۱۳۸۲ تیر ۹, دوشنبه


مرتضوي: به دانشجويان بگوييد «اراذل و اوباش» تا ملاقات بدهم!
رئيس كميسيون اصل نود مجلس از عدم همكاري دادستاني تهران براي ملاقات نمايندگان با دانشجويان بازداشت شده خبر داد.
«حسين انصاري‌راد» با اشاره به اينكه براي ترتيب دادن اين ملاقات گفت‌وگوي تلفني با «سعيد مرتضوي» داشته است، گفت: دريافت شكايت‌هاي زياد از سوي خانواده دانشجويان توسط كميسيون اصل نود باعث شد تا درخواست ملاقات با آنها را مطرح كنيم.
وي با اشاره به عدم اطلاع خانواده‌ها از محل نگهداري فرزندانشان و شرايط آنها گفت: براي پاسخگويي به خانواده‌ها لازم بود كه تعدادي از نمايندگان با آنها ديدار كنند.
انصاري‌راد گفت: ابتدا علي شكوري‌راد را به آقاي مرتضوي معرفي كردم كه ايشان نپذيرفت، بعد آقاي محمد دادفر را گفتم كه ايشان پاسخ داد: اگر دادفر بيايد او را بازداشت مي‌كنيم، بعد از او خانم اماني را معرفي كردم كه ايشان را هم رد كرد.
رئيس كميسيون اصل نود اضافه كرد: خود دادستاني پيشنهاد كرد كه آقايان موسي قرباني و رجب رحماني و خانم ها ناصري‌پور و طالقاني مرا در ملاقات با دانشجويان همراهي كنند كه من هم بدون هيچ بحثي پذيرفتم. زيرا مايل بودم اين ملاقات هرچه سريعتر انجام شود.
انصاري‌راد گفت: بعد از پذيرش نمايندگان معرفي شده توسط من، آقاي مرتضوي گفت كه ملاقات افراد بايد براساس تاريخ بازداشت آنها باشد. اين گفته آقاي مرتضوي به معناي آن بود كه هر كه را ايشان معرفي كرد ما ملاقات كنيم زيرا خبري از تاريخ و چگونگي بازداشت‌ها نداشتيم.
انصاري‌راد با اشاره به رد اين پيشنهاد مرتضوي گفت: دوباره ايشان پيشنهاد كرد كه ملاقات ما با دانشجويان براساس حروف الفبا باشد كه من گفتم بهتر است اسامي آنها را قرعه‌كشي كنيم تا تبعيضي صورت نگيرد. اين پيشنهاد مورد توافق قرار گرفت.
رئيس كميسيون اصل نود گفت: پس از نوشتن‌نامه درخواست ملاقات، قصد فاكس آن را به دفتر آقاي مرتضوي داشتيم كه ايشان گفت عين‌نامه را بفرستيد كه ما هم اين كار را انجام داديم. اما در روز ملاقات ايشان گفت كه بايد در نامه خود قيد مي‌كرديد كه ما مي‌خواهيم با اراذل و اوباش ديدار و سپس آنها را به مردم معرفي كنيم.
انصاري‌راد با اشاره به اينكه «هنوز معلوم نيست كه بازداشت اين افراد قانوني بوده است يا خير»، گفت: به آقاي مرتضوي گفتم كه ما با يكديگر تفاهم كرديم، چرا شما از ملاقات آزادانه نمايندگان با دانشجويان ابا داريد؟
وي افزود: وقتي با آقاي مرتضوي تلفني صحبت مي‌كردم جمعي از اعضاي كارشناسان كميسيون حضور داشته و شاهد گفت‌وگوي ما بودند اما ايشان با طرح اين موضوع كه ما در تقاضاي خود براي ملاقات بگوييم «اراذل و اوباش»، عملاً‌تفاهم ما را مخدوش كرد.
رئيس كميسيون اصل نود بر اصرار كميسيون براي ملاقات متعارف و مشخص با دانشجويان تأكيد كرد و گفت: ما از آقاي مرتضوي دعوت كرده‌ايم كه به كميسيون اصل نود بيايد اما وي دعوت ما را هم نپذيرفت.






*** شخصي كه بنام مرتضوي از آن نام برده شده است- ظاهرا، دادستان تهران هست!×××

۱۳۸۲ تیر ۸, یکشنبه

كمپاني سرويس دهنده (بلاگر)، چند روزي است صفحه جديدي باز كرده و كار فارسي نويسي ما را دچار اشكال نموده است!.
در اين new.bloggerهرجا كه موضوع و تيتري پايان ميگيرد و لازم است كه به سطر بعدي بروي- بروي خودش نمي آورد و مطالب را پشت سر هم قرار ميدهد!
فعلا من مانده ام و اين كار جديد اين كمپاني كه هنوز برايم مشخص نشده (اشكال») كار از ناحيه من و يا از طرف آنهاست..؟
نسبت دادن ريشه مشکلات و نا رضايتی ها به "بيگانگان" و "دشمنان خارجی" موضوع تازه ای نيست اما آنچه به مرور به آن افزوده شده، طرح اتهام "نفوذ اين بيگانگان و دشمنان خارجی به درون دستگاه .های حکومتی است."
..b.b.c

آنچه كه در هفته هاي پيش، در وطن رخ داد- به شهادت همه ي آنچه كه ديديم و خوانديم و شنيديم، صداي اعتراض و فرياد نارضايتي بود- .
منطق دست اندر كاران با انگ زدن هاي تكراري، جز اينكه موج اعتراضات و نارضايتي ها را سهمگين تر كند- هيچ فايده ديگري نخواهد داشت. اين را
در اين بيست و چند سال، همه بخصوص آنها كه اصرار در بيان (تكرار) دارند، بهتر از همه ميدانند.به مردم، بخصوص به نسل جوان كه خودش را اسير دروغ و دو روئي و غارت بيت المال مي بيند نسبت دادن(اوباش و ارازل و سوسول) و دست آخر بيگانه و دشمن، نشان از بهم ريزي وناتواني حاكمان دارد..

۱۳۸۲ تیر ۷, شنبه

بالاخره مردم، ولي نعمت شما هستند؟ يا مهجور و صغير؟!!
به اخبار و به اعلاميه ها و به افاضات آقايان كه مراجعه ميكني، همه اش صحبت از خشونت و بگير و ببند و كتك زدن و تحقير كردن و توهين
نمودن و زورگوئي و. سركوب است.
به سايت هاي اينترنتي و روزنامه هايشان كه مي پردازي- سخن به گونه اي ديگر مي شنوي!.
دادستان كل جمهوري(!) اسلامي!- ميگويد در جريان اعتراضات اخير دانشجوئي، چيزي حدود(!) 4000 نفر را بازداشت كرده ايم كه تعدادي از آنها آزاد
شده اند.. به حرف هاي وزير اطلاعات(!) كه گوش ميدهي. اصلا منكر دستگيري افراد درجريان اعتراضات خياباني اخير است!!..
نگاه به تصاويرو گزارشات تصويري كه بطور آشكار و پنهان، از اين اعتراضات تهيه شده است ، قضايا را بشكل ديگري نشان ميدهد..
پاي درد دل و صحبت مردم كوچه و خيابان كه مي نشيني، فريادشان از اين همه بيداد بلند است..
و بعد..... به اين نوشته (( فرزندان انقلاب!!) برميخوري كه در سايت (خبرگزاري مهر ) توجه ات را جلب ميكند..
اين خبرگزاري!، مي نويسد:
،، امروز ملت هائي كه در چنگ ستم گران اسيرند و زير پاي زور گويان رنج ميبرند، دل به راه و چشم به
جمهوري اسلامي! دوخته اند تا نمونه رهائي و خوشبختي را عملا ببينند!! و الگو بر داري كنند
- ..،،
خبر گزاري مهر، در ادامه مي نويسد:
،، به همين دليل است كه هر آنچه به موفقيت اين (الگو) آسيب رساند- خيانتي بزرگ به.....و ايران و به همه محرومان و آزاديخواهان جهان

است!!.،،
بالاخره ما نفهميدم ملت تاج سر و ولي نعمت آقايان بايد باشند؟ يا همان مهجوران و صغيراني كه
در به اصطلاح قانون اساسي شان، آمده است؟؟!!
آقا! دست بر داريد. شعور چيز خوبي است
.

۱۳۸۲ تیر ۶, جمعه

دلم خوش است كه نامم كبوتر حرم است؟!
اين (وبلاگ) ما متاسفانه تحت هيچ شرايطي سر سازگاري ندارد.
آنچه را كه من يادداشت ميكنم- منعكس ميكند- اما نه بآن شكل و شمايلي كه مورد
نظر و قاعده نامه نگاري است!.
بطور خلاصه بايد اقرار كنم كه
يا كامپيوترم مثل خودم كهنه و قديمي است و ياآنچه
را كه بعنوان خوراك كار بايد باو داد- نميتوانم بدهم!.
چاره چيست؟ در شرايط خاص- بايد حوصله داشت.
كي بود كه مي گفت،، صداي شاد،، حرام است؟؟
ميگويند در روزهاي اخير دست اندركاران مربوطه يادشان افتاده كه بايستي براي نسل جوان مملكت كه اين روزها در حال اعتراض و اعتصاب هست، مجلس انس و الفت برپاكنند و دستجات موزيك و
كنسرت راه بياندازند و براي شادي(!) آنها بساط (بزن و به كوب)تدارك ببينند.
گويا استاديوم يكصد هزار نفري براي اين كار اختصاص داده شده و به دور از چشم آنها كه مي گفتند شنيدن صداي شاد حرام است - بزودي گروهي از خوانندگان و نوازندگان خارجي نيز به جمع هنر
پيشه و هنرمندان هموطن خواهند پيوست و بسلامتي در محل (يادگار آريامهر)پاي بساط و برنامه اي مي نشينند كه اگر همين برنامه را يعني شنيدن موزيك را
ميخواستند در اتومبيل خود گوش بدهند و يا در دربند و پس قلعه به آن توجه كنند- توسط برادران پاسدار و بسيجي!! براي خوردن آب خنك!! به بازداشتگاه ها معرفي ميشدند.
حكمت اين كار- يعني بر گذاري كنسرت بزرگ سال ، بر بنده كمترين ، متاسفانه پوشبده هست!. اما رفقائي كه معمولا اجراي چنين برنامه هائي را در مملكت اسلامي! درخواب هم نمي ديدند، مي
گويند كه احتمالا (مصلحت كار) چنين بوده كه بايستي در اين روزها- بخصوص با نزديك شدن سالروز هيجدهم تير، مهرباني را ولو اگر شكننده و باطل كننده فعل حرام باشد، بايد حتما رعايت كرد
حالا بايد منتظر بود و ديد كه اگر ( از پس امروز بود فردائي) نسل جوان قادر خواهد بود تا در اتومبيل خود و يا در محل وقت گذراني و استراحت خود، به موزيك و موسيقي دلخواه خودش گوش بدهد
يا نه؟.

۱۳۸۲ تیر ۴, چهارشنبه

وكلاي آمريكائي !!
در ايران اسلامي! انگ زدن و متهم كردن، بخش وسيعي از سياست كساني است كه همواره يه جاي (چشم)، با (عصا) خلافت ميكنند!!. همه ميدانيم كه
اين روزها دوباره سر و صداي بعضي از وكلاي مجلس اسلامي(!) در آمده و از دست (سربازان امام زمان)، فريادشان بلند شده است !.
اين طور كه از سخنان اين دسته از نمايندگان پيداست- گويا واقعا نگران جان خود و همكارانشان هستند و بد جوري از دست آزار و اذيت و كتك زدن و تهديد كردن چماقداران كه بايستي عوامل (پيدا وپنهان) سردمداران باشند- به وحشت افتاده اند!.
مسئله اينجاست كه در رژيم (ولايت)، انتخاب نماينده ، همواره با صلاحديد و (اوكي !) شوراي نگهبان(!) صورت گرفته و اگر آرائي هم به صندوق
ها ريخته شده مسلما بنفع و بسود كساني بوده است كه از سوي همين شورا معرفي شده اند. باين ترتيب براي شخص من بعنوان يك ايراني،
هضم اين اتهام كه بخشي از نمايندگان مردم وكلاي آمريكائي هستند، ثقيل و سنگنين مينمايد!!. اگر (آمريكائي) ها، باين سادگي توانسته باشند در
اركان مصوبه هيئت حاكمه رخنه كرده و اعضاي شورا را وادار به قبول و تائيد اين آقايان كرده باشند، پس بايد در سطوح بالا و ديگر لايه هاي
حكومتي نيز (حتما) ،، فرماندهاني،، از اين دست داشته باشيم؟!.
خبرگزاريها ميگويند، از زماني كه 135 نماينده به (اصطلاح)، اصلاح طلب مجلس، نامه انتقاد آميزي به رهبر اسلامي! نوشته اند، اقدامات
گسترده اي عليه آنها صورت گرفته است. در آخرين رويداد از اين دست، محمد كيانوش راد ، نماينده اهواز، بدست نيروهاي تند روي اسلامي!
كه خود را پيرو ولايت فقيه ميدانند!، كتك خورده است.
در همين مورد، تعدادي ديگر از نمايندگان مجلس، روز سه شنبه (ديروز) از دريافت تهديد هائي عليه جانشان شكايت كرده اند.
،، رضا يوسفيان،، نماينده شيراز در مجلس، اعلام كرده است كه تهدديد ها و حملات فيزيكي عليه نمايندگان امضاء كننده نامه، افزايش يافته
است.
او گفت: همه ميدانند چه كساني باين خشونت ها متوسل ميشوند، ولي اقدامي عليه آنها صورت نمي گيرد!.
در ميان فرياد اعتراض اين دسته از نمايندگان، كه بزعم گروه محافظه كار،(آمريكائي) لقب گرفته اند - شكايت يك نماينده (آمريكائي!) در مجلس ،
شنيدني است!. او چندي پيش فرياد بر آورده بود كه : ما امنيت نداريم و در جامعه (چاقوكش ها) زندگي ميكنيم!!.


۱۳۸۲ تیر ۳, سه‌شنبه

از ميان خبر هاي منتشر شده تهران

هنگامي كه روزنامه هاي يوميه تهران را ورق ميزني- موضوع و مطلب و خبري كه ترا خوشحال كند، مطلقا نمي بيني. از شعار ها
و اعلاميه و هشدار ها و توپ زدنهاي تكراري و خطابه هاي صد تا يك غاز! خسته كننده كه بگذري، مابقي اخبار نيز به نوعي مربوط
به حوادث روز و مسائل جنائي ميشود كه در بيشتر موارد ريشه در نا بساماني هاي شديد اجتماعي دارند.
از جمله اين اخبار، يكي هم مربوط به (خريد و فروش نوزادان تازه متولد شده) در بيمارستانهاي تهران است كه عمق فاجعه بهم ريختگي
و بي حسابي، اجتماع را ترسيم ميكند.
خلاصه خبر اين است .،، نوزادان تازه متولد شده در بيمارستانهاي تهران خريد و فروش ميشوند و دلالان و واسطه ها، پس ازشناسائي
نوزاداني كه ناخواسته و يا نا مشروع به دنيا ميآيند، اقدام بخريد و فروش آنان در بيمارستانها ميكنند!!.،،
همچنين در ستون (جنائي!) يكي از روزنامه ها بنام (ياس نو) باين خبر بر ميخوريم كه : ،، سيصد كيلو مواد منفجره مجهز به چاشني و
و پوكه هاي موشك!، در خانه اي واقع در خيابان وحدت تهران كشف شده است. اين ميزان مواد منفجره از شهر مريوان، واقع در
كردستان ايران با كاميون و به صورت قاچاق(!) به تهران منتقل و در اين خانه، انبار شده بود.
برابر گزارش همين روزنامه‌، فرماندهي سپاه در مريوان در انتقال اين مقدار مواد منفجره دست داشته اما بخلاف مستندات پرونده اي كه
در اين باره تشكيل شده است ، وي و همدستانش را تاكنون بازداشت نكرده و در تهران نيز ظاهرا حكمي در اين مورد صادر نشده
است.
(ياس نو) در ادامه گزارش جنائي خود ، مي نويسد:،، پس از كشف اين ميزان مواد انفجاري و پوكه هاي موشك در خيابان وحدت تهران
و باز جوئي از ساكنين خانه، ماموران به (مريوان) اعزام شده اند و در محل نيز موفق به كشف (47 كاميون) مواد منفجره حاوي 940
كيلو مواد انفجاري ميشوند كه قرار بوده همه آنها به تهران و اصفهان منتقل شود !،،،..

مشايخ امروز اسلامي را بهتر بشناسيم!!
وقتي ملاها آبروئي براي ايران و اسلام قائل نيستند، چگونه ممكن هست تا بخصوص نسل جوان كشور- خاصه دانشگاهيان و فرهنگيان ،
بيش از اين تحمل شرم كنند؟ و راضي به حضور موجوداتي مانند ؛حسني؛ باشند كه سالهاست بر پيكر منش و روش ايراني و
اعتقاد و باور هاي مذهبي آنها- اين طور ابلهانه، ضربه ميزنند؟.
به مزخرفاتي كه (امام جمعه!!) رضائيه و نماينده مطلق ولي فقيه در روز جمعه گذشته در مراسم به قول خودشان ، عبادي نماز جمعه، براي
مردم رضائيه ايراد كرده توجه كنيد.
،، فيتله اغتشاشات اخير كشور در مجلس روشن شده است. ما بخوبي ميدانيم اين اغتشاشات از نامه آن نمايندگان مجلس سر چشمه ميگيرد كه
از آمريكا پيروي ميكنند !.،،
،، وقتي به آنها گفته ميشود چرا اين نامه را نوشتيد مي گويند ما وكيل اين ملت هستيم- ولي غافل از اينكه ملت اين نماينده ها را طرد كرده و
ميگويد ما غلط كرديم به شما راي داديم!!. شما ميخواهيد در اين بحبوحه حساس و بحراني به رهبر....... انقلاب جام زهر بنوشانيد. ملت شما
را قبول ندارد و آن يك ميليون و دويست و پنجاه هزار تومان پولي كه هرماه از بيت المال مي گيريد، همه اش حرام است!،،
،، اي نماينده بي عرضه ، هفته پيش من به لب مرز در پيرانشهر رفته بودم كه اگر آمريكائي ها وارد كشور ما شده باشند، مغزشان را داغان
كنم!!. حالا تو ميخواهي در مجلس به رغم نظر رهبر، از آمريكا حمايت كني؟. ما اين اغتشاشگران را دستگير ميكنيم- بدانيد كه شما را هم
دستگير خواهيم كرد !. قبل از اينكه ما وارد عمل شويم عاقلانه فكر كنيد و توبه كنيد- وگرنه وقتي رهبري اراده كرد كه مردم به خيابان ها
بريزند آن وقت قدرت رهبر را خواهيد ديد!. به رهبر نامه بنويسيد كه اشتباه كرده ايم - غلط كرده ايم !. اين اعتراضات و اغتشاشات مسلما
در پرونده شما دانشجويان كه فردا ميخواهيد مسئوليتي داشته باشيد- ثبت خواهد شد،،.
،، (حسني) خطاب به نيرو هاي انتظامي و دادگستري افزود: خاموشي كافي است !! ، يا جلوي اين (مانتو) هاي بالاي زانو را بگيريد يا به
اين پير مرد 76 ساله( اشاره بخودش هست) اجازه بدهيد در عرض 10 روز تمام اين مانتو هاي بالاي زانو را جمع آوري كنم!!.،،
،، قضات دادگستري نبايد فقط در دفتر خود بنشينند ، تعدادي قاضي(!) به همراه نيروي انتظامي در داخل شهر بگردند و هر كجا از اين
مانتو ها ديدند بلافاصله حكم صادر كنند!!. اگر به آن خانم هائي كه مانتوي بالاي زانو مي پوشند 15 ضربه شلاق در خيابان بزنند، ديگر
نه ازاين مانتوها خبري خواهد بود و نه از آن پسران (هيپي!) كه خود را شكل زنها در ميآورند!!.،،
ببينيد- كار مردم ايران به كجا رسيده كه يك فرد عامي و بيسواد بخودش اجازه ميدهد اين قدر آشكارا بمردم توهين كند
و اين گونه احكام وحشيانه صادر نمايد؟كه اگر نيك بنگري، اين (نمونه)اي از خروار است ..

۱۳۸۲ تیر ۱, یکشنبه


گفتگوي ، حكيمانه !!

مي گن: شصت در صد دانشجويان ايراني، دختر هستند.
مي گم : برو بابا ! چه فايده ، فارغ التحصيل كه شدند باز هم بايد بروند توي آشپزخانه!.
مي گن: حكومت اسلامي! ، يك دسته حزب الهي را براي كمك به تشكيل حكومت جديد در عراق، به آنجا فرستاده.
مي گم: برو بابا !، كل اگر طبيب بودي ، سر خود دوا نمودي !.
مي گن: سطح تحصيلات در كوبا، فوق العاده هست !.
مي گم: برو بابا ! پس چرا توي هيچ المپياد رياضي اول نمي شوند؟!.
مي گن: هند در دنيا از لحاظ دموكراسي اول هست .
مي گم: برو بابا ! پس چرا هنر پيشه هاي فيلم ها شون، نمي توانند توي فيلم ها از هم لب بگيرند؟!.
مي گن: انقلاب، بچه هاي خودش را مي بلعد !.
مي گم: برو بابا ! پس چرا اين آقا زاده ها هنوز دارند راست راست توي خيابانها مي گردند؟!.
مي گن: آقاي ( مصلحت نظام) يك بازرگان ! با هوش و اهل معامله هست .
مي گم: برو بابا ! اگر با هوش بود، شركت (پسته اش) را با شركت آبجو سازي ( باد وايزر) طاق ميزد!!.
مي گن: كلسترول عامل شماره يك مرگ و مير در ايران است .
مي گم: برو بابا ! عموي پير من همه عمر غذا هاي چرب و چيلي ميخورد و بالاخره توسط حكومت اسلامي! اعدام شد !.
مي گن: آمريكا براي نفت و گاز رفته افغانستان و عراق.
مي گم: برو بابا ! پس چرا پول گاز و بنزين ماشين ما در (اين ور) دنيا مرتب بالا ميره ؟!!.
با تشكر از،، مسعود خان،، خودمون!

۱۳۸۲ خرداد ۳۱, شنبه


اربابان كمال و روشنفكري، ما را فريب دادند

ديشب نيز به سير (وبلاگ ها) پرداختم و تا آنجا كه حوصله اجازه ميداد، خواندم و بهره بردم و گاه، از خيل (الكي خوش ) هائي كه خيلي
بي خيال تشريف دارند- رنجيدم!.
در يكي از همين وبلاگ ها بود كه به مطلب هموطني بر خورد كردم كه درباره ،، دغدغه هاي شب هاي انقلاب!،، نوشته بود و گفته بود
كه‌،، پدران ما انقلاب كردند و ما را باين روز سياه نشاندند،، و بعد در نهايت دلتنگي، اشاره داشت كه اگر نسل جوان شاهد اين همه تباهي
و سياهي است، مقصر پدرانمان بوده اند!.
اين جوان هموطن عزيز حق دارد تا دربرابر اين همه درد ورنج، بخصوص هنگامي كه نمي گذارند دردش را فرياد كند، كساني را مقصر
بداند كه در خيابانها راه افتادند و با مشت هاي گره كرده - شعار هائي سر دادند كه ساخته و پرداخته خودشان نبود.
من قصد دفاع يا محكوم كردن رژيم گذشته را ندارم - اما وظيفه دارم تا آنچه را كه بعنوان تجربه از آن روز هاي شوم ميدانم براي نسلي
كه سازنده فرداي ايران است (بسهم اندك خود) بازگو كنم- و بهمين جهت هم براي اين دوست نديده- پاسخي گذاشتم كه عين آنرا در اين جا
ميآورم.
هموطن خوبم از طريق پيامي كه براي (؟)... گذاشته بوديد- با وبلاگ شما آشنا شدم و،، دغدغه هاي انقلاب ات،، را مرور كردم. شايد و
حتما سن شما اجازه نميدهد تا چگونگي شكل گيري به قول شما (انقلاب) و بزعم من، (فريب بزرگ) را آنطور كه امروز(رو) شده است
ديده باشي ؟.
ما بازيچه دست كساني شديم كه در شناخت آن روزمان- از اربابان كمال و روشنفكري بودند!. كمالي كه ما از آنها مي شناختيم نام ها و
عناويني بود كه خودشان بخودشان داده بودند! آيت الله و دكتر و مفسر و روزنامه نگار و محقق و استاد دانشگاه و سرباز جانباز وطن و
بسياري عنوان هاي ديگر كه به هنگام نياز- نه همه شان كه نود وهشت درصد شان، نوكر و جيره خوار بيگانه و بعبارت خوشبينانه تر،
فريب خورده از كار در آمدند.
مثل...و...و...و...و.. و بيشتر از يك دوجين خود فروخته هائي كه تا كمر خم ميشدند و دست مي بوسيدند و ادعاي خدمتگزاري داشتند!.
(نام نمي برم- زيرا همه آنها را- همه مي شناسند)
وقتي به قول شما انقلاب شد ، تير بيگانه براي از پا در آوردن ايران وايراني كه داشت همپاي ديگران پيش ميرفت ، به هدف خورد و
شهوت اسارت ملت و غارت ثروت شان - بدست همين خود فروخته ها، به قلب مردمي نشست كه هيچ تجربه اي از هجوم لشگر فريب
نداشتند. و من و شما و امثال ما، قرباني اين لشگريم.
شما امروز و پس از اين همه سال كه از هجوم اين بيگانگان( درون وبيرون) باخبر شده ايد - حق داريد براي جبران خطا ها وخيانت
هاي (اربابان كمال!!) بپا خيزيد - اما باور كنيد مردم ايران به هنگام انقلاب!، فريب كساني را خوردند كه نا جوانمردانه (دروغ گوئي)
و خود فروشي كردند و ايران را به جهنمي بدل ساختند كه در آن تا بخواهي آتش (حسرت) و نفرت هست .
آنها كه نقشه ريختند و آنها كه از اين نقشه با خبر بودند و آنها كه نقش- نقشه را پذيرفتند از خامي ملت - از نا آگاهي توده ها سود بردند.
گناه نا بخشودني از آن كساني است كه به جاي روشنگري و آگاهي و آشنائي با (دام جهل و غارتگري). به تعطيم و تكريم آن پرداختند
و وطن و هموطن را به كساني واگذاردند كه اگر (آنها) سايه خدا را براي شاه عنوان ميكردند- (اينها) خود خدا را در چهره ريا كاراني
ديدند كه براي ما روزگاري را بوجود آورده اند كه همه شاهديم.
براي شما يك جهان آگاهي و حقيقت جوئي آرزو ميكنم و اميدوارم وطن را كه پيوسته نيازمند آگاهان و عاشقان هست، شما جوانان
بي گناه، از هجوم فريب بيشتر- برهانيد.
بخش ،، بايگاني،، يادداشت هايم، دچار اشكال شده و امكان نگاهداري نوشته هاي اخيرم را نميدهد!. از اينكه بموقع باين اشكال توجه نكردم متاسفم. اما
اميدوارم هرچه زودتر نسبت به رفع آن اقدام كنم.
دوستاني كه اغلب با e-mail تماس ميگيرند و همين طور آنها كه به يادداشت ها مراجعه ميكنند، حتما توجه كرده اند كه (آرشيو) يادداشت ها، در سال 2003
نوشته هايم را بايگاني نكرده است.!.

۱۳۸۲ خرداد ۳۰, جمعه


دعاي عاقبت بخيري و دفع مرض!!

در ميان انبوه بي شمار (وبلاگ هاي) فارسي زبان، گاه به مطالب و موضوعاتي بر خورد ميكنيم كه در عين سادگي، مملو از مفهوم و معناست. روز گذشته،
هنگامي كه سر گرم مرور بعضي از اين وبلاگ ها بودم- گذرم به بلاگ (الو، آخر دنيا‌!)- كار ( پدرخوانده) جوان با ذوقي افتاد كه اغلب با نوشته هاي او
در سايت هاي فارسي زبان آشنا هستم.
(پدر خوانده) ميگويد :،، پريروز رفته بودم به پاساژ پائين ميدان انقلاب(ميدان شاهرضا) - طبقه هم كف پاساژ پر از دفاتر تبليغاتي بود. اما طبقه سوم همين
پاساژ پر بود از مغازه هاي فروش محصولات مذهبي!. براي نمونه باين آگهي كه در طبقه سوم پاساژ ديدم و خواندم، توجه كنيد،،.
،، مركز فرهنگي ( فاطمه الزهرا ،س،) توليد و پخش ادعيه كارتي! ، سر بند، چفيه، شال، جا نماز و انواع ادعيه كارتي شامل دعاي عاقبت بخيري و با
دين كامل از دنيا رفتن !!- هنگام سوار شدن حيوان يا وسيله نقليه - دعاي رفع مرض . و........،،
ملاحظه مي فرمائيد در مملكت اسلامي ! ما- از سر تصدق مردان خدا !، كار به كجا رسيده است؟ پاسخ ساده هست . كار به آنجا كشيده كه براي طلب
مطالبات حقه و آنچه كه بديهي ترين حقوق اوليه يك انسان (نه قرن بيست ويكمي)- بلكه يك انسان قرن گذشته- هست. بايد چماق بخوري و لقب ضد انقلاب!
بگيري و نوكر اجبني معرفي شوي و توهين و تحقير و چوب وفلك و زندان را بجان بخري- اما براي آنها كه علنا ترويج حماقت و خريت و عقب ماندگي
و آبرو ريزي و از بين بردن ارزش هاي اعتقادي ميكنند - راه باز است و جاده دراز !!. آنها ميتوانند تا بنا به مصالح مذهبي كه به تشخيص اهل (مذهب)!
براي تحميق توده هاي ساده و نا آگاه - همچنان ضروري ! تشخيص ميدهند بساط فريب خودشان را پهن كنند و دين و مذهب را به مسخره بگيرند!!.

۱۳۸۲ خرداد ۲۹, پنجشنبه

،، ويرانگري زلزله را ، كاش بدانند ؛؛ ؟!

آنها كه ميبايد خدمتگذار مردم باشند، به سروري و سالاري هم پسنده نمي كنند !. با بيگانه و با غريبه و با خارجي ، پنهاني معامله ميكنند و با چوب و
چماق و چاقو، بجان ،، ولي نعمت ،، ها - مي افتند. عجب حكايتي است ؟!.
صحبت از خدا ميكنند و حقوق بشر را پيش مي كشند و ژست هاي آزاديخواهي ميگيرند و عنوان تروريست ميدهند و شعار مرگ بر شيطان
بزرگ ميدهند و بعد مثل بوقلمون- در آن واحد، رنگ عوض ميكنند و پاي بساط بده بستانهاي پنهاني مي نشينند و حقه و فريب و دوز و كلك
را در قالب حرف هاي ظاهر فريب بخورد مردم غافل و ملت هاي بي خبر ميدهند.
دل بستگي به رهبران امروز دنيا ،، چه شرقي و چه غربي،، و چه مسلمان و چه نا مسلمان! و چه با ريش و چه بي ريش، چه با عبا وعمامه
يا فكل و كراوات، كاري بيهوده هست. اينها براي تامين منابع خودشان، و براي بقاي سروري شان، تعهدات اخلاقي و اصول مردمي و منشور حقوقي و
همه پاي بندي هاي مردانگي را مثل آب خوردن سهل و ساده ميگيرند و بوقلمون وار به رنگي ديگر، در ميآيند. اعتماد به اينها، به شهادت گفته ها و
كرده ها شان، هيچ نتيجه اي جز درماندگي توده ها و گنده شدن شكم و گردن- زورمداران و قدرت طلبان نخواهد داشت . اينها را بايد مراقبت كرد و
بايد مواظب بود. و بايد زير فشار گذاشت. بايد از آنها خواست تا در جهت خواسته ها و نياز هاي مردم قدم بردارند .
بايد از مردم كشور هاي پيشرفته و آزاد، الگو گرفت. بايد حقوق بگيران يعني همان ( خدمتگذاران!) را كه در معاملات سياسي، براي بقاي حكومتشان و
نه رفاه و آزادگي مردمشان به بده و بستان مي پردازند، زير سئوال برد و با اتحاد و هم بستگي، اجازه و امكان نداد تا همچنان به سوداگري هاي
شخصي و مسلكي مشغول باشند. بايد بآنها آنقدر گفت و خواست ، تا ( ويران گري زلزله را كاش بدانند).
به هوش باشيد. معاملات پنهاني، اين بار بشكل ويران كننده تري در حال انجام است .
اعضاي ،، القاعده ،، را در ايران ميگيرند ! و دار و دسته فريب خورده و گرفتار(رجوي) را در پاريس .؟!
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

۱۳۸۲ خرداد ۲۸, چهارشنبه


تعريف حكومت ( توحيدي!!)

آقايان،‌در اين چند سال كه چند قرن بر ملت رنج كشيده ايران گذشته است - هنوز و همچنان ( تخته گاز !) ميروند و انگار نه انگار كه ( نه در آن دنيا- كه در همين
جهان ( هردمبيل!) بايد حساب پس بدهند - همچنان به ( سيم آخر) زده اند.
يادداشت امروز را به انعكاس بخشي از دو نامه و پيام ، يكي متعلق به يك نماينده مجلس و ديگري عضوي از اعضاي (حزب الله!) كه بنا به گفته خودش و به شهادت
افشا گري هايش- ازاين حزب بي آبرو گذشته است، اختصاص داده ام. اهميت هر دو نامه دراين است كه از سوي دو عنصر معتقد به ( ولايت!) نوشته شده و
باز تاب آن نيز در رسانه هاي درون وبيرون ، قابل توجه بوده است !.
نامه اول به قلم ،، فرشاد ابراهيمي،، عضو سابق حزب الله، يعني (چماقداران) و قداره بند هائي است كه اين روز ها دوباره بدستور(آقا)شان، به خيابانها ريخته اند
و در مقام ( گروه شرم)، بجان جوانان دانشجو و مردان و زنان جان به لب افتاده اند .
،، ابراهيمي،، در بخشي از نامه (دردآور) خود خطاب به (سرپرست هيئت حاكمه) مي نويسد( شكم مردم را ميدرند و براي (شما) صلوات مي فرستند و دعا ميكنند)!
و بعد از (حاج آقا) سئوال ميكند و مي پرسد ( .... اگر اين جماعت مست از باده قدرت با شما هستند، بگوئيد تا فاتحه اين نظام را بخوانيم و اگر با شما نيستند!، چرا قواي
امنيتي و انتظامي كه ركورد دار كشف بر انداز ها ! و مخالفان و شورشيان! هستند، با آنها بر خورد نمي كنند؟؟).
( چرا هنگامي كه فقط چند خيابان بالا تر از محل اقامت (شما)، مدعيان فدائي و ذوب شدگان شما، اين پا دو هاي داخلي خشونت، تيغ بر ملت ايران مي كشند و جان ومال
و ناموس مردم را نشانه رفته اند، شما در سخنراني ،، شصت دقيقه اي،، خود- ششصد بار از ،، دشمن خارجي!!،، مي گوئيد؟ و خطر آنرا براي اين ملت (درد ورنج

كشيده) بر مي شماريد؟.)
،، ابراهيمي،، در قسمت ديگري از نامه خود خطاب به (والي) اسلامي!- هشدار ميدهد و ميگويد:
( بدانيد كه اگر با خبر مي باشيد و خداي ناكرده از اين اعمال خشنود بوده ايد- دير يا زود، به سرنوشت همسايه خويش و فدائيان اش، مبتلا خواهيد شد.)
آقاي ابراهيمي حتما و مانند اكثريت ايرانيان ميدانند كه (آقا) چند روز قبل، طي افاضاتي كه در ميان بخشي از مردم (ورامين!) ايراد كرد به دانشجويان و مردم ايران
هشدار داد كه اگر همچنان بخواهند در برابر آنچه كه هست- لب به اعتراض بگشايند، با شدت عمل سختي روبرو خواهند شد.
ميگويند شرط اول مسلماني، رعايت حق و عدالت هست. و امروز همين عدالت، جايش را به كساني داده است كه عملا به ريش اين ( شرط) مي خندند!!.
اما ، مطلب دوم، مربوط به سخنراني يكي از خانم هاي نماينده مجلس (دربند) هست كه از پشت تريبون (خانه ملت!!) ابراز شده و رسانه ها ، به شرح و درج آن
پرداخته اند.
اين خانم كه قبل از احراز پست نمايندگي و گذشتن از فيلتر سفت و سخت شوراي نگهبان! دانشجوي دانشگاه بوده است، ميگويد:
( حدود ساعت دو و نيم بامداد روز شنبه بيست و چهارم خرداد جاري- خوابگاه دانشجويان دانشگاه علامه طباطبائي واقع در كوي نصر، مورد حمله بيرحمانه
و وحشيانه عده كثيري از لباس شخصي ها و خوارج! قرار گرفت و كه ياد آور حادثه تلخ و ننگين كوي دانشگاه تهران در سال 78 است.)
(در بازديد تعدادي از همكاران محترم به همراه رياست محترم دانشگاه طباطبائي، شاهد حجم تخريب ها و خشونت اعمال، شده بوديم. بيش از نود در صد
درب هاي خوابگاه با كلنگ و ميله هاي آهني و چوبي تخريب شده بود. قفسه هاي كتاب و تلفن ها و ميز و لوازم شخصي دانشجويان و در بعضي موارد
پول و اشياء قيمتي دانشجويان به يغما برده شده بود. در جاي جاي ديوارها، كف راهروها، پله ها، پشت بام ، زمين ورزش و محوطه خوابگاه، آثار خون
هاي ريخته شده مشهود بود.)
( در حين گفتگو با دانشجويان مظلوم و مضروب شاهد چشم هاي ورم كرده و خونبار، سر هاي متورم و شكسته، سرو دست هاي شكسته بوديم و از همه تلخ
تر اينكه حتي نا بينايان از حمله مغول وار اين قوم مزدور و قداره بند، در امان نماندند.)
اين نماينده مجلس در ادامه اظهارات خود گفته است :( دانشجويان نقل ميكردند، آنان، يعني چماقداران، با شعار هاي،، يا زهرا،، و يا ،،‌حسين،، حمله ميكردند
و مرتب تكرار ميكردند به موقعيت كربلا باز گرديد! و وقتي دانشجويان را مورد ضرب و شتم قرار ميدادند ، خواستار ذكر صلوات، براي قامت (رعناي!!)
،، آقا،، ميشدند و با فحش هاي زشت غير قابل ذكر( منظور چار واداري) ، دانشجويان را مورد تحقير قرار ميدادند.)
و اكنون به خاطر ميآورم آن روز ي را كه صداي ،، سيد،، از گورستان بهشت زهرا مژده حكومت ( توحيدي) ميداد!!.....

۱۳۸۲ خرداد ۲۷, سه‌شنبه


قيافه ( الصحاف) عراقي را هنگام رجز خواني بخاطر بياوريد !!

به (سايت) خبرگزاري جمهوري ! اسلامي(ايرنا) نگاه ميكردم، از قول يكي از( شيوخ!) هيئت حاكمه نوشته بود كه گفته است اين سر و صدا ها ي چند روز اخير
كار يك مشت عوامل خود فروخته بوده ! كه متاسفانه نميدانند اگر واقعا اينها بخواهند (شورش) را در بياورند- ملت كه از جان و دل مراقب حفظ كيان رژيم هست
بپا خواهد خواست و چنين و چنان خواهد كرد!!.
فرمايشات اين (شيخ) كه در تمام سالهاي سركوب و اختناق، همواره (توپ و تشر) بوده است و پيوسته با عكس العمل هاي منفي توده ها روبرو بوده ، يكبار
ديگر مرا بياد ( ژنرال ! الصحاف) عراقي انداخت كه در گير و دار هجوم خارجي به عراق، رجز خواني ميكرد و خط و نشان مي كشيد.
اما جالب ترين بخش (افاضات) حضرتش !. خيلي خواندني است!. توجه كنيد.
،، درباره گراني روز افزون مايحتاج مردم ، پس از تذكرات مقام معظم.... براي جلوگيري از گراني، بلافاصله (كمي !) اجناس گران شد كه به نظر ميرسد به
نوعي مقابله با سخنان ايشان بوده است !،، .
باين ترتيب ميتوان اين (مقابله) را كه هر روز در همه زمينه ها ي اجتماعي به روشني مشهود است بحساب ، عكس العمل همان مردمي گذاشت كه بزعم اين
(شيخ) ، از دل و جان ، مراقب حفظ كيان جمهوري اسلامي هستند؟!.
قيافه ( الصحاف) را هنگام رجز خواني بخاطر بياوريد!

۱۳۸۲ خرداد ۲۶, دوشنبه

نكند جور پيشه - سلطاني
كه نيايد ز گرگ - چوپاني
پادشاهي كه طرح ظلم افكند
پاي ديوار ملك خود بكند
(سعدي).

۱۳۸۲ خرداد ۲۴, شنبه



از صحبت دوستي، برنجم
كاخلاق بدم، حسن نمايد
عيبم هنر و كمال بيند
خارم، گل و ياسمن نمايد
كو دشمن شوخ چشم ناپاك
تا عيب مرا، بمن نمايد ؟ (سعدي)

تلويزيونهاي فارسي زبان (لوس آنجلسي) و يكي دو تا (واشنگتني) چنان بجان هم افتاده و هفت تير كشي ميكنند كه انگار در (ال پاسوي) تكزاس، كابوي هاي
روزگار پيش - بجان هم مي افتادند و هر كه زود تر و سريع تر اسلحه خودش را مي كشيد- طرف مقابل را سوراخ سوراخ ميكرد و جنازه اش را
تحويل (كلانتر!) ميداد.
اگر كابوي هاي آنچناني، دست به رقيب كشي ميزدند حتما قصد شان اين بود كه هم از ديگران (نسق) بگيرند و هم با مفت خوري و گردن كلفتي از اطرافيان
براي خودشان باج بگيرند و موقعيت و منزلتي ! دست و پا كنند- اما اين تلويزيون ها - با اين بهانه كه اينجا، يعني آمريكا، سر زمين آزادي است و ميشود تا
هرچه دل تنگ شان بخواهد بگويند- آنچنان يك ديگر را زير رگبار فحش و ناسزا و تهمت و افترا گرفته اند كه صداي مردم- خصوصا بينندگان آنسوي
اقيانوس ها را در آورده اند.
اگر ( كابوي غرب وحشي) در محدوده معيني هفت تير مي كشيد و براي نشان دادن گردن كلفتش آدم مي كشت- اينها با اين رفتار و با اين حرفها و اين انگ و تهمت
زدن ها، دارند آبروي يك ملت بزرگ را در دنيا مي برند و به كشتار روحيه (سوخته) ايرانيان - خصوصا جوانان، كمك ميكنند.
دارند به همه آنها كه آرزو داشتند و اميدوار بودند كه نوبت تفاهم و اتحاد و دوستي رسيده است ، دهن كجي ميكنند و سفت و سخت با آبرو و عزت شان
بازي ميكنند.
كانال هاي ايراني، بجاي بسط يگانگي و اتفاق نظر- به محكوم كردن يك ديگر مشغولند و ساعت ها وقت خودشان و بيننده متاثر را با تسويه حساب هاي
شخصي و گروهي بيهوده تلف ميكنند .
آنچه كه ميتوان از اين رهگذر بر داشت كرد نفوذ و رخنه عوامل مزدور در اين رسانه هاست كه از شرايط موجود بسود خود استفاده ميكنند و
اگر كانال و افرادي هم واقعا در طلب افشا گري و آگاهي براي مردم باشند ، نا چار و در مقام پاسخ!، به دام كساني مي افتند كه اين روزها با همه توان
سعي در به بازي گرفتن برنامه ها ي آنها دارند.
چقدر بايد متاثر و متاسف بود كه مدعيان راه آزادي وطن- اين چنين فرصت ها را از دست ميدهند و خواسته و ناخواسته، آب به آسياب دشمن
ميريزند؟.



۱۳۸۲ خرداد ۲۳, جمعه


اگر با ملا ها ، كنار نمي آمدند ؟!

از دوران طفوليت تا روزگاري كه سريال دائي جان ناپلئون به نمايش در آمد- و از آن سالها تا امروز، هر وقت ميخواهند و ميخواستند يقه سياستمداري
را بگيرند و به وزير و وكيل و نويسنده و روزنامه نگاري، بد وبيراه بگويند ، او را منسوب و يا نوكر دولت (فخيمه انگليس) ميخواندند.
اگر چه در اين بازار انگ و اتهام ، اغلب مطاع ساختگي هم براي فروش گذاشته اند و اگر چه برخي شان از ارباب پول و قدرت ميگرفتند تا براي
رد گم كردن- باو فحش و ناسزا هم بدهند- اما به شهادت تاريخ ديديم كه بسياري شان بخلاف ادعاي خودشان، (بدلي) نبودند و الحق، از عهده انجام فرمان
هائي كه دريافت ميكردند بخوبي بر آمده اند.
دخالت ( پير) استعمار، ساليان دراز- در لباس ميش و گرگ - صدمات جبران ناپذيري بر پيكر مملكت مان وارد ساخته و به عناوين مختلف منابع خداداد
و منافع ملي مان را با (كرايه) و يا ( اجاره و خريد) مسئولين و دست اندركاران به تاراج برده است. اما آنچه را كه از اين همه دشمني براي ما باقي
گذاشت نمايش خو و خصلت استعماري و استثماري اش بود كه دوباره در سالهاي اخير- از پرده بيرون افتاده است.
در رژيم گذشته، اينطور كه در اين سالها فهميده ايم - خود فروش ها وظيفه داشتند تا زمينه برقراري دوستان!! قديمي را براي حضور در عرصه فريب و
چپاول فراهم كنند و سربازان جان بر كف استعمار را كه وظيفه شان ( استحمار) اكثريت ساده و غافل بود، فراهم سازند. ديديم كه چنين كردند و با كمك
لاشخور هاي (هم پرواز) ، آن كردند كه وطن صاحب ثروت وسرمايه مان را به روزگار سياه فقر و نابودي كشاندند.
خباثت و مفت خوري و دشمني و عداوت اين عجوز، هنگامي به اوج ميرسد كه دراين روزهاي فرياد و اعتراض، وزير امور خارجه اش! رسما و علنا
اعلام ميكند كه مخالف هرگونه فشار بر حكومت ملا هاست !!.
اينها، هيچوقت راضي به سربلندي و اقتدار ايراني و آبادي ايران نيستند. اينها نمي خواهند و نمي گذارند تا ايراني ببركت همت و لياقت خودش. از منابع و
منافع سر زمينش، بسود خودش، استفاده كند و بهره ببرد و بآن ارزش و اعتباري برسد كه شايسته آنست. اينها ازاين همه بيداد و ازاين همه ظلم و اختناق
و سركوب و زور گوئي و دروغ، حمايت ميكنند و همچنان بلاي جان ما شده اند.
اگر ايراني حقوق خودش را مي شناخت و اگر در جمع صاحبان قدرت، انسان هاي وطن دوست و سالم و با جرات پيدا ميشدند و با سياست مزورانه اين
پير زمين گير- به مخالفت و مبارزه بر ميخواستند و اگر مردم ازاين مبارزين حمايت ميكردند و با الهام از تجربه تلخ گذشته- جيره خوارانش را رسوا و
عمليات پنهانكارانه اش را افشا مينمودند و ابتكار عمل را كه با هزار نيرنگ - از جمله همين مسلماني كه براي ما (خلق) كرده اند خنثي ميكردند- ما نيز
طعم آزادي را كه حق هر انسان زنده اي است مي چشيديم.


۱۳۸۲ خرداد ۲۲, پنجشنبه


فرياد اعتراض مردم ، دخالت بيگانه نيست
اين كه صداي هر مظلوم دربندي كه زير آتش سركوب ميسوزد- به تحريك (بيگانه) توصيف و تعريف شود، كار مردان نيست، اوضاع و احوال جامعه ، و آنچه كه
دست اندركاران اعمال ميكنند- ميتواند تصوير روشن و واضحي از بهم ريزي و ايجاد خشونتي باشد كه خودشان بوجود ميآورند و به گردن خارجي وبيگانه مياندازند!.
ما در هيچ كجاي دنيا (حتي در افغانستان امروز) نظير چنين حكومتي را كه (صد پاره) و هر پاره اش. دستگا هي را كوك كرده و مينوازد- نداريم. ما در هيچ كجاي دنيا
نشنيديم كه مردم ! نمايندگان برگزيده ! خودشان را (نوكر بيگانه) بنامند و رئيس دولتش!، عملا، نظاره گر اوضاعي باشد كه همچنان همه توان خودش را براي بوجود
آوردن دوران آتش زدن ها و غارت كردن ها - بسيج كرده است.
نا تواني ها، لجاجت هاي موروثي!. ضعف هاي بسيار شديد در امر مديريت، فرمانروائي كساني كه هنوز خودشان را در قرون گذشته مي بينند و بد تر از همه حس
تازي گرائي كه بعكس تعريف شان- دچار بيشترين خسران تاريخي شده است ، موقعيتي را بوجود آورده است كه همه نقاط ضعف خودشان را بگردن
خارجي بياندازند و همچنان به سركوب ملتي بپردازند كه ازاين همه بيداد- فريادشان بلند است .

.

۱۳۸۲ خرداد ۲۱, چهارشنبه

ستاد اغتشاش !!

نامگذاري هاي خنده دار و در عين حال وقيحانه برخي از اعضاي هيئت حاكمه آنقدر مذبوحانه هست كه آدم حق دارد تا به پست و مقام و درجه و مرتبه و شان آنها بيشتر
شك كند و بهتر به ماهيت واقعي شان، پي ببرد.
دانشجويان و در پي آنها مردم خسته از دروغ و دو رنگي ها - به خيابانها ميآيند و فرياد اعتراض باين همه سركوب و اختناق سر ميدهند و با آنها كه هنوز و همچنان
(مرغ را يك پا) مي بينند اتمام حجت ميكنند و بعد آقاي وزير اطلاعات كه اين روزها (بدجوري) خاطره رجز خواني هاي (الصحاف) عراقي را تداعي ميكند- طي
افاضاتي كه مانند هميشه از بيخ وبن- ناروا و نا درست است ، ميگويد توانستيم جلوي (ستاد اغتشاش!!) را بگيريم و اعضاي فعال شان را دستگير كنيم!!.
شما را بخدا با اين حرفهاي مسخره و اين انگ زدن هاي نا جوانمردانه. ميخواهيد چه چيزي را ثابت كنيد؟ قدرت ؟ يا ضعف تان را ؟. شما كه ميدانيد جان مردم به
لبشان رسيده - پس چرا اداي ( الصحاف) را در ميآوريد ؟؟.

۱۳۸۲ خرداد ۲۰, سه‌شنبه



در انگلستان، از (رفاه) حيوانات دفاع شده است !!
يك گروه دفاع از ( رفاه) حيوانات در بريتانيا گفته است ؛؛ روش ذبح حيوانات براساس سنت هاي اسلامي و يهودي، باعث (درد ورنج) حيوان ميشود؛؛ و از دولت خواسته
است جلوي (( اين نوع رنج)) را فورا بگيرد.
اينكه هميشه ميگويند انگليسي ها، آدم هاي خيلي خيلي رحيم و نازك دلي هستند- پر بدك نمي گويند!!. دليل آنهم مثل روز روشن هست. در جمهوري اسلامي و در حكومت
( شارون) ها، ساليان دراز است كه توده هاي وسيع مردم بطور خيلي مشخص و با انواع و اقسام وسائل كه چاقوي قصابي يكي از آنهاست درد مي كشند و اين جماعت
خيلي رحيم و نازك دل- كه لابد از قدرت بينائي محروم هستند- اين درد و رنج را كه خود عامل آن هستند، نمي بينند. ؟!
خوش به حال حيوانات انگليسي!!.


شنيده بوديم- براي كار خير، بايد از خدا پاداش گرفت. پيش نمازي داشتيم بنام حجت الاسلام بحرالعلوم-( كه خدا رحمتش كند )- ميگفت در كار خير حاجت هيچ استخاره نيست.
و بعد با آن صداي آرام و گرفته اش- ادامه ميداد ؛؛ فاتحه خواندن براي اهل قبور هم. كار خير است و سبب آرامش و تزكيه روح انسان ميشود.
خدا بيامرز ، عمرش را به همه شما داد و نماند تا بچشم خود ببيند كه در حكومت اسلامي! مان- براي خواندن فاتحه ( بخوانيد براي سياهي لشگر) - آمده اند و اعلام كرده اند
كه ادارات بيمه و بهداشت مملكت- تمام كساني را كه به قصد بهشت زهرا- براي حضور بر مرقد (آقا) ميآيند- براي مدت يكسال بيمه ميكند و به هنگام مراجعه به بيمارستانها
به رايگان (!) به آنها سرويس ميدهد !.
باين ترتيب ، در (نظام ! فعلي) به گورستان رفتن و بر مزار درگذشتگان فاتحه خواندن جزو امور خير بحساب نخواهد آمد و بحكم ناچاري (سياست روز)- در رديف معاملات
و كاسبي. محسوب خواهد شد!.

۱۳۸۲ خرداد ۱۹, دوشنبه


اندر قضاياي بمب اتم و سرب داغ ؟!!

بعد از مدت ها ، به ديدارش رفتم. شنيده بودم بيمار و بستري است. هنگامي كه نگاهش بمن افتاد نتوانست خوشحالي اش را در پس چهره رنجور و لبخند سردش پنهان
كند- تبسمي كرد و گفت چه عجب؟ بنا به تعارفات معمول، گرفتاري ها و كار هاي روزانه را بهانه قراردادم و تاخير در ديدار را بيشتر متوجه اوضاعي كردم كه
بقول شاعر (بخاطر خشك سالي هاش، نا چار و ناگزير به فراموشي عشق)شدم و نتوانستم بموقع از سلامت رفيق كم توقعم با خبر بشوم.
از بيماري اش پرسيدم. گفت : تا ميخواهد بهبودي مختصري حاصل شود- اخبار ورويداد هاي مملكت حالش را ميگيرد و بيماري روحي اش را تشديد ميكند. پرسيدم:
مگر خبر و خاطره خواندني و شنيدني و كيف كردني در اين مملكت كم هست كه توي بيمار چسبيده اي به اخبار حال گير و درد آور؟.
چشم هاي گود افتاده اش را خيره كرد و پرسيد : كدام خبر و خاطره ؟؟ پاسخ دادم انگاري در اين چند روزي كه به بستر افتاده اي از شنيدني ها عقب مانده اي؟!.
خودش را تكاني داد و متكاي پشتش را جا بجا كرد و گفت: لابد ميخواهي از حمله دوباره (چماقداران) به وكلاي مردم(!) بگوئي؟. گفتم نه اين كه تكراري است!.
گفت: از مذاكرات پنهاني آقايان با آمريكائي ها؟
نه. اينهم كه تازگي ندارد!.
نكند- ملا حسني دوباره چيزي گفته ؟
نه بابا. شيرين تر از اين حرف هاست!!.
حتما نشنيدي كه يك هيئت علمي سوري(سوريه) اعلام كرده اند كه ذبح حيوانات حلال گوشت ، اگر با نام بسم الله انجام شود- گوشت اين حيوانات هم خوشمزه تر هستند
و هم از لحاط منابع پروتئيني بسيار غني تر !. رفيقم كه معلوم بود انتظار شنيدن چنين خبري را نداشت - ابرو هايش را بالا انداخت و پرسيد.
شوخي ميكني؟
نه بابا. چه شوخي. همين امروز اين خبر را خواندم. از اين مهم تر همين آقايان تصريح كرده اند كه سر بريدن حيوانات به سبك اسلامي بمراتب سالم تر از ذبحي
است كه ديگران بشكل غير اسلامي انجام ميدهند!.
اما خبر بعدي كه واقعا بايد براي خبر سازش ( اسپند دود) كرد اين است كه گفته است استفاده از بمب اتم و يا هرنوع سلاح غير متعارف(!) از نظر شرع اسلام(حرام)
است!.
و سومين خبر كه مربوط به (شيراز) شهر حافظ و سعدي است اين بود كه گروهي از بانوان محجبه ! راه را بر دختران و خانمهاي جوان مي گرفتند و آنها را براي
رعايت حجاب بهتر و بيشتر- ارشاد ميكردند!.
رفيق بيمارم كه تا آن لحظه به صحبت من گوش ميداد- وسط حرفم پريد و گفت . اين يكي را قبلا شنيده ام. جواب دادم از نحوه (ارشاد) اين مخدرات هم با خبري؟
پاسخ داد بعله! گفتم پس تو برايم بگو. و او گفت : به خانم هاي رهگذر مي گفتند : اگر بد حجابي كنيد - خداوند در قيامت (سرب) داغ توي گوش هايتان خواهد ريخت!!.
با خنده و تعجب پرسيدم: خوب نظر تو در اين مورد چيست؟ صدايش را كمي بلند تر كرد و جواب داد: پس فكر ميكني براي چيست كه اين بيماري لعنتي ام خيال
خوب شدن ندارد؟!.

۱۳۸۲ خرداد ۱۷, شنبه

وقتي پاي حرف هاي حضرات اسلامي! بنشيني و يا آنچه را كه مرتب تكرار ميكنند- گوش بدهي مي بيني الحق و انصاف ! همان چيز هائي است كه يك عمر نسل
اندر نسل و پشت اندر پشت (روخوني) كرده اند و همچنان ميكنند.
در همين نماز جمعه ها كه در سرتاسر وطن برگذار ميشود بيشتر دقت كنيد- آقايان بدون هيچگونه مانع و مزاحمتي- ميروند بالاي سكو و هرچه دلشان بخواهد از قول خدا
و رسول ميگويند و بعد منتظر چند تا صلوات و شعار ميشوند و دوباره شروع ميكنند به گفتن همان حرف هائي كه هيچوقت هيچ دردي را دوا نكرده است.
زمان از نظر اين حضرات براي آنها كه بايد (فهم شان)بره بالا، بايد متوقف باشد - كه اگر (خيال) ونظرشان بر توقف نبود- حرف هاي تازه ميزدند وكارها تازه ميكردند.

اما واقعيت اين است كه اين (توقف) خيالي، نه تنها تا بحال بار وبري نداشته- بلكه هر روز كه گذشته بيشتر از پيش، گند كار را در آورده و مچ مردان خدا‌! را بازتر كرده
است.
جالب ترين بخشي كه ميتوان در اين رابطه بآن اشاره كرد جلوگيري از گفتگو و اظهار نظر كساني است كه ميخواهند بيرون از محدوده (تكرار) و فارغ از محيط تكراري
(جمعه ها) براي مردم حرفي بزنند و چيزي بگويند.
وقتي ميخوانيم كه عده اي از سربازان (جان بركف !) رفته اند و وسط باند فرودگاه مشهد دراز كشيده اند تا هواپيماي حامل (اون بابائي) كه بنام نماينده مردم ! قصد نشستن
داشته- نتواند بنشيند و در نتيجه موفق به حضور در جمع مردم براي سخنراني نشود- بجاي آنكه سر آدم سوت بكشد- اين واقعيت را مي پذيرد كه به زعم مردان خدا! شنيدن
حرف هاي نماز جمعه ها بايد و بايستي كه اجباري باشد - كه غير از آن، ولو اگر گوينده و سخنران از خودشان باشد و از فيلتر تنگ و باريك خودشان هم گذشته باشد- حق
ندارد يك كلام بيرون از چارچوب نماز جمعه - حرف بزند !. و ... نمونه هاي بسياري از اين دست كه هر روز شاهديم.
آقايان »، در اين گير و دار از اين واقعيت غافل هستند كه خوابيدن در باند فرودگاه و يا با چوب و چماق ، بهم زدن جلسات حرف و گفتگو، سبب ميشود تا مردم به عمق
(كمال) مردان خدا ! بيشتر پي ببرند و راحت تر قبول نمايند كه خطبه هاي روزهاي جمعه- از دم (نوعي نمايش تكراري و خسته و كسل كننده هست).

۱۳۸۲ خرداد ۱۵, پنجشنبه

چماقداران همچنان بر فرق مردم ميكوبند
(شير توشير) عجيب و غريبي است ؟!. هيچ چيز در مملكت اسلامي! ايران تغيير نكرده است . چماقداران، همچنان مي كوبند و آقايان همچنان، از قدرت و عظمت (ملت!)
سخن ميرانند.
دوباره مجالس سخنراني بهم ريخته ميشود و دستجات اوباش، براي جلوگيري از ورود نمايندگان مردم به شهر ها، راه هاي عبور را مسدود ميكنند!!.
دوباره صحبت از (دست بيگانه)اي است كه اگر بسوي ايران دراز شود- توسط (ملت!) قطع خواهد شد!. و اين در حاليست كه نمايندگان حضرات در (آتن) و ژنو به مذاكره
با طرف هاي آمريكائي پرداختند و با همه كرنش و نرمش، دست از پا درازتر برگشتند.
(ملت)، به زعم آقايان ، زنان و مردان ميليوني ايراني نيستند . بلكه به كساني مردم و ملت خطاب ميكنند كه جزو گروه هاي فشار(لباس شخصي ها) نيرو هاي رسمي و غير
رسمي دولتي ، ارازل و اوباشي هستند كه به اجتماعات و گروه هاي مخالف و مختلف حمله ميكنند و با لات بازي و مردم آزاري ، اوامرسر دسته هاي خودشان را بمرحله ي
اجراء ميگذارند.
دنيا، دنياي زور گوئي، دروغ پردازي، و كشت و كشتار، ويراني و محروميت- به ملت هاي ( دربند) شده است

يك نگاه سر انگشتي به روزگاري كه ملت هاي فقير و (اسير) دارند نشان ميدهد كه تمام حرف ها و خطابه ها و ژست ها و مشت گره كردن آنها كه از سرتصدق مردم، بر
گرده شان سوار و دارند (دمار)‌از روزگارشان مي كشند ، دروغ محض و فريب بزرگ و جنايت ابدي است .
متاسفانه اين ادعا نه تنها درمورد دانه ريز ها كه در باره (دانه درشت) هاي روزگار نيز كه به بهانه داشتن قدرت و مكنت، عملا از قانون جنگل پيروي ميكنند، صادق هست.
در بخشي از جهان، اصرار دارند كه مردم بخودي خود- هيچ چيز - جز آلت دست نبايد باشند!. در بخشي ديگر، مردم آزادند بشرطي كه تنها به قرباني كردن (اخلاق) و همه
آنچه كه تفاوت ميان انسان و حيوان است فكر كنند!. در جائي ديگر، يك مشت آدم كش حرفه اي در حاليكه كارنامه اعمالشان پر از لكه هاي سياه و ننگ هست- خودشان را
نژاد برتر ميدانند و باين بهانه تا ميتوانند زور ميگويند و به ضرب توپ و گلوله و بمب و موشك- خانه هاي زن و بچه مردم را برسرشان خراب ميكنند..
بنام دين- سياهي و تباهي ترويج ميكنند و به بهانه كميته هاي حقوق بشر و حمايت از انسانها، كثيف ترين اعمال ورفتار را نسبت به آدميان- آنهم بي گناهان، روا ميدارند.
اكنون كار به آنجا رسيده كه هر (ناكسي) زمام امور بدست گرفته و براي مشتي (دلار) به غارت هستي انسانها روي آورده است .
قرآن و انجيل و تورات را بدست ميگيرند و خلاف آنچه كه گفته است عمل ميكنند- بنام خدا و از معتقدات مردم سوء استفاده ميكنند و براي بقاء زمام ننگين خودشان ، تن به
انواع معاملات و توافق هاي پنهاني ميدهند.
ميليارد ها دلار خرج سازماني بنام (ملل متحد!!) ميشود كه ظاهرا بايستي در جهت جلوگيري از جان گرفتن هيولاي زور و استبداد و اختناق در كشور ها- فعاليت كنند- اما در
عمل هيچ كاره و ( ول معطل)، تنها به نشستن و گفتن و بعد هم (تماشا كردن) سرگرم اند!.
دولت هاي مدعي دموكراسي ! كه نام متمدن و پيشرفته بر خود نهاده اند بخاطر تامين منافع كشورهاي خود- تن بهر دريوزگي ميدهند و زير شعار هاي دروغين. متوسل به
بد كاره ترين حكومت ها و خبيث ترين حكام ميشوند. مذاكرات پنهاني و امضاي قرار داد هاي محرمانه و درنتيجه غارت دار و ندار ملت هاي (دربند) همه كارنامه اين مدعيان
دروغين است .
گرسنگي، رنج و مشقت، بيماري و مرگ در بخش بزرگي از اين جهان (پوف يوز) ساليان دراز است كه قرباني ميگيرد و به بركت همين قدرتمندان دروغين، آدم ها مثل مور
و ملخ بر زمين مي ريزند.
و.... در چنين جهان و ميان چنين صاحبان زور هست كه تاريخ نوشته ميشود و ننگ و نفرت ازاين همه بيداد، بر صفحات بيشتر ننگين آن، اضافه ميشود.

۱۳۸۲ خرداد ۱۴, چهارشنبه


كار هر (خر) نيست، خرمن كوفتن ؟!
مملكت اسلامي مان !، مدت هاست از درد ( بي كسي) دارد رنج ميبرد . در همان روزهائي كه خبر هجرت اطباء، مايه بروز آن نظريه معروف ! شد كه گفت:
،، طلاب حوزه را آموزش بدهيد تا بيايند و جبران كمبود طبيب كنند،، براي خيلي ها ، معلوم و محقق شد كه دست اندر كاران اسلامي! خيال دارند تا براي تمام پست هاي
تخصصي و فرهنگي و سياسي و غيره، از وجود افرادي استفاده نمايند كه بجاي تحصيل و تخصص و تجربه، شانه هاي پهني داشته باشند و سبيل هاشان از بنا گوش فراتر
رفته باشد و بجاي آشنائي با قلم و علم و دانشگاه، دست به جيب شان براي كشيدن چاقو فرز باشد و خط خطي كردن مخالفان همه ي هنرشان!.
نمرديم و ديديم كه همين طور هم شد و لات هاي دبش محلات به خيل گماشتگان آقايان پيوستند و از همان ابتداي كار از ابزار قلدري و گردن كلفتي، براي ترساندن مردم و
فراري دادن ( نا باوران) نهايت استفاده را كردند.
مثلا وقتي روزنامه مشهور و معروف كيهان را مصادره كردند- خيلي زود دريافتند كه بايد سردبيرش از نسب همين آقايان باشد!- گشتند و پس از مدتي شخصي را انتخاب
كردند كه از روي نوشته هايش ميشود فهميد كه نسل اندر نسل، از طايفه (مودبانه ميگويم) بي خبران بوده است!.
همين آقاي سردبير، شناسنامه اي دارد كه هزار ماشاء الله مملو و مشحون از صفات دريدگي و بي حرمتي و ياور گوئي و مزخرف نويسي است. توقعي هم نميشود داشت!
شما ميخواهيد اين آقا كه بر بال فرصت و ناتواني حاكمان سوار بر خر مراد شده و تكيه بر مسند (فرامرزي) ها زده است . چيزي بيشتر از آن كه لايق خودش هست،
بداند و بنويسد؟!.
( آخرين نوشته او را كه در كيهان چند روز پيش چاپ شده بود- حتما خوانده ايد. او نوشته بود اگر قرار باشد نظارت (استصوابي) را لغو كنند- يك مشت (گاو) به مجلس
راه پيدا ميكنند).
ملاحظه مي كنيد كه سخنگويان حضرات ، آنهم در كسوت ركن ركين مطبوعات، چه افرادي هستند؟- حالا ميتوانيد نظير همين شخص را در اندازه هاي متفاوت در پست ها
و مشاغل مهم و كليدي حكومت بشناسيد. بخصوص كه بيشترشان با پسوند سردار و (سالار!!) و نيز با القاب ( دكتر و مهندس!!) هنوز و همچنان جزو كادر لايتغيرحكومتي
هستند كه متاسفانه بلاي جان مردم مظلوم و فريب خورده شده اند.

۱۳۸۲ خرداد ۱۳, سه‌شنبه



آزاد انديش را ميتوان به زور ( ساكت) كرد- اما هيچوقت، هيچكس نتوانسته است او را (خفه) كند.
جوانهاي بيست و سي ساله، حتما شنيده اند كه در دوران پادشاهي ايران، روزنامه ها تحت مراقبت دولتيان قرار داشت و به عبارتي، مطالب وموضوعاتي را
كه مي نوشتند حتما ميبايست از فيلتر مقامات اطلاعاتي و امنيتي بگذرد.
در حكومت سابق، اگر چه مملكت در مجموع از يك رفاه قابل قبول برخوردار بود- و اگر چه ايران وايراني در سطح بين الملل، به آبرو و اعتبار درخوري
رسيده بود- اما نويسندگان و روزنامه نگاران كمتر جرات انتقاد و بخصوص ابراز نظرات خودشان را داشتند.
همين نويسندگان و همين روزنامه نگاران، هنگامي كه به روز هاي بهمن 1357 رسيدند و تصور كردند كه نوبت (فرمان) نويسي گذشته است- آنچنان به وجد
آمدند كه خبر خروج شاه فقيد از كشور را با اين عبارت تيتر زدند ((‌ شاه رفت!)). و صباحي بعد مرگش را نيز با اين كلمات خبر دادند (( شاه مرد!!)).
اما..... ديري نپائيد كه غول سانسور، اين بار بشكل مرگ بارش، دوباره بجان روزنامه ها و نويسندگان آن افتاد.
روزنامه هائي كه در زمان شاه نام او را (‌اعليحضرت همايون شاهنشاه آريا مهر) چاپ و منتشرميكردند- بمحض خروج او ، به نوحه سرائي براي شخص ديگري
پرداختند و ورود ( مسيح دوم!!) را به مملكت به اطلاع ملت، خير، بلكه امت، رساندند!!.
و باز همين روزنامه ها و همين نويسندگان، موقعي كه ( مسيح دوم!) از دنيا رفت، با تيتر بزرگتر نوشتند كه ( روح او به ملكوت اعلي پيوست) !.
باين ترتيب همچنان (فرمان نويسي) ، منتهي اين بار بشكل بسيار وحشت آوري بر رسانه ها چنگ انداخت و دراين سالها همه از كم و كيف وضعيت آنها با خبريم
و مي بينيم و ميدانيم كه حكومت، چه برسر آنها كه حتي ميخواستند (ناله)اي بكنند- آورد. توقيف (فله)اي روزنامه ها را بياد داريد و از بگير و ببند هاي كذائي آن
و دستگيري و شكنجه و كشتار روزنامه نويسان با خبريد.
هم آنها و هم اينها، به حكم استبداد و سركوبي كه خمير مايه سياست و حكومتشان بود، روزنامه و نويسنده را بضرب زور و تهديد ساكت كردند و نگذاشتند تا ايراني
طعم و مزه تضارب آراء و گوناگوني اعتقادات و سليقه هاي شخصي و گروهي را كه بخشي از فراورده آزادي و (دموكراسي) است، بچشد و همانند بسياري از
مردم دنيا و كشور هاي مترقي و متمدن، بجاي ( فرمان) گرفتن و فرمان نوشتن، آزاد بينديشد و آزادانه به تكاثر مطالب و موضوعاتي بپردازند كه براي ارتقاء سطح
بينش و دانش مردم و بر طرف شدن بسياري از معضلات و مشكلات و گرفتاري هاي اجتماعي ، كه يك ضرورت غير قابل انكار بوده است، برسد.
حاكمان مستبد و آنها كه بر (خر) مراد سوارند- هيچوقت نمي توانند اين واقعيت را درك كنند كه جامعه گوش به فرمان، ناچار به فرمانبري است . اما همين كه
نوبت به تغيير اوضاع برسد- سيلي از نا فرماني ها براه ميافتد و بنيان زور و اختناق و سانسور را از بيخ مي كند و در فرداي موقعيت ها، از آزادي انديشه فرمان
ميگيرد.
چه خوب بود تا آنها كه امروز (خليفه وار) حكم ميرانند و ايران را همانند چادر نشينان قرون پيش تصور ميكنند و عليرغم باور خود- مردم را وادار و ناچاربه
(فرمانبري) ميكنند - لحظه اي بخود آيند و (اگرچه) دير شده است ، كاري كنند تا در تولد دوباره آزادي انديشه كه بدون ترديد دير نيست- روزنامه ها خبر رفتن ويا
مرگ شان را با عزت و احترام بنويسند و بجاي او(مرد) ، از واژه هاي محترمانه تري استفاده كنند.

۱۳۸۲ خرداد ۱۲, دوشنبه


داشتم فكر ميكردم بد نبود اگر بزرگترين قدرت امروز دنيا، اين تمثيل قديمي و پر معناي ما ايراني ها را كه ميگويد ( خودم كردم كه لعنت بر خودم باد) را بشكل كاملا
(برابر اصل!) بر گردان ميكرد و ميداد به روزنامه هاي معتبر كشورش تا در اين روزها بطور مرتب و مكرر چاپ و منتشر كنند.