسی عقیده خود را بیان کنند."

حرکات نمادین


آزادی بیان در ایالات متحده

"کنگره نباید هیچ قانونی را تصویب کند ... که آزادی بیان و مطبوعات و حق شهروندان برای برگزاری تجمع مسالمت آمیز را محدود کند"

متمم اول قانون اساسی آمریکا

در طول ۲۱۹ سالی که از تصویب متمم اول قانون اساسی آمریکا گذشته است، دیوان عالی این کشور در احکام مختلف اقدام های نمادین مختلف مانند آتش زدن پرچم، توهین ادیان، اظهارات ضد نژادی و حتی پوشیدن انواع لباس را به عنوان ابراز عقیده قانونی شناخته است.

آزادی بیان تضمین شده در قانون اساسی آمریکا با آن چه در دموکراسی های اروپایی وجود دارد تفاوت دارد.

به عنوان مثال، در بسیاری از کشورهای اروپایی انکار هولوکاست برخلاف قانون است و منکران مجرم شناخته می شوند.

اما در آمریکا این طور نیست.

کنگره آمریکا در سال ۱۹۶۸ در واکنش به تظاهرات مخالفان جنگ ویتنام و به آتش کشیدن پرچم ایالات متحده در شهرهای این کشور قانونی را تصویب کرد که این اقدام را ممنوع می کرد.

دیوان عالی آمریکا دو دهه بعد این قانون را به خاطر مغایرت با قانون اساسی لغو کرد.

یک نمونه دیگر از آزادی بیان در آمریکا، خلق یک اثر هنری در دهه هشتاد به وسیله عکاسی به نام آندرس سرانو است.

این عکاس، یک صلیب را در داخل شیشه ای پر از ادرار قرار داد و تصویر آن را در نمایشگاه های مختلف به نمایش گذاشت.

هر چند این اقدام با واکنش تند رهبران مسیحی و چند تن از سناتور بانفوذ مواجه شد ولی غیرقانونی شناخته نشد.

بهای آزادی بیان

به رغم تصریح قانون اساسی آمریکا بر آزادی بیان و مطبوعات، قانون این کشور محدودیت هایی را برای این موضوع در نظر گرفته است.

به عنوان مثال، گسترش نفرت و سخنان ضدنژادی در آمریکا آزاد است ولی نباید به ارتکاب جرائم نژادی و آسیب جانی منجر شود.

از دیگر محدودیت های آزادی بیان در آمریکا، انتشار ابتذال است.

تعریف ابتذال به دادگاه های آمریکا سپرده شده است و با توجه به تغییر شرایط زمانی، این تعریف نیز تغییر می کند.

با این حال، سخنان کفرآمیز و اقدام های ضددینی به عنوان ابتذال شناخته نشده اند.

به گفته دکتر واتسون آزادی بیان در آمریکا مشکلات خاص خود را دارد و به بعضی از افراد امکان می دهد عقاید بسیار خطرناکی را ابراز کنند.

آقای واتسون گفت: "این نوع از آزادی، هزینه های خودش را دارد. افرادی که مرتکب حرکات احمقانه می شوند، برای انجام تصمیم های خود آزاد هستند. افرادی که می خواهند مرتکب کارهایی مانند سوزاندن قرآن شوند، مانند دیگر شهروندان مورد حمایت قانون هستند."

او در این حال به مزایای آزادی بیان و عقیده در آمریکا اشاره می کند و آن را علت پیشرفت و بقای دموکراسی در این کشور می داند.

جان واتسن گفت: "متمم اول قانون اساسی آمریکا به اقلیت ها امکان می دهد همانند اکثریت جامعه ابراز عقیده کنند و در صورت مقبول بودن عقایدشان، به اکثریت تبدیل شوند."

جنبش ضد برده داری و جنبش حقوق مدنی آمریکا از جمله تغییرات اجتماعی در این کشور بودند که از حمایت های قانونی متمم اول قانون اساسی بهره فراوانی بردند.

bbc

وزیر نفت خلافت اسلامی: ایران در تامین بنزین ،خود کفا شده است !!؟


آمار رسمی (واردات بنزین) نسبت به سال گذشته ، از رشد ۱۳۵ درصدی حکایت دارد

خبرگزاری دانشجویان ، ایسنا،- آمار واردات بنزین در تابستان امسال را منتشر کرده است. بنا بر این آمار، نرخ واردات بنزین نسبت به مدت مشابه در سال گذشته ۱۳۵ درصد رشد داشته است.

این در حالی است که وزیر نفت (خلافت) اسلامی روز سه‌شنبه ۱۶ شهریور در جمع خبرنگاران اعلام کرد که از همین هفته واردات بنزین متوقف شده و ایران در تامین بنزین خودکفا شده است!!.

مطابق آمار منتشرشده توسط خبرگزاری دولتی ایسنا، تنها در مرداد ماه سال جاری یک میلیون و ۷۱ هزار تن بنزین وارد شده. در حالی که میزان واردات بنزین درمرداد ماه سال گذشته تنها ۶۰ هزار تن بوده است.

این رقم نشان می‌دهد که واردات بنزین در مرداد ماه امسال ۱۶۰۰ درصد نسبت به مرداد ماه سال گذشته افزایش داشته است.

دولت ! ، در دوره قبلی یکی از اهداف سهمیه‌بندی بنزین را بی‌نیازی از واردات بنزین عنوان کرده بود. طرفداران این طرح معتقد بودند که با سهمیه‌بندی و گران‌تر شدن بنزین، مصرف آن کمتر شده و در نتیجه نیاز به واردات بنزین نیز کمتر خواهد شد.

مهرداد عمادی مشاور اقتصادی اتحادیه اروپا، رشد بی‌رویه واردات بنزین را ناشی از دو علت می‌داند؛ کم شدن ظرفیت تولید بنزین طی یک سال گذشته و بالارفتن مصرف.

به اعتقاد این کارشناس امور اقتصادی ، تشدید تحریم‌ها به طور غیر مستقیم بر پایین آمدن ظرفیت تولید بنزین تاثیر گذاشته است.


۱۳۸۹ شهریور ۱۸, پنجشنبه

بازارکشاورزی ایران زیر هجوم واردات


گوشت، برنج، انواع ميوه، حتی کشمش و گردو و زيتون خارجی بازار ايران را پر کرده است
سال گذشته حدود شش ميليارد دلار محصول کشاورزی وارد کشور شده و تازه بايد واردات محصولات کشاورزی و مواد خوراکی قاچاق را هم در نظر گرفت که ارزش آنها، احتمالا بين دو تا سه ميليارد دلار هست
به نوشته رسانه های (خلافت) اسلامی، در ايران بازار محصولات کشاورزی هم، مثل بازار کالا های صنعتی، انباشته از کالا های وارداتی است، حال انکه شماری از منابع رسمی اسلامی ميگويند که در عرصه کشاورزی، ارزش صادرات کشور بيشتر از ارزش واردات آن است
هجوم کالا های خارجی به بازار ايران موضوع بحثی است دايمی در رسانه های تهران به دليل پيآمد های بسيار منفی اين پديده برای اقتصاد کشور از جمله فرو ريزی واحد های توليدی ملی و بيکاری کارگران آنها. تاکيد بر اين پديده به معنای دفاع از سياست حفاظتی و بستن مرز ها نيست. چنين چيزی نه مفيد است و نه ممکن. مساله اصلی، به وجود اوردن شرايطی هست که توليد کنندگان ايرانی بتوانند توان رقابت خودشان را بالا ببرند، شرايطی که در حال حاضر وجود ندارد.
در مورد محصولات کشاورزی، ورود حجم روز افزونی از کالا های خارجی توليد کنندگان ايرانی را در وضعيت بسيار شکننده ای قرار داده : گوشت، برنج، انواع ميوه، حتی کشمکش و گردو و زيتون خارجی بازار ايران را پر کرده است

سال گذشته حدود شش ميليارد دلار محصول کشاورزی وارد کشور شده و تازه بايد واردات محصولات کشاورزی و مواد خوراکی قاچاق را هم در نظر گرفت که ارزش آنها، احتمالا بين دو تا سه ميليارد دلار هست
در مورد تراز بازرگانی ايران در عرصه کشاورزی، خبرگزاری مهر چهارشنبه به نقل از عباس رجايی، رييس کميسيون کشاورزی مجلس، ضمن تکذيب آمار رسمی ميگويد که واردات کالا های کشاورزی بيش از صادرات است

۱۳۸۹ شهریور ۱۷, چهارشنبه

دولت آمریکا سوزاندن " قرآن " را شدیدا محکوم کرد

* تری جونز، کشیش افراطی

مقامات دولت آمریکا بطور رسمی قصد کلیسای کوچکی در ایالت فلوریدا به سوزاندن قرآن را شدیداَ محکوم کردند

هیلاری کلینتون، وزیر امورخارجه آمریکا قرآن‌سوزی را عملی ننگین خواند و به شدت بدان اعتراض کرد

دولت آمریکا از سوزاندن قرآن توسط کلیسایی افراطی در فلوریدا به شدت خشمناک است. هیلاری کلینتون، وزیر امورخارجه آمریکا قویاَ به تصمیم این کلیسای افراطی انتقاد کرد

وزیر امورخارجه آمریکا در مراسم افطاری در روز سه‌شنبه (۷ سپتامبر/ ۱۶ شهریور) در واشنگتن گفت: «من خود را موظفم می‌بینم از سوی نمایندگان همه ادیان در آمریکا با صراحت و شفافیت این عمل ننگین و عاری از احترام را محکوم کنم.»

فیلیپ کراولی، سخنگوی وزارت امورخارجه آمریکا نیز اقدام افراط‌‌گرایان مسیحی در فلوریدا را یک «عمل تحریک‌آمیز» خواند. کراولی افزود: «این تصمیم نشان دهنده بی‌احترامی به یک دین است.» وی ابراز امیدواری کرد که کلیسای گینزویل فلوریدا از این تصمیم چشم‌پوشی کند.

پیشتر افراط‌گرایان مسیحی در ایالت فلوریدا اعلام کرده بودند که در روز ۱۱ سپتامبر قصد سوزندان قرآن در ملاء عام را دارند. سخنگوی وزارت امورخارجه آمریکا تاکید کرد که «اقدام یک کشیش مسیحی به همراه شاید ۵۰ طرفدار خود» نباید به حساب آمریکا گذاشته شود. کراولی تصریح کرد که نهادهای شهری این اقدام را ممنوع اعلام کرده‌اند، اما هنوز روشن نیست که مسئولان کلیسا واقعاَ بدان گردن بگذارند.

پیش از این نیز دیوید پترائوس، فرمانده نیروهای آمریکایی در افغانستان درباره سوزاندن قرآن هشدار داده بود. به گفته وی این اقدام می‌تواند سبب افزایش حملات به نیروهای آمریکایی در افغانستان شود. در پی اعلام این تصمیم مسلمان خشمگین در کابل پرچم آمریکا را به آتش کشیدند و علیه این کشور شعار سر دادند.

شهر گینزویل حدود ۱۲۰ هزار جمعیت دارد. تصمیم یک کلیسای کوچک افراطی ، نام این شهر ناشناخته را بر سر زبان‌ها انداخته است. تری جونز، کشیش این کلیسا «۱۱ سپتامبر را روز بین‌المللی سوزندان قرآن» اعلام کرده است!!. به گفته جونز «اسلام دین خوبی نیست» و قرآن «مسئول فاجعه ۱۱ سپتامبر است!!.»

جونز به‌رغم پذیرش نگرانی‌های ژنرال پترائوس تاکید کرد که «ما باید پیامی روشن به افراط‌گرایان اسلامی ارسال کنیم و به آنها بگوییم که تهدیدها و گسترش ترس در آمریکا را تحمل نخواهیم کرد.»

انتقاد رهبران دینی آمریکا از افراط‌گرایان

رهبران ادیان مسیحی، یهودی و اسلامی در واشنگتن ضمن محکوم نمودن این اقدام، سوزاندن قرآن را «قصدی فوق‌العاده تحریک‌آمیز» و ناراحت‌کننده خواندند. قرآن به عنوان کتاب مقدس مسلمانان بالاترین جایگاه را در دین اسلام داشته و بی‌احترامی به آن عملی به غایت توهین‌آمیز تلقی می‌شود.

رهبران دینی آمریکا ضمن تاکید بر ضرورت مدارا میان ادیان مختلف، «افزایش موج ترس و دامن زدن به اختلافات» را محکوم کردند. موضع‌گیری اخیر رهبران دینی در آمریکا همچنین واکنشی به اعتراضات درباره ساخت یک مرکز اسلامی در نزدیکی محل فاجعه ۱۱ سپتامبر در نیویورک به شمار می‌آید.

اعتراض به ساخت مرکز مسلمانان سبب ایجاد فضایی ضد اسلامی در آمریکا شده بود. برخی رسانه‌های آمریکایی نیز پیشتر از دامن زدن به جو ضد اسلامی در آمریکا انتقاد کرده بودند.

آندرس فوگ راسموسن، دبیرکل ناتو که هم اکنون در آمریکا به سر می‌برد، از تصمیم افراط‌گرایان مسیحی به سوزاندن قرآن ابراز نگرانی کرد. به گفته راسموسن «سوزاندن قرآن در تضاد با تمام ارزش‌هایی است که ما برای آنها احترام قائلیم و به خاطر آنها مبارزه می‌کنیم.»

راسموسن در ماجرای انتشار کاریکاتورها علیه پیامبر اسلام در یک روزنامه‌ دانمارکی در سال ۲۰۰۶، نخست‌وزیر این کشور بود و با بحرانی که آن ماجرا به دنبال آورد، به خوبی آشناست. انتشار کاریکاتورهای یادشده سبب برانگیختن اعتراضات گسترده‌ی مسلمانان در جهان شد. در خلال این اعتراضات خشونت‌آمیز دست‌کم بیست تن جان خود را ازدست دادند.

۱۳۸۹ شهریور ۱۴, یکشنبه

بازار "سکس" ازدواج یک ساعته ، در خلافت اسلامی


خلافت اسلامی همواره بر اسلامی کردن همه‌ امور جامعه اصرار داشته است، از هنر و فرهنگ تا دانشگاه و اقتصاد، و از ورزش و سرگرمی تا ازدواج و خانواده. اسلامی کردن امور به معنای بازگرداندن جامعه به دوران پيش از مدرنيزاسيون و سکولاريزاسيون دوران پهلوی و زدن رنگ دينی به همه‌امور با اسامی و ظواهر دينی و نيز اجرای احکام به زمين مانده و حتی مهجور، مهم ترين برنامه‌ ايدئولوژی اسلامگرايی در پنج دهه‌ اخير بوده است. روحانيت بلافاصله پس از کسب قدرت اين برنامه را به اجرا گذاشت.
ماهيت اين برنامه يا پروژه چه بوده است؟ اين برنامه خود را در حوزه‌های مختلف چگونه ظاهر کرده است؟ نهادهای دينی در اين ميان چه کاره‌اند؟ اين پرسش‌ها را با تمرکز بر موضوع ازدواج موقت که يکی از ارکان شيعی گرايی است به خوبی می‌توان پاسخ داد.
رعايت ظواهر و درونی کردن رياکاری
اسلامی کردن به معنای رعايت ظواهر دينی و اجرای اجباری احکام حتی بدون باور افراد به اين احکام بوده است. مهم نيست افراد قلبا به روزه اعتقاد داشته باشند؛ آنها بايد در ماه رمضان در ملا عام روزه‌خواری نکنند و گرنه مجازات خواهند شد (خودروی روزه خواران توقيف می‌شود: تابناک، ۱۷ مرداد ۱۳۸۹؛ حداکثر مجازات روزه‌خواری،‌۱۰ روز تا ۲ ماه زندان است و ديگر مجازات روزه‌خواری در ملاعام، ۷۴ ضربه شلاق است اما به علت اين‌ که مجازات روزه‌خواری جنبه بازدارندگی بيشتری به خود بگيرد، معمولا شلاق تعيين می‌شود، تبيان، ۳۱ مرداد ۱۳۸۸).
مهم نيست زنان اعم از مسلمان و غير مسلمان يا باورمند و غير باورمند به حجاب باور داشته باشند؛ در ملا عام بايد به اين باور تظاهر کنند. اهميتی ندارد افراد در سبک معماری داخل خانه‌ از روحانيت پيروی کنند و مهم نيست که به اين سبک باور دارند يا ندارند يا با اين سبک احساس راحتی می‌کنند يا خير؛ آنها بايد زنان را به اندرونی بفرستند: «بايد اندرونی و بيرونی در ساخت خانه‌ها احيا شود. تاکيد دارم مدل آشپزخانه اپن با فرهنگ ايرانی همخوانی ندارد.!!!» (علی نيکزاد، وزير(!!) مسکن و شهرسازی دولت(!!) احمدی نژاد، ۱۹ مرداد ۱۳۸۹)
در موضوع رابطه‌ جنسی نيز ماهيت اين رابطه برای حکومت چندان مهم نيست؛ افراد بايد ياد بگيرند چطور ظواهر را درست کنند و شواهد و اطلاعات نشان می‌دهند که دارند ياد می‌گيرند. بنيان‌های روابط ديرپای صميمی يعنی اختيار، اعتماد، وفاداری، امانت و صداقت، و عاطفه اهميت چندانی از نگاه حکومت ندارند؛ امضای حکومت دينی و روحانيت است که يک رابطه را علی‌رغم فقدان شرايط فوق مشروعيت می‌بخشد. ايدئولوژی اسلامگرايی اين بنيان‌ها را به يک صيغه‌ شرعی تقليل داده است و اين تقليل را با قوای قهريه اعمال می‌کند. اگر صيغه خوانده شود ديگر نيازی به هيچ يک از شرايط فوق نيست.
به همين دليل اصرار زيادی بر ثبت ازدواج موقت از سوی اقتدارگرايان دينی ديده می‌شود و در نهايت علی‌رغم مخالفت عمومی اين نوع ازدواج بر اساس مصوبه‌ مجلس در سه مورد ثبت خواهد شد: «در موارد ذيل ثبت نکاح موقت يا بذل آن الزامی است: ۱- توافق زوجين؛ ۲- باردار شدن زوجه؛ ۳- شرط ثبت ضمن عقد». (ماده ۲۲ لايحه خانواده، تابناک، ۱۴ شهريور ۱۳۸۹)
ازدواج موقت يک ساعته يا فحشا
بنا به گزارش پژوهشگران مطالعات زنان در ايران، دو خصوصيت در ازدواج‌های موقتِ واقعا موجود قابل مشاهده‌اند: هر چه کم‌تر شدن زمان اين ازدواج‌ها تا حد يک ساعت، و انگيزه‌ اقتصادی برای ورود به اين نوع رابطه‌. (ازدواج موقت به شغل تبديل شده است، تابناک، ۱۷ مرداد ۱۳۸۹) در عرف روابط اجتماعی در ايران، عنوان مناسب برای رابطه‌ زن و مرد ۱) با انگيزه‌ی لذت جنسی مرد، ۲) اکراه زن و ورود او به اين رابطه علی رغم ميل باطنی فقط برای کسب درآمد، ۳) زمان بسيار کوتاه، و ۴) فقدان رابطه‌ احساسی، همان فحشاست. از همين جهت ازدواج‌های موقت يک ساعته تفاوت ماهوی با فحشا ندارد. به همين دليل است که در عرف جامعه‌ ايران همواره ازدواج موقت همانا رابطه‌ای با محوريت لذت‌جويی مردان و فحشای مشروع تلقی شده است. بنا به نظر سنجی‌های مختلف، حتی اکثريت زنان باورمند شيعه در ايران ازدواج موقت را پذيرا نيستند.
حيات حاشيه‌ای و پنهانی
ازدواج موقت در ايران هيچگاه راه‌حلی برای حل مشکلات جنسی بالاخص برای زنان و جوانان نبوده است، به سه علت: ۱- مشکل موقعيت يعنی سفر بودن يا همراهی کاری در اقشار تحصيل کرده و تکنوکرات هيچ گاه افراد را به ازدواج موقت در عين قانونی بودن سوق نداده است؛ ۲- جوانانی که امکان ازدواج ندارند به ازدواج موقت نيز دسترسی ندارند، چون خانواده‌ها اين نوع ازدواج ميان جوانان را نپذيرفته‌اند؛ و ۳- ازدواج موقت در اکثر موارد در جنب ازدواج دائم قرار داشته و مردان متمول از اين نوع خدمات استفاده می‌کرده‌اند؛ ازدواج موقت به شکل نهادی مستقل در جامعه‌ ايران هويت نيافته است تا بديلی برای ازدواج دائم يا روابط جنسی آزاد باشد. اين ازدواج عمدتا به صورت حاشيه‌ای و پنهانی صورت می گيرد
اسلامی کردن توسط بخش غير دولتی
پروژه‌های اسلامی کردن دانشگاه‌ها، مدارس، بيمارستان‌ها، اتوبوس‌ها و نيز اسلامی کردن علوم انسانی و هنر و فرهنگ با صرف صدها ميليارد تومان بودجه در سه دهه‌ اخير توسط حکومت دنبال شده است اما اسلامی کردن فحشا يا صورت اسلامی بخشيدن به آن توسط بخش غير دولتی به اجرا در آمده است. مردانی که می‌خواهند از بازار سکس با پوشش شرعی استفاده کنند و زنانی که می‌خواهند در بازار سکس (عمدتا به دليل فقر و فقدان شغل و سرپرست خانوار) بدون دردسر قانونی حضور داشته باشند راه‌های اسلامی کردن عمل خود را يافته‌اند: صيغه‌های يک ساعته. اسلامی کردن در اين مورد دقيقا به معنای دادن يک پوشش شرعی به اين عمل است، معنايی که حاکميت دقيقا در اسلامی کردن ديگر امور اراده و دنبال کرده است.
تعيين زمان ازدواج موقت در اختيار دو طرف است و هيچ منع شرعی برای کاهش آن به يک ساعت وجود ندارد. همچنين هيچ دستگاه دولتی نمی‌تواند بر اين که زنان پس از يک ازدواج عده نگاه می‌دارند يا نه نظارت کند. از همين جهت، درست کردن ظواهر اسلامی برای فحشا بسيار آسان شده است و کسانی که بخواهند از دردسر مواجهه با ماموران و محتسبان دولتی پرهيز کنند اين راه را در پيش می‌گيرند.
سهم نهادهای دينی
تنها عايدات بخش مذهبی از صورت اسلامی دادن به فحشا يا اسلامی کردن آن، وجهی است که برای ثبت ازدواج موقت به روحانيونی که صيغه را می‌خوانند يا می‌نويسند پرداخت می‌شود. مصوبه‌ مجلس در اين مورد آن سهم را افزايش خواهد داد. بدون اين وجه، رابطه‌ای که موارد بسياری از آن در عرف فحشا تلقی می‌شود رسميت نمی‌يافت و در پناه حاکميت دينی قرار نمی‌گرفت. در ديگر وجوه اسلامی کردن، اين حکومت است که هزينه را برای پياده کردن اسلام فقهی (از خزانه‌ی مردم) می‌پردازد اما در اين مورد خاص اين افراد درگير هستند که بايد هزينه‌ها را متقبل شوند.
بازار سکس تعطيل بردار نيست
بازار سکس از قديمی‌ترين بازارهای جوامع انسانی است. (خلافت) اسلامی در اين حوزه نيز مثل قلمروهای ديگر زندگی مردم دن کيشوت‌وار به جنگ واقعيت رفت. (خلافت) اسلامی می خواست بازار سکس را در جامعه‌ای با هزاران دشواری و مسئله، تحت کنترل شريعتی که جامعه‌ای قبيله‌ای را سامان می داده در آورد. در برابر اين پوستين تنگ، جامعه واکنش نشان داده و در عين فرار رفتن از آن، بخش‌هايی از آن را (مثل ازدواج موقت) در چارچوبی تازه و بر اساس نيازهای روز (که تن فروشی نيز بخشی از آن است) پوششی برای کارکردهای معمول نهادها (مثل نهاد سکس) قرار داده است
اما جوانان کشور در عين بالا رفتن سن ازدواج اکثرا حاضر نبوده‌اند اين نوع ازدواج را بپذيرند. آنها که از شريعت و مذهب گذشته‌اند روابط آزاد و بدون قيد و شرط را بر هر گونه قيد و شرط شرعی ترجيح می‌دهند. آنها ترجيح می‌دهند روابطی عرفی را بر اساس اختيار، اعتماد، وفاداری، امانت و صداقت، و عاطفه‌ متقابل شکل دهند، خواه با رسميت دولتی يافتن در قالب ازدواج و خواه بدون آن. در اين ميان روابط عرفی بدون اين اصول و مبانی نيز در بازار آشفته‌ روابط صميمی و جنسی در ايران رواج يافته است


radiofarda.com/

۱۳۸۹ شهریور ۱۳, شنبه

هاوكينگ نمي تواند با فيزيك وجود عالم و انسان را توضيح دهد


پس از مصاحبه جديد استيفن هاوكينگ فيزيكدان و كهكشان شناس برجسته بريتانيايي كه به مناسبت انتشار كتاب جديد وي تحت عنوان « طرح عظيم » انجام شده بود نظرات جديد وي در زير سئوال بردن آفرينش عالم هستي توسط خدا جنجال و واكنش هاي فراواني به دنبال داشته است.
يكي از اين واكنش ها مطلبي است به قلم اريك پريست از استادان سابق رياضيات در دانشگاه سنت اندرو و از اعضاي هيئت امناي انستيتو فارادي در دانشگاه كمبريج. وي در اين مطلب كه در روزنامه گاردين به چاپ رسيده مي نويسد باورهاي مدرن در مورد خدا با هدف پوشاندن شكاف ها و نقاط ضعف ها در دانش ما نيست بلكه هدف آن پاسخ دادن به سئوالات گوناگون بشر مدرن است.
اريك پريست مي افزايد حرف پروفسور هاوكينگ كه مي گويد« لازم نيست خدا را آفريدگار عالم هستي دانست» ممكن است درست باشد اما منكر شدن نقش احتمالا مهم خدا توجيه پذير نيست. اين حالت كاملا تحمل واقعي است كه خود خدا شرايط براي وقوع انفجار بزرگ و شكل گيري كهكشانها براساس قوانين فيزيك را فراهم كرده است.
استاد دانشگاه كمبريج در ادامه مطلب خود در روزنامه گاردين مي افزايد به عنوان يك دانشور و دانشمند ما همواره به دنبال يافتن پاسخ هاي قانع كننده به سئوالات بسيار پيچيده اي هستيم. گاه دانش ما در برابر اين سئوالات و ناشناخته هاي عالم هستي چنان ناچيز است كه آدمي احساس شرم مي كند. با اين همه طرح ادعاهاي مبهم و اثبات نشده نيز نمي تواند به كنجكاوي و جستجوي علمي ما كمكي بكند.
ممكن است آنطور كه دانشوران معتقدند فيزيك با تكيه بر رياضيات ملكه تمام علوم باشد ولي پاسخگوي تمام سئوالات علمي نيست. شيمي ، زيست شناسي ، رواشناسي و شاخه هاي علوم انساني نيز روش هاي خاص خود را براي تفسير و تحليل جهان دارند كه معمولا مكمل فيزيك و رياضي هستند.
اريك پريست يادآوري مي كند كه علوم نمي تواند به بسياري از سئوالات مهمي كه در برابر انسان وجود دارد به شكل همه جانبه و دقيقي پاسخ دهد. به عنوان مثال علوم چگونه مي تواند ذات زيبايي و عشق را توضيح دهد. شايد تاريخ ، فلسفه و الهيات رشته هاي مناسب تري براي پاسخ گويي به اين نوع سئوالات هستند.
نكته اي كه در اين ميان مهم است جنبه هاي مكمل پاسخگويي به اين نوع سئوالات از زواياي گوناگون است و به خصوص ارتباط بين اينكه چطور و چرا هر چيزي خلق شده يا به وجود آمده است. اگر فيزيك كهكشان به يك نظريه واحد برسد شايد در آينده پروفسور هاوكينگ و افرادي نظير وي بتوانند چگونگي پيدايش را پاسخ دهند ولي مسلما قادر نيستند كه چرايي پيدايش را حل كنند.
يكي از دانشوران مثال خوبي براي تشريح اين موضوع دارد: داستان جوشيدن آب در كتري. وي مي گويد با استفاده از قوانين فيزيك مي توان به دقت توضيح داد كه چطور گرما از اجاق به كتري و سپس به آب منتقل شده و آنرا به نقطه جوش مي رساند. اما چرا اين آب مي جوشد را نمي توان صرفا با فيزيك توضيح داد. شايد خانم خانه هوس چاي كرده باشد؟!؟
اريك پريست عضو هيئت امناي انستيتو فارادي در دانشگاه كمبريج توضيح مي دهد كه درگذشته شايد خيلي از فلاسفه و اديان در توضيح جهان هستي هر كجا با سئوال يا مشكلي غير قابل توضيح روبه‌رو مي شدند حل آن معما را به خدا نسبت مي دادند. اصطلاحا مي توان به اين روش گفت « خداي ماستمالي ترديدها». اما در دين باوري امروزي و مدرن اين روش ديگر جايي ندارد و كسي به آن اتكا نمي كند. شايد پروفسور هاوكينگ تا همين اواخر چنين اعتقادي داشته و اكنون كه براي همه سئوالات خود پاسخي نمي يابد ديگر نيازي هم به باور به نقش خدا نمي بيند.
خداوندي كه بسياري از مردم و پيروان اديان به آن باور دارند « خداي ماستمالي ترديدها » نيست بلكه خدايي است به سئوالات غير علمي در مورد چرايي عالم هستي و اعجاب آن و همينطور مزاياي داشتن يك زندگي خوب پاسخ مي دهد . اين مردمان از پيشرفت هاي علمي نيز استقبال كرده و بسياري از آنها را مي پذيرند چون علوم زواياي خارق العاده ي زيبايي ، تنوع و اعجاب كهكشان و هستي را توضيح مي دهند.
اريك پريست در پايان مي نويسد هيچ كس نمي تواند ثابت كند كه آيا خدا وجود دارد يا وجود ندارد اما مي شود اين سئوال را مطرح كرد و پاسخ گفت كه آيا وجود خدا با تجارب شخصي هر فرد تناسب و انطباق دارد يا نه. باور و يا ناباوري به خدا به آگاهي و وجدان هر يك از ما بستگي دارد ولي براي بسياري از ماها وجود خدا يك عامل بسيار مهم در غناي زندگي و هستي ماست.

۱۳۸۹ شهریور ۱۱, پنجشنبه

استفان هاکینگ: کائنات می تواند آفریده خدا نباشد


بنا به گفته استفان هاکینگ، فیزیکدان و نظریه پرداز سرشناس بریتانیایی، برای آفرینش هستی به خداوند نیازی نبوده و پدیده مهبانگ (بیگ بنگ) نتیجه اجتناب ناپذیر قوانین فیزیک بوده است!؟

استفان هاکینگ، نابغه فیزیک و محقق سرشناس بریتانیایی در کتاب جدید خود به نام «طرح بزرگ» می نویسد حل تعدادی از معماهای پیچیده جدید، از راز جهان پرده برخواهد داشت و ضرورت وجود آفریننده کائنات را به یک امر غیرضروری بدل می کند

در گزیده ای از کتاب استفان هاکینگ که در شماره روز پنج شنبه (۲ سپتامبر) نشریه تایمز منتشر شده است، آقای هاکینگ می نویسد: «به این دلیل که قانونی همچون قانون جاذبه وجود دارد، کائنات می تواند از هیچ پدید آید و آفرینش خود به خودی، دلیلی بر وجود (هستی) در برابر هیچ است و دلیل وجود هستی و موجودیت ما نیز به همین اصل بستگی دارد».

آقای هاکینگ می گوید برای ادامه بقای هستی و روشن شدن آسمان آبی، دعا به بارگاه خداوند ضرورتی ندارد.

به نظر می رسد این فیزیکدان برجسته در کتاب « تاریخچه زمان » از دیدگاه های مذهبی گذشته خود که ایده احتمال وجود یک آفریننده را پذیرفته بود، فاصله گرفته است. وی در این کتاب نوشته بود: «توانایی ما در کشف تئوری کامل (آفرینش)، پیروزی مطلق و نهایی بشر خواهد بود و آنگاه می توانیم به کنه ذهن آفریننده راه یابیم».

این نظریه پرداز بریتانیایی از سال ۱۹۷۴ تاکنون روی دو تئوری کلیدی فیزیک مدرن تحقیق کرده است؛ تئوری نسبیت آلبرت اینشتین در مورد قانون جاذبه و نیز پدیده عظیم و نظریه کوانتوم ذرات ریزاتمی.

استفان هاکینگ که از اوان جوانی به یک بیماری نادر اختلال اعصاب ماهیچه ای مبتلاست که تقریباً بیشتر بخش های بدن او را به حالت فلج کامل درآورده است، یکی از برجسته ترین دانشمندان نظریه پرداز جهان محسوب می شود.

آقای هاکینگ از سال ۱۹۷۹ سمت استادی ریاضیات دانشگاه کمبریج، کرسی که روزگاری اسحاق نیوتن بر آن تکیه زده بود را بر عهده گرفت. وی سال گذشته از این مقام کناره گیری کرد.

آقای هاکینگ کتاب جدید خود را با همکاری لئونارد ملودینو، فیزیکدان آمریکایی تالیف کرده است. کتاب «طرح بزرگ» روز ۹ سپتامبر منتشر خواهد شد

voanews.com

وزیر خارجه خلافت اسلامی: هیچ کس درایران به دلایل سیاسی اعدام نشده است!!!!؟


وزیر خارجه (خلافت) اسلامی، در گفت و گو با هفته‌نامه اشپیگل ادعا کرده که در ایران اعدام سیاسی و جود ندارد!... ادعای دیگر او، نادربودن احکام سنگسار است!. .. اما ، داده‌های واقعی و کارشناسی ناقض این ادعای (آقای وزیر!) است

هنوز چهار ماه نشده. ، ۱۹ اردیبهشت ۱۳۸۹. فرزاد کمانگر، معلم کرد به همراه چهار فعال سیاسی دیگر که یک زن هم در میان آنان بود، اعدام شدند.

سه ماه پیش از آن در هشتم بهمن ماه ۱۳۸۸ آرش رحمانی‌پور و محمدرضا علی‌زمانی به اتهام عضویت در دو گروه مخالف جمهوری اسلامی به دار آویخته شدند.


منوچهر متکی وزیر امور خارجه (خلافت) اسلامی، روز دوشنبه هشتم شهریور در مصاحبه با هفته‌نامه آلمانی اشپیگل گفت: «هیچ کس در ایران به خاطر دلایل سیاسی اعدام نشده است».


خرداد ماه امسال نیز دیوان عالی کشور حکم اعدام محمدعلی حاجی‌آقایی و جعفر کاظمی را به اتهام همکاری با سازمان مجاهدین خلق تایید کرد. این دو نفر در حوادث پس از انتخابات دستگیر شده‌اند.


نسیم غنوی وکیل مدافع جعفر کاظمی به دویچه‌وله گفت که موکلش در شهریورماه ۸۸ دستگیر شده. به گفته‌ی وی آقای کاظمی مدت ۱۰ سال به دلیل فعالیت سیاسی در زندان بوده و اوایل سال ۱۳۷۰ از زندان آزاد شده است.


خانم غنوی می‌گوید حکم موکلش آماده اجراست و هرلحظه امکان دارد وی اعدام شود: «ایشان به اتهام محاربه از طریق ارتباط با گروه مجاهدین، در شعبه‏ی ۲۸ دادگاه انقلاب، محکوم به اعدام شده‏اند. ما اعتراض کردیم و پرونده به شعبه‏ی ۳۶ تجدید‏نظر استان تهران ارجاع شد که متأسفانه رأی در این شعبه نیز تأیید شد. ما خیلی امید‏وار بودیم که درخواست اعاده‏ی دادرسی که به دیوان عالی کشور تقدیم کرده بودیم، به نتیجه برسد و درخواست ما را مبنی بر رسیدگی مجدد بپذیرند. اما متأسفانه شعبه‏ی ۳۱ دیوان عالی کشور این درخواست را هم رد کرد و در حال حاضر رأی قطعی است و هرلحظه امکان اجرای این حکم وجود دارد».


فرح واضحان و محمدعلی صارمی نیز دو تن دیگر از دستگیرشدگان روز عاشورا هستند که هردو به اعدام محکوم شده‌اند.


فرح واضحان مادر دو فرزند است. وی به اتهام گرفتن فیلم و عکس از حوادث روز عاشورا دستگیر شد. دادگاه او هفته اول شهریورماه برگزار شد. خانم واضحان در این دادگاه به اتهام ارتباط با سازمان مجاهدین خلق به اعدام محکوم شد.



اعدام: "بازی متقلبانه رسانه ‌های اروپایی!؟"




منوچهر متکی در گفت و گو با مجله اشپیگل، این خبر را که ایران نسبت به جمعیت خود دارای بالاترین میزان اعدام در جهان است، "بازی متقلبانه رسانه‌های اروپایی" عنوان کرد!!.


جدیدترین حکم اعدام غیرسیاسی در ایران که اعتراضات بین‌المللی را برانگیخته مربوط به "ابراهیم حمیدی" است.


ابراهیم حمیدی زمانی که ۱۶ سال داشته به اتهام لواط به اعدام محکوم شده و اکنون که ۱۸ سال دارد در معرض اجرای حکم قرار دارد.


چند تن از نویسندگان و روشنفکران فرانسوی در نامه‌ای که روزنامه لوموند آن را منتشر کرده خواستار لغو حکم اعدام این نوجوان شده‌ا‌ند.


"جلیل درودیان" نوجوان دیگری است که برای اجرای حکم قصاص تا پای چوبه دار رفت ولی با بخشش اولیای دم از مرگ نجات یافت.


وی در دادگاه کیفری استان کردستان به ۱۰ سال حبس محکوم شده است.


مسعود اولیایی فرد، وکیل این نوجوان در توضیح صدور حکم ۱۰ سال حبس برای موکلش چنین می‌گوید: «قتل عمد دو جنبه دارد؛ یک جنبه‏ی خصوصی و یک جنبه‏ی عمومی. جنبه‏ی خصوصی آن را اولیای دم رضایت داده‏اند. اما این ۱۰ سال به خاطر جنبه‏ی عمومی جرم است که در قانون حداکثر ۱۰ سال مجازات برای آن تعیین شده است».


آقای اولیایی فرد تاکید می‌کند که موکلش هنگام ارتکاب جرم کمتر از ۱۸ سال داشته و به همین دلیل قاعدتا نبایستی حداکثر مجازات برای او اعمال می‌شده است. او می‌گوید: «موکل من هنگام ارتکاب جرم قتل، کم‏تر از ۱۸ سال داشته است و چون به بلوغ فکری نرسیده و نتیجه‏ی ناشی از رفتار مجرمانه‏اش را نمی‏دانسته، شعبه می‏بایستی تخفیفاتی قائل می‏شده و قاعدتاً باید حبس کم‏تری تعیین می‏شد، ولی به‏هرحال حداکثر مجازات بری او در نظر گرفته شده است».



حکم "نادر" سنگسار در ایران



خبرنگار مجله آلمانی اشپیگل در گفت و گو با منوچهر متکی از وی پرسید: «آیا شما به عنوان نماینده(!!) کشوری که به تاریخ فرهنگی ۲۵۰۰ ساله افتخار می‌کند، این مسئله را که در کشور شما افراد با زدن سنگ به قتل می‌رسند خجالت‌آور نمی‌دانید؟».


متکی در پاسخ این پرسش گفت: «شما از کشوری می‌آیید که طی یک جنگ ظالمانه میلیون‌ها نفر را کشت و شما می‌خواهید با من در مورد حقوق بشر صحبت کنید!؟».


وی همچنین تاکید کرد که حکم سنگسار در ایران بسیار نادر است.


این در حالی است که این روزها حکم سنگسار "سکینه محمدی آشتیانی" به اتهام زنای محصنه اعتراضاتی را در سطح بین‌المللی برانگیخته است


همچنین خبرگزاری هرانا روز هفتم شهریور گزارش داد که حکم سنگسار دو متهم به زنا در دیوان عالی کشور تایید شده است.


«ولی جانفشانی» و «ساریه عبادی» از سال ۸۷ در زندان شهر ارومیه به سر می‌برند. شعبه ۱۲ دادگاه تجدیدنظر استان آذربایجان غربی، حکم سنگسار این دو نفر را تایید کرده است.


هاشمی شاهرودی رئیس وقت قوه قضائیه در سال ۱۳۸۲ طی بخش‌نامه‌ای اعلام کرد که به دلیل حساسیت‌های بین‌المللی در مورد حکم سنگسار، بهتر است این حکم تا اطلاع ثانوی اجرا نشود!!.


طبق آمار رسمی منتشرشده، از آن زمان تا به امروز حداقل هفت مورد سنگسار به مرحله اجرا درآمده است.


«دخل و تصرف در همه انتخابات وجود دارد»



منوچهر متکی در پاسخ به سوال خبرنگار اشپیگل درباره مناقشات پس از انتخابات ریاست جمهوری در(خلافت اسلامی ایران ) گفت: دخل و تصرف در همه انتخابات وجود دارد. وی همچنین مدعی شد که به اعتراضات رسیدگی شده و رای‌ها بازشماری شدند و در نتیجه تغییری پدید نیامده است!!.


این سخنان در حالی بیان می‌شود که با گذشت ۱۵ ماه از انتخابات ریاست جمهوری دور دهم، همچنان تعداد زیادی از فعالان سیاسی معترض به نتایج این انتخابات در زندان هستند.


طبق آخرین اخبار، مصطفی تاج زاده و محمد نوری‌زاد دو تن از فعالان سیاسی معترض به نتایج انتخابات همچنان در سلول انفرادی به سر می‌برند.


"حسین رونقی ملکی" معروف به "بابک خرمدین" به گفته‌ی وکیل مدافعش همچنان در بند ۲ الف سپاه و در سلول انفرادی نگه داشته می‌شود.


این وبلاگ‌نویس و فعال حقوق بشر از ۲۲ آذرماه ۸۸ در زندان به سر می‌برد و به گفته‌ی محمد دادخواه، وکیلش، با وجود تامین وثیقه ۳۰۰ میلیون تومانی، از آزادی او خودداری می‌شود.


همچنین صدور احکام سنگین و بی‌ارتباط با اتهامات وارده برای متهمان پس از انتخابات همچنان ادامه دارد




dw-world.de