۱۳۸۷ شهریور ۹, شنبه

خوش حجابی !! از منظر عقب مانده های ذهنی






پليس فرودگاه از سفر 128 مسافر بدحجاب؟! جلوگيري كرد


خبرگزاري فارس: رئيس پليس فرودگاه‌هاي كشور گفت: در راستاي اجراي طرح ارتقاي امنيت(!!) اجتماعي و برخورد با هرگونه بدپوششي(؟!)، پليس از سفر 128 نفر به دليل بد حجابي جلوگيري كرد و به171 هزار و 151 نفر نيز تذكر داد و از شش هزار و 799 نفر نيز تعهد كتبي(!!) گرفت

۱۳۸۷ شهریور ۸, جمعه

یک گزارش خواندنی از حال و روزگار جامعه اسلامی مان




چرا نشستن در صندلی جلوی تاکسی این‌قدر سوکسه دارد؟


یادش به خیر نباشد!- یک زمانی تاکسی‌ها اجازه داشتند در صندلی جلو، بغل راننده دو مسافر سوار کنند
آن‌موقع اوج خوش‌شانسی‌تان فقط می‌توانست این باشد که هر دوی شما جلونشینان همجنس- یعنی هر دو زن یا هر دو مرد آن‌هم از نوع لاغرش باشید

تازه آن‌هم فرق می‌کرد که کنار پنجره بنشینید یا کنار راننده. چون لاغر هم که بودید پای‌تان بغل اهرم دنده قرار می‌گرفت و خیلی راننده‌ها تا به پای چپ شما دستی نمی‌رساندند!! دنده‌شان جا نمی‌رفت

خیلی از خانم‌ها و آقایان به‌هیچ‌وجه حاضر نبودند جلو بنشینند و اگر ۱۰ تاکسی جلوخالی برای‌شان بوق می‌زد سوار نمی‌شدند و منتظر تاکسی عقب‌خالی! می‌ماندند

البته استثنائاتی هم وجود داشت. مثلاً اگر دختر جوان و زیبایی از سر ناچاری، صندلی جلوی تاکسی می‌نشست ناگهان تعداد آقایانی که دیگر بی‌خیال چروکی کت‌وشلوار و تنگی جا بودند و می‌پریدند کنارش، زیاد می‌شد.
تا این‌که چند سال پیش مسئولان! (از ترس به خطر افتادن جامعه اسلامی شان!!) سوار کردن دو مسافر در جلو را قدغن کردند و دل خلقی (به‌خصوص خانم‌ها) را شاد

اما ملت ما با این‌چیزها قانع نمی‌شوند!. یواش یواش توقع‌شان بالا رفت. حالا دیگر عقب‌نشستن عذاب حساب می‌شود
اگر خانمی در صندلی عقب، کنار آقایی نشسته باشد و آقایی دیگر بخواهد بیاید این طرفش بنشیند، پیاده می‌شود و می‌گذارد آن آقای دوم وسط بنشیند و خودش می‌رود کنار پنجره. اگر بپرسید چرا، حتماً در ایران زندگی نمی‌کنید

شما فکر کنید هر یک از آقایانی که در دو طرف شما نشسته‌اند پاهای‌شان را در حداقل زاویه‌ای که عشق‌شان می‌کشد!! یعنی ۹۰ درجه باز کنند دیگر جایی برای پاهای شما می‌ماند؟
حالا فکر کنید درجه‌ی آن‌ها بسیار بیشتر باشد. تازه این اشکال سهوی است. فکر کنید یکی از آقایان!! کیفی کتی چیزی روی پاهای‌ش است و و دستش را یواشکی از آن زیر به پاهای شما بمالد

شما کجا را دارید به آن‌جا پناه ببرید؟ لابد آغوش آن‌ یکی آقا! اقلاً خدا پدر مادر پنجره تاکسی را بیامرزد که مذکر نیست و می‌شود مثل گوشت قصابی خودت را به آن آویزان کنی بدون این‌که حالی به حالی شود

صندلی جلو برای خانم‌ها خیلی سوکسه دارد. به‌خصوص در تاکسی خطی‌های با مسیر طولانی که خانم می‌تواند تا رسیدن به خانه احیاناً چشمی هم گرم کند

مدتی‌ست که به علت کارم- مشتری دائم یکی از این خطوط مسافت بلند شده‌ام. یعنی هر روز موقع غروب باید مدت‌ها در صف بایستم تا نوبت به من برسد، سوار شوم و به خانه بروم

البته خوشبختانه دولت خدمت گذار!! جلوی صف ما که در ضلع غربی میدان ونک واقع شده است سرگرمی گذاشته‌ است

یک ون گشت مبارزه با بد‌حجابی!! از صبح تا شب در همان منطقه مستقر است و ما با دیدن هر خانم مانتو‌ کوتاه و آرایش‌ کرده و شل‌حجاب یا آقای مو سیخ‌سیخی و تی‌شرت ناف‌نما، با بغل دستی‌مان شرط می‌بنیدم که حالا مامورین خیلی جان بر کف !! به این تذکر می‌دهد یا نه
من در این شرط‌ بندی‌ها اکثراً می‌برم چون حرفه‌ای شده‌ام و به‌جز بد‌حجابی، به حال و حوصله‌‌ی زنان و مردان تذکردهنده هم توجه می‌کنم. گاهی واقعاً حوصله ندارند و بد‌حجاب‌ترین زنان و مردان را ندیده می‌گیرند

بگذریم، از موضوع صندلی‌های تاکسی دور نیفتیم! داشتم می‌گفتم که مدتی‌ست هر غروب باید در صف تاکسی خطی بایستم

گاهی که گشت ارشاد در حال تعویض نیروست و حوصله‌ام سر می‌رود شروع می‌کنم به شمردن مسافران جلویی‌ام و در ذهنم هر چهار نفر را در یک تاکسی جای می‌دهم و حساب می‌کنم تاکسی چندمی به من می‌رسد

اما برعکس پیش‌بینی‌های درستِ گیر دادن‌های گشت ارشاد!! - این یکی‌ معادله‌ام همیشه اشتباه از آب درمی‌آید

همین‌که به حدود ۲۰ ‌نفری جلو صف می‌رسم می‌بینم هرج و مرج است‌. چند زن جلویی سوار نمی‌شوند و هر کدام منتظرند در صندلی جلو تاکسی جلوس کنند. بعدی‌ها هم که احساس رقابت می‌کنند حاضر نیستند بروند عقب

و این وسط کسانی که تازه از گرد راه رسیده‌اند و قاعدتاً باید بروند ته صف، از فرصت استفاده کرده و توی صندلی عقب تاکسی می‌چپند

این دیگر روال صف تاکسی که من سوار می‌شوم شده و از شما چه پنهان خودم هم بعد از چند بار عقب نشستن کنار دو آقای هیکلی‌، چنان تا مقصد روغن‌ام در‌آمده که من هم یاد گرفته‌‌ام

با این‌که با تبعیض جنسیتی‌ مخالفم اما اگر عقب دو آقا نشسته باشند کنارشان نمی‌نشینم و من هم منتظر تاکسی بعدی می‌مانم. مگر این‌که ماشین جادار باشد و در صندلی عقب هم هر سه خانم باشیم

این وضع بود تا این‌که دیروز برعکس همیشه به جلوی صف که رسیدم دیدم چند آقا جلوی صفند و هر ماشینی که می‌آید فقط یک ‌نفرشان سوار می‌شوند و بقیه منتظر تاکسی بعدی ‌می‌مانند و دوباره هرج و مرج و پریدن یک عده مسافر فرصت‌طلب از خارج صف و این قبیل حکایات

رفتم جلو و گفتم. حالا که شما همه آقایید دیگر چه مشکلی با هم دارید؟ یکی‌شان گفت حوصله ندارم عقب بنشینم نکند خانمی بیاید پهلویم بنشیند و هی الکی پیف‌پیف کند و هی بگوید درست بنشین و تو به من نظر داری و.... ازاین حرفا

در اینجا بود که کلی خندیدم و فهمیدم بعضی آقایان هم همچین دل خوشی از کنار خانم نشستن ندارند


۱۳۸۷ شهریور ۷, پنجشنبه

'عوامل اجتماعی بر سلامت تاثیر می گذارند'



بر اساس گزارشی از سازمان ملل متحد، دلیل اصلی اختلاف در وضعیت سلامتی و متوسط عمر افراد در نقاط مختلف جهان، عوامل اجتماعی است.

سازمان بهداشت جهانی (وابسته به سازمان ملل متحد) این گزارش را بر اساس تحلیلی سه ساله از "عوامل اجتماعی" موثر در سلامتی تهیه کرده است.
تهیه کنندگان این گزارش به این نتیجه رسیده اند که "بی عدالتی اجتماعی در ابعادی گسترده باعث مرگ مردم جهان می شود."
برای مثال پسری که در مناطق محروم حومه شهر گلاسکو در اسکاتلند به دنیا آمده به طور متوسط بیست و هشت سال کمتر از پسری که در مناطق مرفه همین شهر متولد شده زندگی می کند.
دختری که در کشور آفریقایی لسوتو زندگی می کند، به احتمال زیاد 42 سال کمتر از یک دختر ژاپنی عمر خواهد کرد.
همچنین در سوئد احتمال مرگ یک زن باردار در هنگام وضع حمل یک به 17400 است، اما در افغانستان این رقم به یک به هشت افزایش می یابد.
این گزارش توسط هیئت ارشدی از کارشناسان، که "کمیسیون عوامل اجتماعی موثر بر سلامت" را تشکیل می دهند، تهیه شده، و این هیئت دریافته اند که تقریبا در تمام کشورهای جهان شرایط ضعیف اجتماعی-اقتصادی به آمار پایین سلامتی می انجامد.
بر اساس این گزارش اختلاف ها به حدی مشهود بود که عوامل ژنتیکی و بیولوژیک را نمی توان به هیچ وجه در نتایج به دست آمده دخیل دانست.
ترکیب زهرآگین
تهیه کنندگان گزارش نوشته اند برای هر فرد می توان با توجه به عوامل زیست شناختی حدی از سلامتی را متصور شد، اما ترکیب زهرآگین سیاست های بد، اقتصاد، و سیاست در مجموع باعث می شوند که اکثریت مردم جهان نتوانند از این شرایط سلامتی بهره ببرند.
این گزارش دولت ها را فراخوانده تاثیر سیاست های خود در قبال سلامتی مردم را در نظر بگیرند
.

۱۳۸۷ شهریور ۶, چهارشنبه

ایران دارد می سوزد




شهريورماه آخر تابستان رسيده است. نم نمک باد پائيزي مي وزد و ايران همچنان در آتش مي سوزد. رودها و ‏درياچه ها خشک مي شوند. جنگل ها به ذغال تبديل مي گردند، تاريکي بيشتر مي شود و سحرگاهان طناب دار را بر ‏گردن نوجوانان مي اندازند

‏ رئيس جمهور کارگزار حکومت نظامي – امنيتي خود رامحبوب ترين چهره جهان عرب مي خواند. ‏
حتي به حرف رفيقش و رقيبش علي لاريجاني هم گوش نمي دهد که مي گويد: "اداره جهان با حرف هاي سست و حقير ‏امکان‌پذير نيست" و اين هفته آمريکا را فرا مي خواند تا با هم " کليد مديريت " !! را در قفل هاي" جهان" بچرخانند.‏
او مي گويد و رهبرش تائيد مي کند و نام انتقاد از او را تخريب و خيانت مي گذارد. معلوم نيست شنونده اين حرف هاي ‏‏" سست و حقير" کيست.


آخوند رفسنجاني که هنوز جزو" ارکان نظام!! است"، درمجلس خبرگان پاسي به رهبر مي دهد ‏و در سخنراني ها چند آبشار توي زمين کارگزارش مي کوبد: " رفسنجاني در دو هفته گذشته به کرات عملکرد ‏اقتصادي دولت را مورد سئوال قرار داده و با اشاره به وضع معيشتي، قطعي برق و ارائه آمارهاي دولت از پيشرفت در ‏اجراي اصل 44 که وي آنها را نادرست مي خواند به دولت هشدار داد


احمدي نژاد در سال پاياني رياست جمهوري ‏نظارت مجمع را جدي تر از گذشته احساس خواهد کرد. رئيس مجمع تشخيص مصلحت نظام!! هفته گذشته و هنگامي که ‏در مشهد به سر مي برد در مجمع طلاب و علماي اين شهر لب به شکوه گشود و با تشريح برخي تناقضات و پس روي ‏دولت در روند اجرايي کردن اصل 44 - صراحتاً به دولت گوشزد کرد مجمع تشخيص مصلحت نظام ديگر با دولت ‏‏«مدارا» نخواهد کرد. "‏


نهضت آزادي(!!) ايران درنامه سرگشاده اش گوشه ديگري از واقعيت را نشان مي دهد . فيلمي هم در "يوتيوب" به نمايش ‏در مي آيد که وضعيت زندگي 5تا 8 ميليون ايراني را نشان مي دهد که اکثريت انها روستائيان اند که (دهات) ويران را ‏گذاشته و به شهرهاي آباد پناه آورده اند و در زاغه ها (!!) زندگي مي کنند.‏
‏هزار و دویست هکتار جنگل استان( گرگان)" گلستان" مي سوزد و دامنه حريق به گيلان مي رسد. رودها ودريچه ها همچنان خشک مي ‏شوند


سايت راديو فردا مي نويسد: "سه درياچه بختگان، ارژن و طشک در استان فارس به دليل آنچه سازمان محيط ‏زيست، «خشکسالي و کمبود بارندگي» عنوان کرده است، خشک شدند.پيش از اين خبر مقامات مسئول ايراني از کم ‏شدن خطرناک آب درياچه هاي اروميه، هامون و پريشان خبر داده بودند. با اين حال، آنها هرگز نگفتند که برنامه هاي ‏توسعه اقتصادي آنها چقدر در نابودي طبيعت تاثير گذار بوده است. علاوه بر خشک شدن کامل درياچه هاي ارژن و ‏طشک، آمار نشان مي دهد که حدود ۹۵ درصد درياچه بختگان،۹۰ درصد درياچه مهارلو، و هشتاد درصد درياچه هاي ‏پريشان و کافتر هم در اين استان خشک شده است


برخي از کارشناسان محيط زيست، احداث سدها و قطع حق آبه اين درياچه ها را اصلي ترين علت خشک شدن آنها مي ‏دانند. وزير نيرو هم مي گويد: "تمام منابع آبي، توان توليد برق خود را از دست داده اند. در وضعيت کنوني تمام صنعت ‏برق روي پاشنه نيروگاه هاي حرارتي مي چرخد. " ‏
در کشوري که روي درياي نفت خوابيده ومعلوم نيست رقم ناچيز 190 ميليارد دلار درآمد دولت کجا رفته است ، مدير ‏عامل آتش نشاني استان گلستان مي گويد که براي مبارزه باآتش سوزي يک بالگرد خشک وخالي هم ندارد. وزير نيرو ‏هم مي فرمايد: "ما منتظر اولين بارش هستيم و دل به رحمت الهي(!!) بسته ايم ."
در المپيک چين هم که اين هفته به پايان رسيد، 40 ميليارد بودجه هپو شد و مسئولان از دامان امام زمان آويختند. نتيجه ‏‏"بدترين نتيجه در 15 دوره المپيک بود." مسيحي و کليمي وبودايي و کافر و بت پرست از امام زمان سبقت گرفتند و ‏جمهوري اسلامي را قال گذاشتند. بخش عمده اي را زنان ورزشکار جهان بردند که امام جمعه(عامی و بیسواد "مهريز" آنها را چنين ‏خواند: "الاغ هائي که بار بر پشت دارند


رئيس جمهور "ضد آمريکائي" هم که عاشق تلويزيون هاي آمريکاست، در شبکه تلويزيوني ‏(پی - بی -سی)‏ در باره آزادي ها ‏در دولت او و در جمهوري اسلامي مي گويد: "در ايران آزادي مطلق برقرار است!!- و. افراد، ديدگاه هاي خود را مطرح ‏مي کنند و کسي به خاطر بيان ديدگاهش محدود نمي شود. "‏
و در همين حال براي تائيد فرمايشات ايشان، خبر مي رسد: "يک دادگاه تجديد نظر در شهرستان مهاباد استان آذربايجان ‏غربي، حکم چهار سال زندان براي زينب بايزيدي از فعالان حقوق زنان و کمپين يک ميليون امضاء را تاييد کرد." اتهام ‏اين زن کرد"انتخاب نام کردي براي فروشگاه خود و همچنين فعاليت در کمپين يک ميليون امضاء است." زندان براي ‏‏"انتخاب نام مغازه" نشان دهنده آزادي مطلق درجمهوري اسلامي است که با ممانعت عملي در برگزاري کنسرت ‏همايون شجريان کامل مي شود و حتما در انتخابات رياست جمهوري به نهايت مي رسد


رهبر اسلامي در سخناني که در نسخه ارسالي براي مطبوعاتش سانسور مي شود از تمايل خود براي ادامه ‏رياست جمهوري احمدي نژاد پرده بر مي دارد. حزب اعتماد ملي (آخوند) کروبي را نامزد مي کند. آخوند طاهري سکوت ‏را مي شکند و از(آخوند) محمدخاتمي مي خواهد بارديگر به ميدان بيايد. آخرين سخنان خاتمي حاکي از ارزيابي اوضاع توسط ‏اوست. مي گويد: "مي داند بر آيند خواست اکثريت چيست". شايد هم به نامه فعالين دانشجوئي فکر مي کند که به او ‏نوشته اند: "وقت آن رسيده که شيوه‌ بازي در ايران تغيير کند."‏
شيو ه اي که درتاريخ ايران مکرر است وکساني راکه بايد خدمتگزاران مردم باشند به "پاچه خواران" تبديل مي ‏کند تا مانند رئيس سبک وزن ستاد نيروهاي مسلح فرياد بکشند:" ما سربازان رهبر عزيز انقلاب وفداييان دولتيم


در اين شيوه بي آزارترين هم کساني هستند که به نام قرآن دکان 5 نبش باز کرده اند، يکيشان آخوند قرائتي است ‏که نزديک به سي سال بهترين ساعت پخش تلويزيون را در اختيار داشت تا مردم را با اسلام و قرآن آشنا کند!!. و حالا ‏تازه به مناسبت فرا رسيدن ماه رمضان با انتشار نامه سرگشاده اي به روحانيت خواستار خارج كردن قرآن از ‏مهجوريت و چشاندن مزه قرآن به نسل جوان!! شده است.‏
به گزارش خبرگزاري فارس، (آخوند) قرائتي در اين نامه نوشته است: "عمر ما رفت و چيزى نفهميديم. نه مزه قرآن را ‏چشيديم و نه به نسل تشنه چشانديم!، اگر ما زيبايى‏هاى قرآن را به نسل نو مى‏چشانديم، نسل نو دست از همه چيز بر ‏مى‏داشت!. همانگونه كه زليخا زيبايى يوسف را به زنان نشان داد، آنان دست خود را بريدند و از خوردن ميوه‏ها دست!! ‏كشيدند
."


‏نسل نو سرگردان است. قرائتي و دوستان " ميوه ها" را مي خورند که احمد کسروي آنان را "ميوه چينان" انقلاب لقب ‏داد . کساني که سالهاست "زليخا" هاي ايراني را در خيابان ها به خودفروشي واداشته اند و 20 سال پيش درچنين ‏روزهائي هزاران" يوسف" رابر دار کردند


‏‏ قرائتي ویارانش که حکومت را در قبضه دارند "نمي خواهند موسيقي داشته باشيم". اين را محمد رضا شجريان آبروي ‏موسيقي ايران مي گويد و هشدارش چون صدايش در سراسر ايران طنين انداز مي شود: "اما بدانند تازبان فارسي هست ‏، موسيقي فارسي هم هست."
و تازبان فارسي هست، ايران هست. تا ايران هست، از زمين هاي سوخته، از جنگل دارها زندگي بر خواهد خاست. ‏ققنوس ايران پر خواهد کشيد و اسفنديار راستين تير در کمان خواهد گذاشت.‏
ايران مي سوزد و زير خاکستر انبوه امروز، جرقه فردا را زنده نگه مي دارد






در مواقع خطر . بسیج این گونه وارد عمل میشود





هزار و دویست هکتار از جنگل های گرگان " گلستان " درجریان حریقی که هنوز کاملا مهار نشده از بین رفت

حریق را اینگونه و با این وسائل می خواستند مهار کنند.!!- ظروف چند لیتری آب و مامورانی که هم خود از حال رفته اند و هم می دانند و در دل خویش می خندند به آن وسائلی که برای مهار حریق دراختیارشان گذاشته شده است

از آنجا که فرض محال، محال نیست، اگر روزی به ایران حمله هولناک نظامی صورت گیرد، با این امداد رسانی و این وسائل قرار است ویرانی و حریق کنترل شود؟ آن حرف های گُنده گُنده سپاه و بسیج در باره توان و قدرت عمل بسیج در جنگ نامتقارن(پارتیزانی) و سازمان پدافند مردمی همین است که در عکس دیده می شود؟

۱۳۸۷ شهریور ۴, دوشنبه

حجاب نمايشي در المپیک چین و چادر اجباری در ميهن اسلامي




اینجا کلنیک فوق تخصصی(!) بیمارستان بقیه الله در تهران است با سر در سبز و ساختمانی قد کشیده تر از دیگر سازه های واقع در خیابان شیخ بهائی

در ورودی کلنیک ،مردی سبز پوش است که مانع ورودم به کلنیک میشود و با دستش اشاره به دری میکند که رویش نوشته شده ورودی خواهران ... بجز من 2 زن دیگر در اتاقک ورودی خواهران هستند و 2 زن مامور

رو ی میز و دیوار های اتاقک پر است ازپوستر و شعار ها ، احادیث و آیات مربوط به حجاب:زن در حجاب چون گوهری است در صدف !!، ،حجاب محدودیت نیست مصونیت!! است ،خواهرم حجاب تو ازخون من رنگین تر است!! ،چادر محراب زن مسلمان است!!....یکی از زن های مامور که فقط آستین های سبزش از زیر چادر و مقنعه سیاهش پیداست تکه پنبه ای به یکی از زنان میدهد و می گوید:عزیزم !خط لب و روژت رو پاک کن. زن روسری آبی و مانتوی طرح لیر به تن دارد و پنبه را میگیرد وکارت شناسایی خود را برای تحویل چادر مشکی در اختیار مامور میگذارد و ماموردیگر با زنی میانسال که رنگ لبانش پریده است و دستانش از عصبانیت میلرزد در حال بحث است زن به اعتراض میگوید
من مریضم برای درمان دردم به اینجا آمدم. نیامدم که سالن مد!. خانم جان حال و حوصله لباس خودمو ندارم چه برسه به چادرهای که شمامعلوم نیست تو اینجا دست کیا چرخیده
زن مامورجواب میدهد خانم چادر های ما که یه بار مصرف میشن میرن دوباره شسته میشن و بهداشتین!!- شما نگران نباشین بهرحال مقررات اینجا اجازه نمیده خانمها بدون چادر وارد کلنیک بشن. دوست ندارید به اینجا نیائید!!!- زن میانسال توان ایستادن ندارد روی صندلی مینشیند بادستانی که میلرزند کیفش را باز میکند کیفش را میگرددتا کارت شناسایی خود را برای تحویل چادر به مامور بدهد، به من نگاه میکندو می پرسد:دکترم اینجا ست مطبش هم دور هست هم حق ویزیتش خدا تومن ،از کجا بیارم بدم !خانم جان من مانتویم ایراد داره؟ روسریم مشکل داره ؟من بااین سن وسالم با این حالم تو این بیمارستان میخوام چکار کنم که با سرکردن چادراینا مشکل حل میشه؟بخدا ظلمه

این زن میانسال مانتوی گشاد و مشکی پوشیده است .کارت شناسائیم را در قبال تحویل چاد رهای علامت دار کلنیک به مامور زن سبز پوشی که فقط آستین های سبز مانتویش معلوم است تحویل میدهم تا بتوانم وارد کلنیک شوم - بر خلاف مردان همه جور پوش وهمه شکل ، زنان داخل ساختمان کلنیک یکدست چادرمشکی سر کرده اند زنان منشی و کادر بیمارستان با مانتوی سبز و سر آستین های نشان دار از بقیه زنها متمایزند و زنانی که از چادرهای علامت دار کلنیک استفاده کرده اند

زنی در مقابل اتاق انتظاریکی ار پزشکان کلنیک روی برانکارد خوابیده است شوهر و پسرجوانش کناربرانکارد ایستاده اند چادر سیاهش را رویش کشیده است از درد به خود میپیچد گاهی ناله اش بلند میشود وبا تکان هایش چادر از روی پاهایش کنارمیرود شوهر یا پسر جوانش مراقبند چادر از رویش کنار نرود شلوار و مانتوی مشکی پوشیده است

زنی دیگر که چادراز روی سرش لیز خورده است مشغول جمع کردن مداد رنگی های دختر کوچولوی شیطانش از روی زمین است موهای مشکی دخترکوچولو دم اسبی جمع شده ودرحالیکه کیف صورتیش را بغل کرده و می خواهد دفتر نقاشی اش را رنگ کند ولی مداد ها از دستان کوچکش لیز میخورند زن دوباره جمع میکند...عکس یک دخترکوچک با مقنعه چانه دار به رنگ سبزکه انگشت سبابه اش را به علامت سکوت روی لبانش گرفته است روی دیوارنصب شده است

در صف آسانسور هستم برای ملاقات با بیماری که در کلنیک بستری است مامورسبز پوش آسانسوراز ورود زنانی که چادر مشکی ندارند جلوگیری میکند مردان داخل میشوند و زنان میروند تا از اتاقک مخصوص ورودی خواهران چادرتهیه کنند تعداد مراجعین زیاد است چادر تمام میشود.از کلنیک بیرون میایم و همراه انبوه پیاده رو ها به سمت میدان سرازیر میشوم در گوشه میدان ون سبز گشت ارشاد با 2 مامور سبز پوش مرد و 2 زن سیاه پوشی که فقط آستین های سبزشان پیداست،پوشش و چهره عابرین زن را کنترل میکنند به زنان اطرافم نگاه میکنم بیشترشان سیاهپوشند اما هیچکدام از این زنان لباس و تیپ ظاهرشان شبیه هما حسنیی نیست( او پرچمدار ورزشكاران در المپيك پكن بود) مگرهما از میان این دختران و زنان انتخاب نشده بود؟؟

۱۳۸۷ شهریور ۳, یکشنبه

تصاويري سئوال برانگيز از فرهنگ اسلامي

*

در سمت راست عکس بر روی پلاکارد نوشته اند ، از 11 سپتامبر درس بگیرید ! در واقع اعتراف می کنند که مسلمانها 11 سپتامبر را اجرا و پیاده کردند . در سمت چپ عکس، این آقای مسلمان نوشته" آزادی برو به جهنم "


مسلماني ديگر در صحنه آتش سوزی سفارتخانه یک کشور که لابد با افتخار در این عملیات شرکت داشته

در ميهن اسلامي مان !!! عوامل رژيم از قول و از جانب مردم در شرايطي خاص!! خشم و اعتراض شان را به اين صورت نمايش!! ميدهند



رهبر هیجان زده و خشمگین یک گروه مسلمان پس از به آتش كشيدن هدف

شما بفرمایید که از دیدن این صحنه ها چه فکری به ذهن تان خطور می کند؟

۱۳۸۷ شهریور ۱, جمعه

ما بلد نیستیم اعتراض کنیم - ما فقط بلدیم غرغر کنیم



هر وقت عكس يا فيلم‌هاي قبل از انقلاب را مي‌بينم حيرت مي‌كنم كه آن جماعت را چطور توانسته اند توي چادر چاقچور كنند و به اين روز سياه بنشانند! آيا اين عكس‌ها و فيلم‌ها مربوط به يك اقليت كم‌شمار بوده كه بعدا مقهور اكثريت مي‌شوند؟

در جامعه‌ي ما آيا طرفداران حجاب اجباري، عزاداري‌ها ريز و درشت مذهبي، مردانه زنانه كردن همه جا از گهواره تا گور، حرمت موسيقي و رقص و شادي و زيبايي، بمباران مذهبي از كتب درسي تا تلويزيون و نشريات و… در اكثريت‌اند يا اقليت؟
اگر در اكثريت‌اند كه براي چي طلبكاريم و شاكي حكومت؟ براي چي مي‌خواهيم اين‌ چيزها نباشد؟ ما اقليت‌ايم و بايد به احترام اكثريت مدارا كنيم

اما اگر در اقليت هستند، تا به حال از خودمان پرسيده‌ايم كه چگونه اين اقليت، تمايلات خودش را به اكثريتي كه ما باشيم تحميل كرده و مي‌كند؟

مصاحبه‌ي يك تهيه‌كننده‌ي تلويزيون را مي خواندم كه گفته بود توي دكور برنامه‌اي از عكس يك دختربچه استفاده كرده بودند و «مردم» اين قدر زنگ زده و اعتراض كرده بودند كه بالاخره مديران شبكه كه اول در برابر اين اعتراضات مقاومت مي‌كرده‌اند تسليم شده‌اند و از اين‌ها خواسته‌اند كه آن عكس را بردارند

اما پس از آن آيا كسي زنگ زده كه به برداشتن آن عكس و تسليم شدن تلويزيون در برابر تندروها اعتراض كند؟

آن‌ها به محض اين كه دو تا تار موي فلان خانم بيرون بيفتد انقدر داد و هوار مي‌كنند و آن چنان زمين و زمان را به هم مي‌ريزند تا طرف از به دنيا آمدن‌اش پشيمان شود. ما چي؟ آيا تا به حال شده به تلويزيون يك زنگ ناقابل بزنيم و به سانسورهاي اعصاب خردكن‌اش از مسابقات فوتبال گرفته تا فيلم و تاك‌شوها، به مصاحبه‌هاي فرمايشي، اخبار دروغ و جانبدارانه، بمباران مذهبي، پخش تصوير و صداي گوش‌خراش مداحان بد هيبت، ترويج خرافه يا هر چيز ديگري كه نادرست مي‌دانيم اعتراض كنيم؟ اصلا بلديم اعتراض كنيم يا فقط بلديم زير لب غرغر كنيم؟ براي يك تلفن كه دارمان نمي‌زنند؛ مي‌زنند؟
ما حتي از حقوق مسلم‌مان نمي توانيم دفاع كنيم. به جاي اين كه يقه‌ي طرف را بچسبيم و حق‌مان را بخواهيم براي عكس‌اش شاخ و شانه مي‌كشيم و بعد كه حسابي دل‌مان خنك شد مي‌رويم حق‌مان را از يكي ديگر كه مطمئن‌ايم زورش به ما نمي‌رسد مي‌گيريم


ما اكثريت‌ايم؛ اما يك اكثريت خاموش، يك اكثريت مرده

iranianus.blogspot.com


۱۳۸۷ مرداد ۳۰, چهارشنبه

خلافت اسلامی ایران از خریداران عمده گندم آمریکا




احتیاج . جمله خم کند سر ها را


ایران در اقدامی که کارشناسان ناشی از جبر شرایط توصیف می کنند در فصل جاری به یکی از خریداران عمده گندم آمریکا تبدیل شده است

به گزارش خبرگزاری رویتر ایران برای نخستین بار ظرف 26 سال گذشته برای وارد کردن بیش از یک میلیون تن گندم آمریکا ثبت نام کرده است که ارزش آن حدود 350 میلیون دلار رقم زده می شود
خلافت اسلامی گفته که انتظار دارد امسال 4 تا 6 میلیون تن گندم از خارج وارد کند
معامله گران گندم می گویند ایران علاوه بر یک میلیون تن گندم آمریکایی، یک و نیم میلیون تن گندم از کانادا، یک و نیم میلیون تن از دریای سیاه و یک میلیون تن گندم از اروپا خریداری کرده است

گفته شده ایران همچنین درحال مذاکره برای وارد کردن 500 هزار تن گندم از استرالیا است

دولت آمریکا تقریبا تجارت همه انواع کالاها با ایران به جز فرش، میوه های مغزدار، خشکبار و خاویار را ممنوع می کند. با این حال استثناء های دیگری بر این ممنوعیت تجاری وجود دارد که شامل کمک های انساندوستانه،(!!) دارو و مواد غذایی می شود

روزنامه اعتماد ملی (یکی دو هفته پیش) در مطلبی در باره واردات حدود شش میلیون تن گندم را "ضربه ای بر پیکر اقتصاد کشور" توصیف کرد و نوشت: آگاهان اقتصادی بر این باورند که مدیریت و عدم درک شرایط اقتصادی دلیل اصلی این سقوط یا جدا شدن از رؤیای خودکفایی است



۱۳۸۷ مرداد ۲۹, سه‌شنبه

عمیقا متاثر و بسیار نگران هستم




این پوستر توسط یک سازمان مدافع حقوق بشر در سطح وسیعی در جهان منتشر شده است

هدف از انتشار . مخالفت با اعدام های پر شمار و مرتب هرساله در ایران در بند " تحجر " است که سالیانه بالغ بر یکصد و پنجاه اعدام میشود

به عنوان یک ایرانی ازاین که نام میهن و سر زمین دربندم باید پس از کشور کمونیستی چین . دومین سرزمین اعدام در سطح جهان باشد- عمیقا نگران و بسیار متاسفم

روی پوستر کلیک کنید تا به وضوح طرح و تصویر متن آنرا ببینید*

۱۳۸۷ مرداد ۲۷, یکشنبه

سی سال پیش . در چنین روزی



شاه (فقید): وحشت بزرگ می‌خواهید یا تمدن بزرگ؟

پنج‌شنبه ۲۶ مرداد ۱۳۵۷ هجری خورشیدی برابر هفدهم اوت ۱۹۷۸ میلادی

شاه (فقید): ما به شما وعده تمدن بزرگ می‌دهیم و دیگران وعده وحشت بزرگ

شاه ایران در یک مصاحبه مطبوعاتی ضمن اشاره به پیشرفت‌های مملکت در ۲۵ سال گذشته و نیز دست‌آوردهای ملی در زمینه نفت، بازگشت جزایر سه‌گانه و قرارداد مرزی ۱۹۷۵ که در تفاهم با عراق صورت گرفت و با ارائه ارقام گفت

ما به شما نوید و وعده تمدن بزرگ را می‌دهیم و فکر می‌کنم که دیگران به شما وعده وحشت بزرگ بدهند. باز مقایسه‌اش با ملت ایران است

او در پاسخ به سئوالی در‌باره انتقادات و حملاتی که اخیراً از طرف روحانیون می‌شود گفت: مسلم است که در موقع ادای سوگند در بدو پادشاهی به دو چیز سوگند یاد کرده‌‌ام، حالا تقدم و تاخرآن اینجا مطرح نیست؛ یکی حفظ مذهب شیعه اثنی‌عشری، دیگری حفظ استقلال و تمامیت ارضی ایران

حالا این‌که خود من هم مسلمان معتقدی هستم به جای خودش. ولی از لحاظ زمامداری هم این وظیفه را دارم و فکر می‌کنم هیچ مملکتی به اندازه ایران در ادای فرایض دینی آزاد نیست
ما که صحبت از آزادی‌های سیاسی می‌کنیم حمله به دولت که مهم نیست. کما این‌که قبلاً هم گفته بودم همه نوع آزادی‌ها را در نظر داریم

آزادی اجتماعات، آزادی گفتار، آزادی نوشتن، به محض این‌که مجلس باز شود لوایحی است که به مجلس خواهیم داد

شاه در‌باره آزادی بیان گفت: هر ایرانی که فکر دیگری دارد، الان می‌تواند ولی پس از تصویب لوایح توسط مجلس در مهر‌ماه خواهد توانست‌، مطابق قانون دنیای پیشرفته هر‌چه می‌خواهد، یا بگوید یا بنویسد

شاه در پاسخ به این سئوال که جریان دموکراتیک کردن جامعه که در حال انجام است تا چه حد تحت‌تاثیر ناامنی محیط اجتماعی از طریق آتش زدن بانک‌ها، سینماها و‌... قرار خواهد گرفت، گفت

«چند ماه پیش در جواب سئوالی گفته بودم که این قیمتی است که برای رسیدن به آزادی باید بپردازیم، آن موقع فکر نمی‌کردم که این قیمت این‌قدر گران تمام می‌شود. خراب کردن بانک، آتش زدن بانک، این نمونه چیست؟ وحشت بزرگ که می‌گویم همین است، رساندن مملکت به ایرانستان همین است. از لحاظ من هیچ تغییری در نیت من که رسیدن به آزادی‌هاست به وجود نیامده
او گفت: «من هنوز کاملاً مصمم هستم که این امتحان را بکنم ولی خوب خیلی‌ها ترسیده‌اند. خیلی‌ها دارند می‌گویند که داریم یکجا می‌رویم، امیدوارم که کار به آنجاها نرسد و این‌قدر که دستگاه مقتدر باشد و ملت ایران رشد داشته باشد که به ما اجازه بدهد به همان مراحل آزادی کامل و دموکراسی برسیم
شاه در پاسخ به این‌که اگر اغتشاشات گسترش پیدا کند و حکومت نظامی در دیگر شهرها هم برقرار شود آیا انتخابات به تاخیر نخواهد افتاد؟ گفت

«امیدوارم که تا موقع انتخابات دو چیز خیلی روشن شده باشد، یکی قدرت حکومت در حفظ نظم، زیرا هر کسی از حدود قانون خارج شود جلویش را می‌گیرند. یکی هم در اولین فرصت که مجلسین باز بشود تمام قوانین دموکراتیک مثل اجتماعات، تظاهرات، گفتار و قلم به سرعت از تصویب مجلسین بگذرد. من امیدوار هستم که تا آن موقع این امکانات کاملاً فراهم شده باشد. بعد از دادن این همه به اصطلاح امکانات و آزادی‌ها اگر نخواهند آرام بشوند معنی‌اش چیست؟»
شاه در پاسخ به پرسشی در‌مورد شرایط نامزد شدن در انتخابات برای حزب‌ها و افراد مخالف گفت
«وقتی که ما گفتیم آزادی‌های سیاسی به حداکثر و شرکت در انتخابات، هیچ چیز غیر از قانون انتخابات نمی‌تواند مانع فعالیت هیچ فردی بشود. یعنی باید آزادی کامل داد که در‌حدود قانون هر نوع فعالیت‌ها را انجام بدهند
. به‌خصوص گفتم کسانی که بخواهند شرکت بکنند باید یادشان باشد موقعی که وارد مجلس شدند چه سوگندی را یاد بکنند. ما غیر از این هیچ نوع محدودیتی را لازم نمی‌بینیم

۱۳۸۷ مرداد ۲۵, جمعه

اکنون نوبت افشای " آیت الله " های جعلی است

دراین روزها که به خوبی و مبارکی!، بانگ رسوایی دکترهای تقلبی و مدیران دروغگو و مفت خور دانشگاهی بلند شده و دو مدیر ارشد " وزیر! کشور و معاون حقوقی! رییس جمهور " به جعل مدرک تحصیلی متهم شده اند، فکر می کنم زمان آن رسیده که تا تنور داغ است، مشخص شود که علاوه بر دکتر قلابی ، چقدر آیت الله تقلبی هم داریم؟
همانطور که می دانید مدرک معادل دکترا در نظام درسی حوزه علمیه، همان مدرک اجتهاد یا «آیت الله» شدن است. تا جایی که من می دانم در بین دو جناح اصلی کشور افراد مهمی! داریم که به ناحق خود را «آیت الله» جا زده و در ارکان متاسفانه مهم حضور داشته و دارند
آیت الله های ساختگی و به اصطلاح اصولگرا(!) تمام تلاششان معطوف به ارائه وجهه خشن تر و زشت تر از اسلام است و آیت الله های ساختگی مثلا اصلاح طلب(!) هم فقط بلدند اسلام را بزک کنند و تفسیرهای مردم پسند و جوانگرایانه خود را به نام اسلام مدرن!! به مردم قالب کنند!.... آیا خطر دکترای جعلی " آن وزیر!" خطرناک تر و مشمئز کننده تر است یا آیت الله ...؟!- در بین این آیت الله های ساختگی، کسانی را می شناسم که از بدیهی ترین اطلاعات حوزوی همانند تسلط حداقلی به ادبیات عرب و یا قرآن و حدیث شناسی بی بهره اند. فقط کافی است برای یک بار هم که شده پای منبر سخنرانی این حضرات بنشینید

۱۳۸۷ مرداد ۲۲, سه‌شنبه

اوج ریا کاری

تصویر شناگر (زن آمریکائی) روی جلد مجله معروف " تایم " که در خلافت اسلامی باین شکل سانسور شده است

این سانسور و نظائر مسخره آن در شرایطی صورت میگیرد که حضرات بطور مرتب جوانان را به بهانه و به نام انجام " صیغه " به خرید وفروش تن . دعوت میکنند و لزوم ایجاد روابط خصوصی بین زن و مرد و دختر و پسر را برای نیم تا یکساعت - یا یک هفته و یک ماه . در ازاء تعیین و پرداخت ارزش آنچه عرضه میکنند . توصیه و تبلیغ مینمایند !!.... اینان در ذات ریا کاری شان - پنهانکاری و زندگی دو گانه همواره تائید و تاکید شده است

۱۳۸۷ مرداد ۱۷, پنجشنبه

شش سال پیش . در چنین روز هائی

نخستین یادداشت این وبلاگ - در6 سال پیش

با درود به هموطنان عزيز ايراني و همه دوستان فارسي زبان در اينترنت
استقبال دوستان از وبلاك و همچنين تشويق و هدايت عزيزاني كه در تهيه و ارائه آن زحمت كشيده اند و وقت صرف كرده اند مرا نيز به جمع شما ملحق كرد واين اجازه واين امكان را بمن داد تا بتوانم با هموطنان علاقمند باب سخن بگشايم و از اين راه . مسلما دوستان خوب و نازنين و موثري جستجو كنم
دوست دارم تا در آغاز كلام از ايران . يعني از هويت ملي مان سخن بميان آورم و براي رنجها و نابساماني هاي بيشماري كه دراين سالها متحمل شده اظهار تاثر و ابرازنگراني بكنم. هنگامي كه به گذشته و به تاريخ كهن كشورمان بر ميگردم و سرگذشت (ايران هميشه جاويد) را مرور ميكنم و بعد به سالهاي اخير مي پردازم و قصه پر غصه(انقلاب)رادوباره وسه باره و چندباره مطالعه ميكنم - ازاينكه خام بوديم و فريب خورديم و از اينكه با باور توده ها بازي كردند و فريب دادند. سخت متاثروخشمگين ميشوم
به زندگي و بخصوص به روش ديگر مردمان در كشورهاي توسعه يافته و پيشرفته مي نگرم و در پس همه ي كژيهائي كه سياست مداران و گردانندگان اموربراي بدست آوردن سهمي بيشتر- مرتكب ميشوند - ريشه ي زورگوئي و استثمارشان را در ناداني و در جهل مركب كساني مي بينم كه بجاي تلاش براي درك و فهم توده ها با رواج افكار پوسيده و رفتار قرون وسطائي به روشني آب به آسياب غارتگران مي ريزند و امكان شناخت و رشد و باروري را ميگيرند و بجايش تخم (مسئله و روايت و حديث!) ميكارند
در اين سالهاي جنگ و خشونت و سركوب و جدال. ايرانياني كه هر يك قادر به احياي سرافرازي و سربلندي فرهنگ و اقتصاد مملكت بوده اند براثر فريب گروهي واپس گرا به بيگانه روي آوردند و بنام آواره آمدند و آوازه ي خاص و عام شدند.- بزرگان فرهنگ و علم و دانش و اقتصاد ايراني. امروز در سراسر اروپا و آمريكا از شهرت بالا و بسزائي برخوردارهستند. در اين سالهاي اختناق و سالهاي توهين و تحقير. بسياري از مردان و زنان والاي ايراني كه صاحبان انديشه و ابتكار بوده اند و نخواسته و يا نتوانسته اند ترك وطن كنند- در برابر آنها كه تا توانستند شعار(خودي و غير خودي)سر دادند و به آزار بقول خودشان غير خوديها پرداختند - هيج مكان امني را بهتر از گنج خلوت و خانه نشيني نيافتند و در مقابل بي حسابي ها و بي توجهي ها و تهمت و انگ زدنهاي ناجوانمردانه. سالهاست سر در لاك خود كرده اند
در اين سالهاي پر رنج و اضطراب . جوانان ما روزگار تلخي داشتند و بخلاف دوران شكوفائي شان.{ جواني}. زير شديد ترين و در عين حال بهم ريخته ترين فرامين ضد ونقيض پژمردند و قرباني شدند
جاي دريغ و درد و افسوس نيست كه همه ي اين مصيبت ها بنام خدا و منسوب به اسلام. بر مردم تحميل شد و ته مانده هاي باور و توكل و تحمل را از آنان زدود. ؟. به راستي و به دور از هرگونه انگ و برچسبي. آنچه كه بر مردم ايران تحميل شد كار مردان خدا بود؟؟ و آنها كه در نهايت سماجت .حتي سخن از الفباي (غيرت) ايراني ميكنند تمام اين همه بيداد و زور و دروغ و فقر و فساد و اعتياد را كه بر مردم ايران تحميل شده است و جاي انكار باقي نگذاشته است . دليلي بر وجود (غيرت) درخودشان احساس مي كنند؟

تابعد خدا يارتان باد

تا بخواهی دکتر و مهندس قلابی داریم



چندی پیش رسانه های حکومتی نوشتند که مدارک (دکترا) و کارشناسی ارشد و حتی دیپلم دبیرستانی در
خلافت اسلامی با قیمتی بسیار مناسب فروخته میشود!... و نیز اشاره کردند که درمیهن اسلامی مان و درمیان حضرات وکیل و وزیر و اکبر و اعظم !....تا بخواهی ازاین عناوین قلابی بسیار داریم


حسینیان نماینده مجلس رژیم در جلسه علنی روز سه شنبه مدرک دکترای قلابی علی کردان وزیر پیشنهادی کشور در دولت احمدی نژاد را فاش كرد و گفت اگر جلسه علنی نبود و شرعا(بخوانید- نمی ترسیدم) مجوز داشتم وارد برخی مسائل می شدم اما سربسته می گویم که در جلسه ای که با حضور شش نفر ازجمله آقای فاکر برگزار شد من از کردان در باره دکترای افتخاری اش از آکسفورد سئوال کردم و پرسیدم آکسفورد به این راحتی به کسی مدرک دکترای افتخاری نمی دهد این مدرک یا به سیاستمدارانِ کهنه کار و یا چهره های سرشناس پژوهشی دنیا تقدیم می‌شود، شما از کجا این مدرک را آورده اید؟
حسینیان افزود کردان بعدا اعتراف کرد که دروغ گفته و اذعان کرد اشتباه کرده!! و من از وی پرسیدم در این سالها حقوق شما چگونه پرداخت می شده که جواب داد با همان مدرک دکترا
*
نمونه ها بسیارند
بخش تایید مدارک آکسفورد در پاسخ به استعلام تفصیلی الف مبنی بر
-آیا آکسفود به کارها، کتابها، پایان‏نامه‏های ارسال شده از کشورهای دیگر، برای مثال ایران، دکتری افتخاری می دهد؟
- آیا دانشگاه آکسفورد به آقای علی کردان، از ایران، دکتری افتخاری در حقوق داده است؟
آیا از پایان نامه ارسالی آقای علی کردان دفاع شده است؟

پاسخ چنین بوده است

با تشکر از سئوالات ارسالی در ارتباط با آقای علی کردان . دانشگاه آکسفورد مدرک دکتری افتخاری می‏دهد، اما نه به کارهای ارسالی از کشورهای دیگر
آقای کردان مدرک دکتری افتخاری از دانشگاه آکسفورد نگرفته است
بررسی های ما سابقه ای از ارایه دکتری به آقای علی کردان نشان نمی دهد

با احترام جرمی درو
اداره تایید مدارک دانشگاه آکسفورد


برای بزرگ نمائی تصویر . روی آن ، کلیک کنید

۱۳۸۷ مرداد ۱۵, سه‌شنبه

ریش بزار - حقوق بگیر



وقتی این نامه را ديدم به جهل و به( عقب ماندگی )مسئولان بی صلاحیت هم خنديدم و هم تأسف خوردم. "هفت شهر عشق را دیگران گشتند و ما هنوز اندر غم ريش!! یک دیگریم

در اين نامه از مسئولان اين اداره خواسته شده كه به كاركنان خود تذكر دهند كه حد شرعي ريش!! را رعايت كرده و از تراشيدن آن! بپرهيزند

صادر كنندگان اين ابلاغيه و دستور، یقینا خود را در واحه های حجاز و یمن سیزده - چهارده قرن پیش می بینند وتعصب و پوکی و پوسیدگی افکارشان متعلق به دوران شترسواری و بیابان گردی است

تا کی مي خواهيد با آبروی یک ملت بازی کنید؟

فساد و اختناق و اعتیاد و هزار بدبختی دیگر گریبان مردم را گرفته و شما در اندیشه نتراشیدن ریش کارمندان اداره هستی؟ - الحق که (حیا) را قی کرده ای
متن اين نامه مسخره ودر عین حال متاثر کننده باین شرح است
موضوع: محاسن- سلام عليكم با صلوات بر محمد و آل محمد و با احترام،!- بدينوسيله ابلاغيه شماره ..مورخ بیست وشش خرداد 87 نمايندگي محترم.... در خصوص رعايت حد شرعي محاسن كاركنان مؤسسه حضورتان ارسال مي‌گردد. مستدعي است در اسرع وقت به كاركنان مربوطه اطلاع رساني شده تا نسبت به رعايت آن اقدام نمايند. با احترام مهدي...... معاون منابع انساني!! و آموزش
*
برای مرور اصل نامه روی تصویر بالا کلیک کنید

۱۳۸۷ مرداد ۱۳, یکشنبه

آمار ها نگران کننده است

Sunday 03 August


بر اساس گزارش آپریل 2008 صندوق بین‌المللی پول؛ ایران(اسلامی) در سال دوهزار و هفت. از نظر نرخ تورم در بین بیست و سه کشور در رتبه آخر یعنی در جایگاه بیست و سوم و از نظر نرخ بیکاری نیز در مقایسه با 13 کشور در رتبه سیزدهم قرار گرفته است

بر مبنای این گزارش متأسفانه ایران(اسلامی) از نظر عدالت اجتماعی نیز در بین کشورهای منطقه از جایگاه مطلوبی برخوردار نیست به طوری که در مورد ضریب جینی که یکی از شاخص‌های نابرابری توزیع درآمد است ایران در بین 14 کشور در رتبه سیزدهم قرار دارد
ایران همچنین از نظر تولید ناخالص داخلی به قیمت جاری در رتبه سوم، از نظر رشد اقتصادی در رتبۀ شانزدهم و از نظر تولید ناخالص داخلی سرانه در رتبۀ دوازدهم قرار گرفته ‌است؛ آماری که نشان می‌دهد کشورمان با اهداف سند چشم‌انداز و جایگاه اول اقتصادی در منطقه هنوز فاصله زیادی دارد
در حالی که هاشمی رفسنجانی رئیس مجلس خبرگان(!!) روز جمعه تاکید کرد ایران طی سه سال گذشته نه تنها بر اساس اهداف سند چشم‌انداز حرکت نکرده که «عقب‌گرد» هم داشته است؛ معاون اقتصادی مرکز تحقیقات استراتژیک(!!) مجمع تشخیص مصلحت آمارهای بین‌المللی درباره وضعیت ایران را «نگران کننده» دانست و خواستار تلاش بیشتر دولت و نهادهای مختلف برای دستیابی به اهداف سند چشم‌انداز شد
باقر نوبخت، معاون پژوهش‌های اقتصادی مرکز تحقیقات استراتژیک مجمع تشخیص مصلحت نظام در گفتگویی با خبرنگار «شهاب‌نیوز» تاکید کرد: در حالی ٣ سال از رقابت ایران با کشورهای منطقه در راستای تحقق سند چشم‌انداز می‌گذرد که بر اساس آمارهای منتشره، ایران با جایگاه اول اقتصادی هنوز فاصلۀ زیادی دارد

___________________________

مگر از دولت مردان (!) اسلامی . با توجه به آنچه که شعارداده اند و عمل کرده اند . بیش ازاین میشود انتظار داشت ؟
بنظر میرسد وقتی " مملکت را به نام امام زمان شعار میدهند " از جمله مسائلی که بنا به گفته (رئیس شان) متعلق به ...... است و مربوط به آدم ها نمیشود!... نباید چندان مورد اهمیت قرار داشته باشد