۱۳۸۲ خرداد ۷, چهارشنبه


چيزي، شبيه ( تبصره)؟!
هنگامي كه يادداشت ( اين قافله تا به حشر لنگ است) را مي نوشتم- شايد باين خاطر كه معمولا همه يادداشت ها بي آنكه روي كاغذ آورده شود به دل مانيتور ريخته ميشود
فراموش كردم تا باين فرمول (بي كلاس!) آقايان اشاره كنم كه هروقت ميخواهند به مناسبتي صداي گرفته اما خشمگين اعتراض مردم خاصه جوانان را خفه كنند و مانع
هر گونه نشست و راه پيمائي شان شوند - عمله معروف سركوب را از چند هفته زودتر فرمان ميدهند تا به بهانه هاي واهي تكراري كه همه
آنها طي اين سال ها رنگ باخته و در نتيجه (نخ نما) شده اند ، همچون ( مانتوي تنگ و كوتاه) و عينك مشگي آفتابي ! و (قليان كشي در قهوه خانه هاي سر بند) و توقف
اتومبيل هائي كه صداي موزيك شان بلند است!! و چيز هائي نظير آن- به زعم خودشان (نسق) گيري كنند و حداقل بزرگتر ها را وادارند تا نگران سلامت فرزندان خود
باشند و نگذارند كه در تجمعات اعتراضي شركت نمايند.
جالب است . يك روزي بود كه نارضايتي ها و اعتراض ها و حتي بد وبيراه گفتن ها حدودي داشت و افراد با احتياط ، نسبت به عملكرد ها و نحوه برخورد مامورين و
مسئولين انتقاد ميكردند و زير لب ناسزا مي گفتند. اما چند سالي است كه اگر صداي اعتراض. خشم و عصبانيت. انتقاد و عيب جوئي در بديهي ترين برخورد هاي
اجتماعي شنيده نشود حتما از ناحيه يك فرد : كر: خواهد بود- اين قوم مدعي مسلماني، همچنان حرمت انسانها را زير پا ميگذارند و به جوانان كه غرور آفرينان فرداي ايران
هستند- به اشكال مختلف ، توهين و تحقير ميكنند!!. بيزاري ازاين رفتار بر هيچكس پوشيده نيست. و نتيجه اي كه ازاين همه فشار و اختناق و سركوب گرفته اند- در نهايت
تاسف ، همين بيزاري و تنفر هست.

۱۳۸۲ خرداد ۶, سه‌شنبه


اين قافله تا به حشر، لنگ است ؟!

درست در روزهائي كه جهان، خاصه خاورميانه روزهاي نگران كننده اي را پشت سر ميگذارد - حضرات ( اسلاميون!) در ايران، تهيه و فروش مانتو هاي
كوتاه را ممنوع اعلام كرده اند!.
در خبر هاي چند روز اخير آمده است كه ، اين (فرمايش) آقايان ! سر و صداي زيادي به پا كرده و حتي بعضي از نماينده هاي مجلس! و تني چند از قضات
صدور اين دستور! را مغاير با قوانين و مثل هميشه دخالت مستقيم در امور شخصي مردم توصيف كرده اند!.
اگر چه نظير اين تصميم در طول سالهاي جاري هر از چند گاهي بشكل مضحك و مسخره اي اعلام شده و پيوسته نيز مورد عكس العمل مردم قرار گرفته است
اما آنچه كه بايد بطور جدي بآن توجه كنيم اين است كه ترديدي باقي نمي ماند كه هيئت حاكمه تحت هيچ شرايطي علاقه اي به آرامش مردم ندارد و ميكوشد تا به بهانه
هاي واهي ، بجاي تهيه برنامه هاي عميق فكري و فرهنگي و بجاي توجه به نيازمندي هاي جوانان و پاسخ گوئي مناسب به آنها - همواره مردم را همانند (صغار)
بحساب آورده و چنان رفتار نمايد كه در دنياي امروز هيچ عقل و انديشه اي- مگر آنها كه از نعمت (مخ) محرومند نميتواند آنرا قبول كند.
دست اندركاران امروز ايران هنوز هم انگار همان هائي هستند كه در بيست سال پيش- پوشيدن پيراهن آستين كوتاه را جرم قلمداد كردند !. و علاوه بر ضرب و
شتم استفاده كنندگان- آنها را به ادارات راه نمي دادند !!. و نيز حتما به خاطر دارند كه در محوطه و اطراف همين ادارات، عده اي پيراهن آستين بلند به مراجعين
اجاره ميدادند تا بپوشند و اجازه ورود به اداره را دريافت كنند!!.
آقاياني كه سالهاست دنبال صدور اين گونه فرامين! هستند- خودشان بهتر از همه ميدانند كه هم آب در هاون مي كوبند و هم مردم- خاصه طبقه جوان را از
تمام باور هاي ديني و اعتقادي، رويگردان ميكنند.
شما هرقدر بجاي پرداختن به اصول فكري و فرهنگي، در كارهاي عادي و پيش پا افتاده جامعه سخت گيري كنيد - نتيجه همان خواهد بود كه امروز شاهديم. بلندي
و كوتاهي مانتوي خانمي كه ناچاربه استفاده از حجاب و پوشش كامل هست و آزار و اذيت او به بهانه هاي زيادي كه نه شمردنش فايده و نه اعمالش اثري داشته است
هيچ ثمري جز ترويج ولنگاري و بد تر از آن ايجاد جو نفرت و بد گوئي نخواهد داشت.
چقدر درد ناك هست كه در شرايط امروز بجاي پرداختن به درد ها و ناتوانيها، عده اي پيدا ميشوند و بنام رئيس و مسئول و برنامه ريز و چيز هائي شبيه بآن، كار
هائي ميكنند و حرف هائي ميزنند و دستور العمل هائي صادر ميكنند كه نه تنها هيچ آدم عامي و ساده اي اين كار را نمي كند بلكه حكايت از بهم ريختگي دارد كه طي اين
همه سال، نه تنها كمتر نشده بلكه روز بروز شدت بيشتري پيدا كرده است .

۱۳۸۲ خرداد ۵, دوشنبه


وقتي كه ( اصلاح طلبان) هم- محافظه كار ميشوند؟!

مفيد و مختصر اينكه: انتشار متن توصيه اي كه مجلسيان براي نوشيدن جام (دوم) زهر كرده بودند- به روال سياست((دموكراتيك ترين نظام جهان !!)) در رسانه هاي
وطن ممنوع شد و هيچ روزنامه و روزي نامه اي جرات انتشار آنرا پيدا نكرد!.
گريه آور ترين بخش اين ممنوعيت هنگامي است كه حتي جرايد متعلق به خود (اصلاح طلبان!) هم كه نوشيدن جام را پيشنهاد كرده بودند از فيض انتشار
توصيه خودشان محروم ماندند و جرات تكرار آنرا پيدا نكردند!.
اين هم از محسنات يك حكومت دموكراتيك ! هست كه پيوسته براي مردم داخل و خارج از كشور دو نوع خوراك تهيه ميكند.
توصيه مورد نظر قبلا در چند سايت خبري درون ايران چاپ - اما بعدا حذف شده است ! و... اين درحاليست كه متن آن از طريق اينترنت در سطح جهان دراختيار
همگان قرار گرفته است!.

۱۳۸۲ خرداد ۳, شنبه


جام زهر بايد نوشيد ؟ يا شراب كهنه شيراز؟!

بعد از پانزده شانزده سال كه از نوشيدن اولين جام (زهر) ميگذرد- ساقي موسوم به ( اصلاح طلب!). نوشيدن ساغر زهر را پيشنهاد داده و خواسته است تا
براي حفظ (كيان)!! نظام- دومين (پياله) نيز بسلامتي آنها كه زندگي را به كام مردم زهر كرده اند بالا كشيده شود.
باين ترتيب اگر قرار باشد حكومتي بخواهد هر از چند سالي. رسوائي ها و گند كاري ها و خرابكاري ها و عقب ماندگي ها را با خوردن جام زهر همچنان به روي خود
نياوردو ادامه بدهد- تصور من اين است كه بايد خمره اي بزرگ از دبش ترين و كهنه ترين شراب ها تدارك ديد و در (خمخانه) امن آقايان گذاشت تا به نام زهر. گيلاس هاي
خودشان را بالاببرند و بسلامتي (خودشان ) كه زير نام تند و كند رو و يا محافظه كار و اصلاح طلب. دست از سر ويرانه اي كه بوجود آورده اند بر نميدارند.بنوشند و
نفرت و نفرين ملتي را كه چون بختك بجانشان افتاده است. حداقل تا زمان مستي . كه چندان (با دوام) نيست- تحمل كنند!.

۱۳۸۲ اردیبهشت ۳۰, سه‌شنبه


جهاني كه | غمگين| است
----------------------
تصوير دنياي امروز تصويري زشت و بد منظر شده. تصويري كه وقتي نگاهش ميكني، سراپا خون است و خروش - تصويري ننگين از گرسنگي مطلق
آفريقائيان و ظلمت و تاريكي محض كور دلان آدم كش و دريوزگاني كه براي به كرسي نشاندن كج انديشي ها و تك رويهاي مسلكي و مذهبي و قومي خود حتي يك (دم)
بخود نمي آيند و از ريختن خون و تماشاي بدن هاي تكه تكه شده افراد احساس حيا نمي كنند و حداقل از خود، خجالت نمي كشند.
جهان امروز جهان بمب و موشك و كمر بند هاي انتحاري شده است!. اكنون هر روز شاهد عملياتي هستيم كه در قالب ترور- اما با تعاريفي متفاوت ، چهره خرد و
عقل و بينش و آينده نگري را در صورت مترسك هاي (حرم قدرت) متلاشي شده حس ميكنيم و مي پنداريم كه پس كو و كجاست آن تمدني كه غرب وحشي و شرق
(مشايخ!) از آن نام برده اند؟؟.
پنج انفجار مهيب در يكروز در اسرائيل. سرزمين نفرين شده اي كه بيش از 50 سال است نسل ها را قرباني مطامع (كور) و سياه خود كرده و مشايخي را درعربستان
مي شناسيم كه به پرورش و خلق صحنه هاي خون و جنون، از يك طرف و به سازمانهاي طرفدار حقوق بشر!! از سوي ديگر (ياري) ميرساند.
هنوز از تماشاي صحنه هاي دلخراش ويراني هاي انفجاري رياض پريشا نيم كه ناگهان (مراكش) و در پي اش (تركيه) دچار حوادث و آسيب هاي مشابه ميشوند!.
تصوير خرابه هاي ناشي از ويراني ها- دركنار چهره آنها كه براي ( صلح!!) به ملاقات هم رفته اند و شنيدن سخنراني ملائي كه در مملكتش كسي حق ندارد خلاف ميل
هيئت حاكمه اش- نفس بكشد اما در ميان مردم سر زميني ديگر- فرياد برميآورد كه بايد به مردم حق انتخاب و آزادي داد!!- آدم را به گريه وا ميدارد.
دنياي براستي غمگيني داريم. نگاه كنيد به تصاويري كه از چهار گوشه دنيا در تلويزيونها پخش ميشود و گوش كنيد به اخبار درد ناكي كه از طريق راديو ها عنوان ميشود.
اكنون به بركت وجود مصلحان! و مومنان ! در راس حكومت ها، تا بخواهي عجوز ننگ را ميتواني در چهره تك تك شان ببيني و به عزاي ملت هائي بنشيني كه زير
فرمان اين نا كسان و دشمنان. بايستي خون گريه كنند.








۱۳۸۲ اردیبهشت ۲۷, شنبه


فكر ميكنم ميشود فرق بين آدم روشن با (روشنفكر) را تعريف كرد؟!

اونوقت ها كه جوان تر بوديم تمام كساني را كه عنوان (استاد) گرفته و يا مي گرفتند، بطور دربست افضل و اعلم ميدانستيم. نه تنها استاد محترم دانشگاه‌ ، حتي بناء
و نجاري هم كه در كار خود تبحر و تجربه و خلاقيت نشان داده بودند- با لقب استاد صدا ميكرديم.
متاسفانه، هنگامي كه براي اولين بار، بجاي چهره ( نگار) صورت موجود ديگري را در ماه ديديم ! و تاري از محاسن را، لابلاي قرآن، ميشد فهميد كه در ميان اين
قوم شريف، يعني اساتيد و ارباب شعور، كساني هم هستند كه بدبختانه نان را به نرخ روز ميخورند.
رفته رفته كه پرده ها بالا رفت و مچ ها باز شد- اطمينان يافتيم كه در جمع مغتنم اين (جنابان) كه سالها در كسوت استادي ، يا فخر فروشي ميكردند و يا ما خريدارش
بوديم، كسان بسياري بودند كه مامور به بيراهه كشاندن نه تنها مردم ساده دل، كه مسئول وارونه نشان دادن حقايق به خلق الله شدند و حتي تعدادي شان تا دم مرگ نيز
از تاريك خانه باور هاشان قدم بيرون نگذاشتند!.
آنها كه رفتند ( خداش رحمت كند) يا خيلي مومن بودند و يا براي نشان دادن ايمان خود ناچار به ظاهر سازي شدند!. اما اكثرشان كه خوشبختانه عمر با بركتي دارند
هنوز هم مرغ را با يك پا مي بينند و اصرار دارند تا مردم به ذهن فريب خورده شان اطمينان داشته باشند و قبول كنند كه چون( روشن) فكر هستند، پس هرچه مي
گويند وحي منزل خواهد بود!.
من، بي آنكه بخواهم از كسي نام ببرم . باين واقعيت رسيده ام كه روزگار روشنفكري همانند بسياري ديگر از عناوين و القاب، به آنجا رسيده كه بقول مثل معروف
بي (مايه) فطير است!!. يعني آدم روشنفكر امروزي ( فرق نمي كند ديروزي ها هم امروزي شده اند) اگر ببيند كه چيزي عايدش نميشود محال است تا جرات روشنگري
داشته باشد. دنيا دنياي مقام است و قدرت و صد البته ، ثروت. مگر در همين بيست و سه چهار سال گذشته كم افرادي را داشته ايم كه باد (قدرت) آنچنان گرفت شان كه
(فراموش كردند- عشق!). كه فراموش كردند ايمان را و حتي خداي را؟.
پس، اگر آدم عاقل باشد- اگر كمي روشن باشد، بايستي كه به (روشنفكران) موجود كه هزار ماشاءالله تعدادشان هم كم نيست اين حق را بدهد كه زندگي خرج دارد؟!!.



۱۳۸۲ اردیبهشت ۲۵, پنجشنبه


از دست و زبان كه بر آيد؟ كز عهده شكرش، بدر آيد؟!
در خبر ها آمده بود كه ائمه جمعه شيعي عراق ، به تبعيت از امام جمعه موقت تهران، كه مردم عراق را به ( سنگ اندازي) عليه خارجيان تشويق و ترغيب كرده بود-
مردم شيعه عراقي را به گذاشتن ريش بلند و وادار كردن زنان به داشتن حجاب و آتش زدن مغازه هاي عرق فروشي! دعوت كرده اند .
شيخ جابر نامي، در نماز جمعه هفته پيش يكي از محله هاي بغداد ، زبان به شكايت گشوده و گفته است؛؛ من گاهي زنان و كودكاني را مي بينم كه در اطراف نيروهاي
ائتلاف جمع ميشوند . سربازان به آنها آب نبات و كتاب هاي غير اخلاقي!! ميدهند،،. امام جمعه ديگري آمريكائيان را متهم كرد كه از دوربين هاي مادون قرمز براي
ديدن پيكر برهنه زنان استفاده ميكنند!!. جلل خالق؟!.
يكي ديگر از امامان جمعه كه ظاهرا بيش از ديگران از او نام ميبرند- در خطبه اي در نماز جمعه در مسجد بزرگ كوفه گفته است كه:
،، مسلمان بايد از فعل حرام بپرهيزد. وي بي حجابي را فعل حرام دانسته و گفته است، حتي مسيحيان نيز بايد ازاين حيث تابع قانون اسلام باشند!!. ،،
خوب. باين ترتيب ملاحظه مي فرمائيد كه بعد از سربلندي و افتخار و مباهاتي كه اسلام( انقلابي) براي مردم حق ناشناس!! ايران بوجود آورد و وطن مان را ام القراي
عدالت و معرفت و آزادگي و افتخار نمود- اكنون حق دارد تا به پاس اين همه كسب افتخار و امتياز- الگوي مناسب و مباركي براي مردم عراق باشد
!!.

۱۳۸۲ اردیبهشت ۲۴, چهارشنبه


هزار نكته باريك تر ز مو- اينجاست؟!
بدينوسيله به استحضار عموم دوستان و علاقمندان ميرسانم كه مخلص( فرخ) - در هيچ روزنامه، اعم از چاپي و يا الكترونيكي يادداشتي ندارم و در هيچ سايت
اينترنتي موضوع و مطلبي را (جز دراين جا) عنوان نخواهم كرد.
بديهي است چنانچه بعد ها قرار نوشتن در روزنامه و سايتي را داشتم حتما موضوع را در اين جا مطرح خواهم كرد. اميد وارم با اين تذكر، آنها كه سرگرمي
هميشگي شان ارائه نوعي ( لوس بازي!) و يا بشكلي (معامله گري) است، بعد ازاين مرد و مردانه با قضايا بر خورد داشته باشند. فرخ

۱۳۸۲ اردیبهشت ۲۳, سه‌شنبه


چون دوست دشمن است، شكايت كجا بريم؟؟
اين تلويزيونهاي برون مرز ايراني هم برايمان درد سري شده اند!.
روزي كه با پرداخت كلي پول، بشقاب يا همان ديش معروف را برديم روي بام ، هرگز تصور نمي كرديم كه بجاي استفاده از تجربيات و اندوخته هاي سياسي خارج
نشين هاي متاسفانه روشنفكر، ناچاريم تا پاي دعواي گردانندگان آن بنشينيم و به خط و نشان كشيدن ها و بد وبيراه گفتن هاي آنان بيكديگر، گوش بدهيم.
آدم وقتي پاي تسويه حسابهاي كهنه و رنگ و رو باخته آقايان مي نشيند و به انگ ها و اتهاماتي كه بيك ديگر ميزنند توجه ميكند خيلي راحت باين نتيجه ميرسد كه
چرا ما ايرانيان با همه ي نازي كه به مفاخر و تاريخ خود ميكنيم اين طور در برابر جهل و خرافه و زور و سركوب- تسليم و اسير هستيم؟!.
( ذهن بيدار) براي انسان، سرمايه اي است. و آنها كه فرصت ها را اين گونه از دست ميدهند و ارزش ها را وارونه ميكنند در اصل و در عمل- خدمتكار وخدمتگذار
كساني ميشوند كه از( نزاع) آقايان و( متهم كردن) يكديگر- نهايت سوء استفاده را ميكنند و همچنان بر مركب لنگان خويش سوار هستند.
اگر روزي ميرسيد كه بجاي تسويه حساب هاي خطي و حزبي - همگي سرود اي ايران اي مرز پرگهر را سرميدادند و در كنار هم، فارغ از سليقه هاي گوناگون به
آزادي و به آقائي و به آبادي ايران فكر ميكردند- غصه اي نداشتيم.

۱۳۸۲ اردیبهشت ۲۰, شنبه


فساد چيز بدي است؟!
در مملكت اسلامي ما(!)، هر چيزي كه باعث ترويج فساد شود ممنوع و استفاده از آن، خلاف شرع هست!. شما در كجاي دنيا حكومتي را سراغ داريد كه تا اين اندازه
با فساد مبارزه كرده باشد و براي تك تك ملتش،( بخوانيد امتش!.) اينقدر دلسوزي بكند و بخصوص براي پرورش ذهن جوانان، كه اكثريت ايران را تشكيل ميدهند- شب
و روز در فكر اصلاح كارها و جدال پي گير، با مفاسد باشد؟؟!. اصلا ما مردم بشكر خدا سالهاست كه از وجود مامورين مبارزه با (فساد) برخورداريم و در جاي جاي
(وطن اسلامي مان!) همت و زحمت و فداكاري و انجام وظيفه اين نازنين هاي بهتر از(جان)! را مي بينيم.
به بركت حضور هميشه در (صحنه!) اين عزيزان! و به يمن قوانين و دستور العمل هائي كه (سليقه اي) ونه تصويبي، مرتب در حال تدوين و تكوين است- مواد مخدر
خوشبختانه وارد كشور نميشود و مردم- خاصه نسل جوان بخاطر وجود مراكز تفريح و سرگرمي و زمين هاي بازي در تمام محله هاي (بالا و پائين شهر) و وفوربيش
از حد كتابخانه ها و كانون هاي هنري، چيزي باسم ترياك و هروئين و حشيش را نمي شناسند و اگر اتفاقا، كسي پيدا شود و بخواهد اين نسل برخاسته و رها شده از-
دام اعتياد را فريب بدهد مسلما تيرش به خطا ميرود- براي اينكه امروزه مردم ما بخاطر ذهن بيدار و نه (بيماري) كه پيدا كرده اند، فرق بين (لواشك) و(ترياك)را هرگز
نخواهند فهميد!!.
و... لابد هروئين را بجاي شكر و آرد و حشيش را چيزي شبيه (شنبليله!!) تصور ميكنند.
همين طور بايد از فعاليت مستمر و شبانه روزي دست اندر كاران و ماموران (جان بركف) مبارزه با مفاسد! در مورد ريشه كن كردن (خود فروشي) نام برد كه واقعا
برابر با آمار و ارقامي كه- نه (ما مردم شاهديم) بلكه آنچه خودشان گه گاه ميدهند - فرار و فروش و تن فروشي در ميهن اسلامي مان- تبليغ دشمنان و ترفند كساني است
كه چشم ندارند مدينه فاضله به وجود آمده امروز را ببينند !!.
ميزان تجاوز - مزاحمت هاي دائمي سارقين(كيف ربا) كه بيشتر از موتورسيكلت استفاده ميكنند و بطور كلي هر گونه تجاوز و تعدي به حقوق و ثغور مردم درخيابان ها
حرف مفت و كذب محض هست!.
اكنون چند روزي است كه ( سليقه داران!) ونه (قانونمداران) بند كرده اند به ( اينترنت) و اين وسيله ارتباطي جهاني را- ابزاري براي ترويج فساد معرفي كرده اند!!.
جالب است كه در پي اين معرفي- فعلا از سرويس دهندگان اينترنت خواسته اند كه چيزي حدود سي هزار سايت را كه مشخص شده عامل و مروج فساد ! هستند،فيلتر
گذاري كنند.
حق دارند تا بعضي از (مردان كمال!) ما را بي انصاف و قدر نشناس لقب بدهند!. در حكومتي كه بحمد خدا ! همه چيز بر پايه عدل و رافت اسلامي است و بطور
واضح و چشم گيري (خلاف) گناه و معصيت شناخته ميشود و گناهكار را فورا بالاي (جرثقيل) مي فرستند تا عبرت (كوران) و(كران)- ببخشيد تا عبرت امت مسلمان!
باشد، شما چگونه انتظار داريد اينترنت ابزار بيگانه و عامل فساد نباشد؟؟.

۱۳۸۲ اردیبهشت ۱۷, چهارشنبه


اگر عقده و حقارت نيست،؟ پس چيست ؟

آدم بايد خيلي حقير وپست باشد كه خودش را قائد و رهبر و مرد(!) اول يك حكومت و يك كشور بنامد و يك عمر خنجر به كمر و تفنگ بدست براي يك مشت مردم
سركوب شده و دربند، رجز خواني كند و خودش را (عزت) مردم بداند و بعد بمحض اينكه نوبت امتحان و عمل پيش ميآيد- دنبال سوراخ موش بگردد و با باري از
پول هاي كلان دزدي و حقارت و (اگر سرش بشود با شرمساري) وطنش را (اگر جهان وطني نباشد) به بيگانگان واگذارد و از (سوراخ خزيده) به تماشاي كساني
بنشيند كه در كسوت متجاوز، بجايش - بنشينند تا براي مردمي كه او فريب داد و سرانجام به اسارت ديگران درآورد- تصميم بگيرند؟.
چه دنياي مضحك و مسخره ايست؟. ديوانه اي از تبار( بدتر از بيگانه اي)، يك عمر مسندي را كه ميبايست رو بسوي ترقي و تعالي و سرافرازي و سر بلندي و
رفاه مردم داشته باشد و ببركت نجابت ملت ساده و مظلومش، قدم در راه آزادي و امنيت آنها بر دارد آنچنان به كيش خود فروشي و فريب و دروغ و ريا مي آلايد كه
براي جبران اين همه بيماري و بيدادش، سالهاي دراز وقت لازم است تا (شايد) دستي از آستين در آيد و آب خوشي بر گلوي مردم ستمديده عراق بريزد.
براستي حاكماني كه پس از بالا رفتن از گرده ملت- بر عليه همه ي حق و حقوق شان رفتار ميكنند و از اريكه قدرت نه بسود مردم، بل به دشمني شان ميپردازند،اين
ها جزو كدامين موجودات هستند؟.
چه شد آنهمه باد در غبغب انداختن و رجز خواندن. سردار قادسيه!! تا توانست آدم كشت. بياد بياوريم كشتار مردان جوان و سربازان غيور وطن مان را. حلبچه را
و وجود قبرستانهاي بي نام ونشاني را كه امروز يكي پس از ديگري با آن شمايل درد ناك، رو ميشوند ؟. مستبدين تاريخ، آدم هاي بسيار ناتوان وضعيف و زبوني
هستند- كه اگر غير ازاين بود، براي خودشان به نيكي نام و نشاني باقي ميگذاشتند.




جوك نيست. جدي است؟!

در خبر ها آمده بود كه در ميان وحوش غارت شده از باغ وحش عراق، دو (زرافه) هم به يغما رفته است!.
ظريفي پس از شنيدن اين خبر ميگفت: پنهان كردن اين حيوان بلند بالا- با آن گردن دراز و لوچه آويزان، كار آساني نيست مگر آنكه اين زبان بسته ها را مانند
شتر مرغ هاي غارت شده سر بريده باشند و كباب يا آبگوشت درست كرده باشند!.
زماني كه (صدام) خودش را مثل خيلي از (بالا نشين ها) مادام العمر بر گزيده مردم عراق (جا) ميزد هرگز تصور روزي را نميكرد كه با غارت حتي باغ وحش
توسط مردم، شدت انزجار و تنفر آنها را نسبت بخود شاهد باشد.

۱۳۸۲ اردیبهشت ۱۶, سه‌شنبه


لبخندي بزنيم، چاره نيست ؟!

ميگويند يكي از اهالي منبر، خطاب به پاي منبري ها، مي گفت:
همسايگان خودتان را دوست داشته باشيد
..... در اين موقع ، ناگهان مردي از وسط جمعيت بلند ميشود و رو به منبر و با صداي بلند ميگويد.
حضرت آقا ! من قبلا همين كار را كردم- اما ميدانيد چه نتيجه اي گرفتم؟ فقط زنم را از دست دادم!!.

۱۳۸۲ اردیبهشت ۱۴, یکشنبه


زنده باد، گمنامي!

آدم وقتي به عملكرد و به كارنامه بسياري از صاحبان نان و نام، و نويسندگان و ارباب روزي نامه ها و روزنامه ها، همچنين به مديران اكثر رسانه هاي تصويري
و(بشقابي!) و صدالبته به پيشگامان راه (نجات وطن!!) كه در كسوت استاد و پير و مرشد- وزير و وكيل و مديركل، در همين بيست و چند سال از دست رفته نگاه
ميكند- حتما بايد شكر گذار(بخت خفته) خود باشد كه گمنام و غريب باقي مانده و حداقل دچار باركشي سخت و سنگين (عذاب وجدان) نيست.
يك نگاه گذرا به آنچه كه اين قشر بسيار محترم(!) انجام داد،مانند راه پيمائي هاي كذائي روزهاي بي خبري، سرودن و ستايش از آنكه و آنچه كه بعدا روزي هزاربار
مفهوم و معناي شعارمعروف ( ديو چو بيرون رود- فرشته در آيد) را (جا به جا) كرد و ميكند- نوشتن مقالات آتشين و پرداختن به شعار هاي بي بست و بنياد!، همه و
همه ثابت ميكند كه در اين برهه از زمان، گمنامي نعمتي بود كه نصيب مان شد و امروز ميتوانيم بآن مفتخر و مباهي باشيم.
كاش حوصله اي بود و فرصتي، تا به افاضات صاحبان نام و پيران و پيروان (فرشته اي) كه واردش كردند مي پرداختيم و بقول امروزي ها باين جمع بندي ميرسيديم
كه اين جماعت صاحب نام، چه (بد نامي) ها، از خود بجاي گذاشتند.
شكر خدا را كه بما توفيق گمنامي داد و نخواست تا همانند حضرات اهل تحقيق و تتبع و تفسير و تاثير، و صدالبته آنها كه به عشق مال و عنوان، همه ي توان خويش
را براي گمراهي ما (گمنام)ها- بي دريغ نثار كردند ، محشور و مشهور باشيم!!.
شكر.

۱۳۸۲ اردیبهشت ۱۳, شنبه


دو خبر بسيار كوتاه و مختصر؟!
در سايت اينترنتي دانشجويان دانشگاه امير كبير تهران خواندم كه:
يكي از فضلاي قوم كه نماينده (فضيل)! ديگري در سپاه هست گفته است كه بايد نمايندگان مجلس شوراي(متاسفانه) اسلامي را شديدا زير كنترول داشت و فهميد كه چه كار
ميكنند و به كجا ميروند و با چه افرادي تماس ميگيرند و احتمالا (چه مي نوشند) و چه ( مي پوشند)!.
اين حاج آقاي فاضل! گفته است كه ما بايد بدانيم اين نماينده ها در خط (آقا) هستند يا بيرون از خط نشسته و تظاهر به آن و ايشان ميكنند؟!.
خدا پدر و مادر هر چه آدم مخلص و مومنه بيامرزه . صرفنظر از تفتيش عقايد كه در وطن اسلامي مان جزء امور لاينفك هست، بنده نفهميدم چگونه ميشود دريك
حكومت سراپا(شعار) و (تظاهر)، آدم هاي مومن و مخلص را شناخت؟.
اما خبر دوم . اعلام كرده اند كه رئيس جمهور(انتخابي!!) سوريه (بخوانيد اين انتخاب از طرف پدر مرحومش- منتهي بنام ملت صورت گرفته) اعلام كرده است كه براي
گفتگو و مذاكره با اسرائيل- يعني همان رژيمي كه بقول آقايان( غده سرطاني)است، اظهار آمادگي كرده است!.

رفيقم زنگ زد و گفت سايت امروز (گويا) را ديده اي؟ گفتم هنوز نه، گفت در اولين فرصت برو به (گويا) و مطلبي را كه از قول سخنگوي قوه قضايه وطن نوشته
بخوان.
پرسيدم موضوع چيست؟ گفت، آقا فرموده اند! ما روزنامه نويس در زندان نداريم!. گفتم ، خوب تو هم باور كردي؟ خنديد و جواب داد اين هم پلتيك تازه اي است براي
ترساندن آنهائي كه به بركت وجود اينترنت و وبلاگ هاي بسيار، به خيل نويسندگان پيوسته اند و چه بخواهي و چه نخواهي در عرصه گفتگو و اظهار نظر وابراز
عقيده صاحب راي شده اند.
گفتم ، خدائيش را بخواي، ظهور اين خيل عظيم نتيجه رفتار خود حضرات است. درست است كه شبكه جهاني اينترنت جهان را بمعناي واقعي كلمه (دهكده جهاني)
كرد- اما اگر مي بيني اين همه نويسنده و روزنامه نگار مخصوصا جوان، در اينترنت صدايشان درآمده و انتقاد دارند نتيجه اعمال و رفتار خود حضرات است.
وقتي با رفيقم خدا حافظي كردم و گوشي تلفن را گذاشتم سراغ سايت گويا رفتم و چشمم به جمال (پر كمال) حضرت سخن گو(!) افتاد و به افاضاتش دقت كردم.ديدم
حساب روزنامه نگار را با نويسنده ها جدا كرده و در نهايت (شرافت) گفته است كه ما روزنامه نويس زنداني نداريم!!. و بعد هم اضافه كرده است كه،
همانطور كه در جامعه ما ، روحاني هست و روحاني نما، در ميان اهل قلم هم، روزنامه نويس و نويسنده (نما) وجود دارد!.
راستش را بخواهيد من از اين تعبير حاج آقا خوشم آمد ! زيرا ديدم اگر در مورد بسياري از اهل قلم كه فرصت (نما) بآنها داده نشده و اكنون بهمت خود به نوشتن
و گفتن و انتقاد كردن و درد ها را شمردن پرداخته اند - بي التفاتي كرده است- در مورد (من يكي) حرفش كاملا منطقي و بجاست!!.

۱۳۸۲ اردیبهشت ۱۲, جمعه


همچنان، كينه و نفرت را در دلها تلنبار ميكنند؟!

امروز در وطن بهم ريخته مان، جمعه بود و نماز كمر شكن، ببخشيد، ( دشمن شكن) جمعه در تهران بر گذارشد. دست به سوي آفريدگار بردن و سجده بر درگاهش،
كار همه انسانهائي است كه براي مدد بيكديگر و مهر ورزيدن بهم آفريده شده اند. آنها كه بندگان قادر يكتا و مطلق را به فريب ميگيرند و به جنگ وبه آشوب وبه
برادر كشي و ويراني، تحريك ميكنند، حق ندارند تا بنام برپائي نماز و به اسم سجده به درگاه حق، روزگارشان را سياه تر ازآنچه كه هست بكنند.
شخصي كه بنام امام جماعت نماز جمعه امروز تهران، سخن مي گفته نماز گذاران را نه به مهر و به بخشندگي و به رحمت خدا، كه به آشوب و آدم كشي و درپي
آن، به ويراني و به غارت و به يك عمر خون ريزي و فلاكت و دربدري و بي خانماني و بي وطني، تحريك كرده است و عراقي ها را دعوت به (انتفاضه)اي ديگر
نظير آنچه كه سالهاي دراز است در فلسطين شاهد هستيم دعوت كرده است !!.
يكي نيست از اين مرد معمم و از اين پير مرد پريشان بپرسد- حضرت آقا ! انتفاضه ي بخشي از مردم فلسطين چه ارمغاني براي مردم آن كشور آورده است؟؟ كه
بايد به توصيه شما مردم زجر كشيده و دربند بوده عراق نيز آنرا دنبال كنند؟.
آدم كشي و شنيدن صداي ضجه مادران بي فرزند و زنان بي شوهر و فرزندان بي پدر- در اين سالهاي آتش و خون كافي نيست.؟ بنظر شما اين سه چهار نسل
فلسطيني كه در زير رگبار مسلسل و بمب و موشك به ستيز بر خاسته- در اين دنياي ( واقعيت) ها، به كجاي حق مسلم خودش رسيده است؟.
آوارگي و دربدري و نابودي توصيه ي حضرت عالي! بعنوان مرشد امت ! مسلمان است؟!.
چرا دلهاي خون شده را همچنان از كينه و نفرت تلنبار مي كنيد؟. چرا در شرايطي كه ميدانيد مردم و محققا همان نماز گذاران جمعه ها، دلشان از دست شما خون
است، باز در شيپور بي خانماني و تحقير و توسري ، مي دميد؟.

مسعود خان ميگفت:
چند روز بعد از تسخير شهرهاي مختلف عراق توسط ارتش آمريكا، چندين هزار تلويزيون كوچك رنگي در بين عراقي ها پخش شد. اين كار براي اين بود
كه عراقي ها براي اولين بار به جاي ديدن صدا و سيماي عراق به توجيه آمريكائي ها از جنگ و اوضاع عراق گوش كنند و چشم و گوششان
باز شود!.
خبر نگار (بي.بي.سي) روز بعد گزارش كرده بود كه صف هاي طولاني از عراقي ها در بيرون چادر آمريكائي ها تشكيل شده بود تا تلويزيون ها را پس
بدهند !. او در ادامه گزارش خود علت اين عمل غير قابل پيش بيني و عجيب را، دهن گشادي برادران افغاني خوانده است. گويا آنها از افغانستان بند را
آب داده و شايع كرده بودند كه قرار است از طريق كابل، برنامه هاي تلويزيوني ايراني لوس آنجلس روي بغداد هم (رله) بشوند!!.

۱۳۸۲ اردیبهشت ۱۱, پنجشنبه


بخشي از نامه ( ابراهيم نبوي) طنز پرداز قابل احترام خطاب به آقاي خاتمي

ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

..... آقاي خاتمي! از هرچه عكس عظيم و بزرگ هست متنفرم، نميدانم چرا فقط در سوريه و عراق و كره شمالي و ايران و كشور هائي مانند آن آدم عكس هاي عظيم
مي بيند؟. دلم ميخواهد تمام اين ديوار هائي كه عكس هاي كاسترو و صدام و كيم جونگ ايل روي آن نقاشي شده توسط تانگ هاي آمريكائي ويران شود.
جالب است كه دوستان كيهان مي خواهند صدام حسين را يكبار ديگر در كربلا و نجف احضار روح كنند!. آقا جان، تمام شد. شتر مرد و حاجي خلاص !. اين مرده به دم
هيچ مسيحا نفسي زنده نميشود. مردم در تمام جاهاي دنيا، آزادي ميخواهند. آزادي شرط اول زندگي انساني است. خدا را هزار بار شكر مي كنيم كه مردم عراق اين قدر
رنج استبداد را كشيده اند كه حاضر نيستند سرمقاله كيهان را بخوانند و يكبار ديگر غلطي را كه در زمان حزب بعث كردند تكرار كنند. و خدا را شكر كه فعلا بشار اسد
چنان ترسيده است كه ديگر غلط هاي پدرش را تكرار نمي كند.