۱۳۸۹ آذر ۹, سه‌شنبه

ویکی لیکس : نگرانی های منطقه ای از خلافت اسلامی

بر اساس مدارک محرمانه ای که ویکی لیکس منتشر کرده، رهبران کشورهایی همچون اسرائیل، عربستان سعودی، قطر، بحرین و امارات متحده عربی، برنامه اتمی ایران را تهدیدی علیه موجودیت خود دانسته و خواهان حمله آمریکا برای توقف این برنامه ها شده بودند.

این اسناد که در چند روزنامه از جمله نیویورک تایمز، چاپ آمریکا، و گاردین، چاپ بریتانیا، منتشر شده حاکی از آن است که ملک عبدالله، پادشاه عربستان سعودی، به طور محرمانه آمریکا را به بمباران تاسیسات اتمی ایران تشویق کرده و گفته بود: "سر این مار را قطع کنید."

بر اساس این مدارک، ملک عبدالله در جریان یک ملاقات خصوصی با منوچهر متکی، وزیر امور خارجه ایران، جمهوری اسلامی را به دخالت در امور کشورهای عربی متهم کرده و گفته بود: "ما را از شر خود خلاص کنید."

وی به وزیر خارجه ایران گفته بود: "شما فارسها حق دخالت در امور داخلی اعراب را ندارید."

مدارک منتشر شده حاکی از آن است که ملک عبدالله در گفتگو با مقام های کاخ سفید ایران را متهم به ایجاد مشکل و بی ثباتی در منطقه کرده و افزوده بود: "خدا ما را از شر آنها برهاند."

بر اساس مدارک ویکی لیکس، رهبران امارات متحده عربی هم در ملاقات با مقام های آمریکا تهدید تهران را "۴۶ ثانیه" توصیف کرده اند که فاصله زمانی رسیدن یک موشک بالستیک از ایران به این کشور است.

از جمله، شیخ محمد زائد آل نهیان، ولیعهد ابوظبی و معاون فرمانده کل نیروهای مسلح امارات، ایران را "تهدیدی علیه موجودیت" کشورش دانسته بود.

براساس مدارک منتشر شده توسط ویکی لیکس، وی به مقام های آمریکایی گفته بود اگر حمله هوایی نتواند تاسیسات اتمی ایران را نابود کند، واشنگتن باید آماده اعزام نیروی زمینی به ایران باشد.

از طرف دیگر سلطان قابوس، پادشاه عمان، به دریاسالار ویلیام فالون فرمانده نیروهای آمریکایی در خاورمیانه در سالهای ۲۰۰۷ و ۲۰۰۸ اظهار داشته بود که ایران قدرت مهمی در منطقه است و باید با آن کنار آمد.

این مدارک نشان می دهد که عمان تنها کشور عربی است که موضع ملایم تری در قبال ایران اتخاذ کرده بود.

یکی دیگر از پیام های محرمانه وزارت خارجه آمریکا حاوی گزارش ملاقات فوریه گذشته بین رابرت گیتس، وزیر دفاع این کشور، با فرانکو فراتینی، وزیر خارجه ایتالیا در رم است.

آقای گیتس در این ملاقات به کشورهای اروپایی هشدار داده بود که اگر جلوی برنامه اتمی ایران گرفته نشود ممکن است اسرائیل به ایران حمله کند.

در بخش دیگری از اسناد منتشر شده توسط ویکی لیکس آمده است که ایهود باراک، وزیر دفاع اسرائیل، در ملاقات با نمایندگان کنگره آمریکا در ماه ژوئن سال 2009 گفت که برای جلوگیری از دستیابی ایران به سلاح اتمی تنها بین ۶ تا هیجده ماه وقت باقیست!!!؟

مدارک افشا شده توسط ویکی لیکس نشان می دهد اسرائیل سال ۲۰۱۰ را سالی حیاتی برای مقابله با برنامه های اتمی ایران دانسته بود.

این پیام ها همچنین نشان می دهد آمریکا و اسرائیلی تحلیل های متفاوتی از ایران دارند: اسرائیل همواره بر بدترین سناریوهای ممکن تکیه دارد، اما آمریکا برآورد محتاطانه تری ارائه می کند.

بر اساس این اسناد، دولت آمریکا سال گذشته برنامه ای برای جاسوسی درباره بان کی مون، دبیرکل سازمان ملل متحد، دستیاران ارشد وی و نیز نمایندگان کشورهای عضو دائم شورای امنیت سازمان ملل متحد راه اندازی کرد.

بنا بر این اسناد، آمریکا به ویژه می خواسته است بداند که موضع بان کی مون درباره ایران و برنامه هسته ای این کشور و نیز موضع چین و روسیه درباره تحریم ایران و نیز وضع حقوق بشر در ایران چیست؟

در یکی از پیامهای محرمانه بخش ایران در کنسولگری آمریکا در دوبی درباره انتخابات ریاست جمهوری سال گذشته آمده است: "گرچه تعداد واقعی آرا را نمی دانیم و شاید هرگز هم ندانیم، اما روشن است که سطح مشارکت بییسابقه بوده و تقلبی سیستماتیک در شمارش آرا صورت گرفته (حتی معلوم نیست که آرا شمرده شده باشد) با این هدف که در همان مرحله اول "پیروزی بزرگی" برای احمدی نژاد ساخته شود."

این پیام می افزاید بخش های تندروی سپاه پاسداران ، خامنه ای را قانع کردند که می توان نامزد مطلوب را با هزینه کمی برنده کرد.

در ادامه این پیام با اشاره به سوء مدیریت های اقتصادی دولت ، آمده است تحولات سی سال گذشته در ایران نشان می دهد که این موضوعات سیاسی، و نه اقتصادی، بوده است که مردم را به خیابانها کشانده و نگرانی های اقتصادی به ندرت به اعتراضات بزرگ انجامیده است.

ملک عبدالله و متکی

بر اساس اسناد ویکی لینکس ملک عبدالله ایران را از مداخله در امور اعراب برحذر داشت

یکی دیگر از مدارکی که ویکی لیکس افشا کرده نشان می دهد جفری آدامز، سفیر پیشین بریتانیا در تهران و مدیر کل کنونی وزارت خارجه بریتانیا، تجربه خود درباره نحوه مذاکره با دیپلماتهای ایرانی را در اختیار مقام های آمریکایی گذاشته است.

بر اساس این مدارک، او در نوامبر سال ۲۰۰۷، به رایان کراکر سفیر وقت آمریکا در بغداد و نیز ژنرال دیوید پتریوس فرمانده نیروهای بین المللی در عراق گفت که سیاستمداران! (خلافت اسلامی) گمان می کنند که مقام های آمریکایی وقت خارق العاده ای صرف فکر کردن درباره ایران و تغییر حکومت این کشور می کنند.

وی افزود(خلافت اسلامی) از یک طرف آمریکا را دشمنی "مصمم" می داند، اما از طرف دیگر این کشور را آسیب پذیر و فاقد توانایی حمله نظامی می داند.

او به مقام های آمریکایی گفت پیام های واشنگتن به ایران از جمله خطوط قرمز آن باید کاملا روشن باشد و از هر نوع ابهام و کنایه دوری شود.

ویکی لیکس از چند روز پیش گفته بود که قصد دارد بیش از ۲۵۱ هزار سند محرمانه که بیشتر آنها پیام های دیپلماتیک سفارتخانه های آمریکا در کشورهای دیگر هستند را افشا کند و بخشی از این اسناد در روزنامه های مختلف آمریکایی و اروپایی به چاپ رسیده است.

این پیام ها به مسایل و تحولات مختلف جهانی از جمله مسایل مربوط به ایران و روابط این کشور با ایالات متحده ارتباط دارد.

مقامات آمریکایی دسترسی و افشای اسناد دولتی را محکوم کرده و یک سناتور آمریکایی خواستار مقابله با ویکی لینکس به عنوان "یک سازمان تروریستی" شده و وزارت دفاع آمریکا اعلام کرده که اقداماتی را برای جلوگیری از نفوذ به شبکه کامپیوتری این وزارتخانه و دسترسی به اسناد آن در دست اجرا دارد

رادیو فردا

۱۳۸۹ آذر ۸, دوشنبه

زوایای پنهان در آرایش جنگی اعراب علیه خلافت اسلامی ایران


انتشار اسناد تازه ویکی لیکس پیرامون مواضع دولت‌های عربی، به‌خصوص ریاض، در قبال (خلافت) اسلامی، علاوه بر افزایش خطر جنگ علیه ایران، به عنوان یک گزینه جدی، مناسبات تهران با کشورهای عرب منطقه را بر محور تازه‌ای قرار خواهد داد.
اگرچه در محتوای نقطه‌نظرهای منتشر شده منتسب به رهبران کشورهای عربی، تقریباً هیچ نکته تازه‌ای دیده نمی‌شود، در عین حال آشکار شدن این نقطه‌نظرها و نمایان شدن بلندی سقف خشونت و عمق تلخی موجود در آنها، امکان ادامه پرده‌پوشی‌های دیپلماتیک در مناسبات تهران و پایتخت‌های عربی را بسیار دشوار خواهد ساخت.
افشاگری‌های تازه بی‌تردید سیاست داخلی ایران را نیز بی‌تأثیر نخواهد گذاشت.
از یک سو موقعیت دولت احمدی‌نژاد که شخصاً هدف انتقادهای گزنده رهبران کشورهای عربی قرار گرفته، به محک اصولگرایان مخالف دولت خواهد خورد، و از سوی دیگر جبهه اعتدال‌گرایان منتقد حاکمیت جاری سیاسی نیز ممکن است به پرداختن هزینه‌های تازه مجبور شوند.
تاکنون مناسبات تهران و ریاض از هر دو سو، دوستانه معرفی می‌شد، ضمن آنکه هر دو کشور به عمق اختلافات و شدت رقابت بی‌رحمانه مابین خود به خوبی واقف بودند.
ولی با استفاده از استتار سیاسی و پرده‌پوشی دیپلماتیک رئیس مجلس خبرگان و مجمع تشخیص مصلحت!! نظام، به خود اجازه می‌داد که مناسبات شخصی خود را با ملک عبدالله پادشاه عربستان سعودی حفظ و یا در آستانه سفر درمانی او به آمریکا، برای وی آرزوی سلامت و تندرستی کند.
بعد از انتشار اسناد تازه و آشکار شدن مواضع غیر قابل تردید رهبران سعودی در پشتیبانی از حمله نظامی علیه ایران، ادامه مناسبات خصوصی رهبران معتدل(کنارگذاشته! خلافت) اسلامی، با رهبران سعودی در خط توطئه برای ضعیف کردن حاکمیت کنونی سیاسی ایران قرار داده خواهد.
افزایش خطر جنگ
مقام‌های آمریکایی با آگاهی از انتشار قریب‌الوقوع اسناد تازه، به نوبه خود سعی در خنثی ساختن عوارض آن داشته‌اند. از جمله ماه گذشته رابرت گیتس وزیر دفاع آمریکا در سه نوبت طی سه هفته متوالی، بدون آنکه مورد پرسش قرار گرفته باشد، نقطه‌نظرهای شخصی خود را در مخالفت با حمله نظامی علیه تأسیسات اتمی ایران اعلام داشت.
در آن تاریخ علت و ضرورت اظهارنظرهایی از این دست که در هر حال سیاست رسمی واشنگتن دایر بر «حفظ تمامی گزینه‌ها از جمله گزینه نظامی علیه ایران» را تضعیف می‌ساخت، از سوی پاره‌ای از ناظران منطقه مورد سؤال قرا گرفت و بدون پاسخ ماند.
یک ماه بعد و پس از انتشار اسناد تازه نشان داده شد که واشنگتن در یک اقدام پیشگیرانه در تلاش خنثی ساختن نگرانی‌های ناشی از افزایش خطر جنگ در منطقه بعد از انتشار اسناد محرمانه بوده است.
با انتشار اسناد تازه ادامه پرده‌پوشی مواضع کشورهایی مانند امارات، بحرین و عربستان سعودی در قبال «ضرورت حمله نظامی علیه ایران» ممکن نیست. اینک حتی برای مردم عادی نیز آشکار شده که اظهارات دو ماه قبل یوسف العتیبه سفیر امارات در واشنگتن دایر بر ضرورت مبادرت به جنگ علیه ایران، نظر مشترک تمامی رهبران کشورهای عربی، به جز سوریه و لبنان، از منامه تا ریاض و از امان تا قاهره است.
در درون حاکمیت عربستان نه تنها پادشاه کنونی که پادشاه و ولیعهد آینده نیز نسبت به حمایت از گزینه نظامی علیه ایران هم نظرند. این گزینه را هیئت حاکمه عربستان از ۲۰۰۵ تاکنون در هر فرصتی با رهبران کاخ سفید در میان نهاده اند
.
نقش اسرائیل
اسناد تازه آشکار ساخت که تمایل رهبران کشورهای عربی برای استفاده از نیروی نظامی علیه ایران، به هیچ وجه کمتر از تمایل خفته اسرائیل در این زمینه نیست.
از این لحاظ چنانچه اسرائیل مدعی شود که ادامه سیاست‌های «کج‌دار و مریز دولت اوباما در قبال تهران» با شرایط حفظ امنیت ملی آن کشور سازگار نیست، و در نتیجه حمله نظامی به ایران در دستور کار مستقیم دولت قرار گیرد، عربستان سعودی نه تنها مسیر هواپیماها و موشک‌های اسرائیلی را مسدود نخواهند کرد که شاید با در اختیار قرار دادن پایگاه‌های هوایی شمال کشور، به انجام اقدامات نظامی اسرائیل مستقیماً بپیوندد.
بدون تردید طی کردن مسیر دو هزار و ۲۲۵ کیلومتری خاک اسرائیل تا مناطق مرکزی ایران بدون استفاده از کریدور هوایی عربستان سعودی امکان‌پذیر نیست و همراهی سعودی‌ها با اسرائیل در تدارک یک حمله نظامی علیه ایران تنها از راه تغییر برنامه سیستم پدافند هوایی سعودی‌ها و قبول هواپیماهای اسرائیلی به عنوان «خودی» میسر خواهد بود
.
دولت احمدی‌نژاد
انتشار اسناد تازه در مورد توصیه کشورهای عربی به تدارک حمله نظامی علیه ایران، استدلال طولانی مدت دولت کنونی تهران دایر بر امکان‌ناپذیر بودن حمله نظامی علیه ایران را تا حدودی زیادی تضعیف ساخته و کفه امکان بروز جنگ را سنگین‌تر از پیش می‌سازد.
در صورتی که تدارک و مبادرت به جنگ علیه ایران امکان‌ناپذیر بود، کشورهای عربی منطقه که در خط مقدم جبهه قرار دارند و ممکن است هزینه سنگینی بابت آغاز جنگ بپردازند، حمله نظامی را قویاً توصیه نمی‌کردند.
از این لحاظ سیاست‌های دولت کنونی و به خصوص نحوه پیگیری برنامه‌های اتمی آن نیز در داخل نظام سیاسی ایران ممکن است بار دیگر مورد بازبینی قرار گیرد.
با انتشار اسناد تازه، کارنامه دولت آقای احمدی‌نژاد به دلیل عدم توفیق در جلب دوستی، همکاری و اطمینان خاطر کشورهای عربی و در نتیجه در خطر قرار دادن امنیت ملی ایران نمره مردودی گرفته است.
در اسناد تازه انتشار یافته، کشور های عربی خطر دولت کنونی ایران را بزرگتر از خطر القاعده معرفی کرده‌اند. بعد از حمله ۱۱ سپتامبر ۲۰۰۱ القاعده به نیویورک و واشنگتن، آمریکا دو کشور افغانستان و عراق را مورد حمله نظامی قرار داد و رژیم‌های کابل و بغداد را ساقط ساخت.
اینک آشکار شده است که کشورهای عربی، ضمن حفظ مناسبات صوری با (خلافت) اسلامی، از سال ۲۰۰۵ تاکنون به دنبال تکرار برنامه‌ای مشابه علیه تهران بوده‌اند.

radiofarda.com

۱۳۸۹ آذر ۷, یکشنبه

به بهانه "مبارزه با بد حجابی! " میلیارد ها تومان هزینه شده است !؟


یک سایت خبری در ایران با انتشار جدولی از آمار ارائه شده از سوی مسئولان دولتی درباره "مبارزه با بدحجابی"، این آمار را "تعجب برانگیز" توصیف کرد!. بنا به این آمار، دولت میلیاردها تومان (به بهانه ی ) مقابله با "بدحجابی" هزینه می‌کند

سایت "خبرآنلاین" با انتشار آمار ارائه شده توسط افرادی مانند معاون وزیر کشور و فرمانده نیروی انتظامی درباره دستاوردها و هزینه‌های طرح‌های مختلف مبارزه با "بدحجابی" در جامعه ایران، نوشت که اعداد و ارقام بیان شده در این خصوص «تعجب برانگیز است»

در این جدول ابتدا به سخنان معاون فرهنگی وزیر کشور استناد شده است. .."خبرآنلاین"، به نقل از (حاج آقا) علیرضا افشار، تعداد برنامه‌های ملی برای اجرای طرح ترویج عفاف و حجاب در کشور را ۲۷ طرح و برنامه عنوان کرده است!.

بنا بر این گزارش، ۳۰ دانشگاه و ۱۰۰ دبیرستان به طور مستقیم با این برنامه‌ها درگیر هستند و تاکنون ۶۵ نمایشگاه در ارتباط با موضوع عفاف و حجاب برپا شده است.

معاون فرهنگی! و اجتماعی وزیر کشور همچنین گفته است که تاکنون ۸ میلیارد و چهارصد میلیون تومان توسط این وزارتخانه برای ترویج عفاف و حجاب به صدا و سیما پرداخت شده و شهرداری تهران نیز ۲۰ میلیارد تومان دیگر به این موضوع اختصاص داده است!!.

افشار چهار روز پیش (۲ آذر / ۲۳ نوامبر) گفته بود که قبل از انتخابات دوره دهم ریاست جمهوری در سال گذشته، ۱۰ درصد جامعه بدحجاب بودند اما این آمار بعد از انتخابات به یک درصد کاهش یافته است!!!. وی تعداد این افراد را ۷۵۰ هزار نفر عنوان کرده بود.

معاون فرهنگی با بیان اینکه «افزایش میزان باحجابان در جامعه نسبت به سال گذشته ۹ درصد بوده است»، افزوده بود که «فضای سیاسی ایجاد شده در کشور» و «مسائل رخ داده پس از انتخابات سال گذشته» باعث افزایش رعایت حجاب در جامعه شده است.

آمارهای بیشتر از ۱۰۰ درصد

"خبرآنلاین" در ادامه، به نقل از اسماعیل احمدی مقدم، ازه نیروی انتظامی، نوشته است که تذکرات و برخورد ماموران این نیرو با بدحجابان در ۹۸ درصد موارد به اصلاح رفتار آنها منجر شده!!!!، اما دو درصد، مجددا بی‌حجابی و بدحجابی خود را تکرار کرده‌اند!!!!!.

به گفته احمدی مقدم، نیم درصد از کل افرادی که توسط نیروی انتظامی بابت بدحجابی تذکر گرفته‌اند، به قوه قضائیه ارجاع شده‌اند.

این سایت، در بخش دیگری از جدول تنظیم شده در این خصوص به نقل از زهرا شرف الدین، مدیرکل امور بانوان و خانواده، نوشته است که ۴۹ درصد کل طلاق‌های انجام شده در سال ۱۳۸۸ به علت رعایت نکردن عفاف و حجاب در خانواده‌ها بوده است!!!.

"خبرآنلاین" نوشته است: «زمانی این تعجب افزون می‌شود که در یک عملیات ساده آماری می توان دریافت تعمیم این ارقام و آمارها به جامعه کشور، در برخی از موارد نتایج عجیبی به دنبال دارد.»

این سایت نزدیک به اصولگرایان منتقد دولت در ادامه به طرح دو پرسش پرداخته است: «بودجه صرف شده برای ترویج حجاب و یا آمار دقیق کاهش بدحجابان، از کجا می آید؟» و «کدام تحقیق علمی به تاثیر بدحجابی به میزان دقیق ۴۹ درصد در طلاق‌های خانواده‌های ایرانی، صحه گذاشته است؟»

«بدحجابی در حال تبدیل به کشف حجاب»

انتقاد سایت "خبرآنلاین" از آمارهای ارائه شده توسط مسئولان درباره موفقیت‌های مبارزه با بدحجابی در شرایطی صورت می‌گیرد که گفته‌های برخی روحانیان ارشد حکومتی ایران نیز حاکی از افزایش پدیده بدحجابی در جامعه است.

احمد خاتمی، امام جمعه تهران و عضو مجلس خبرگان ، در روز ۱۸ تیر ۸۹ گفته بود که «بدحجابی در حال تبدیل به کشف حجاب است» و محمدتقی رهبر، رئیس فراکسیون روحانیون مجلس، در روز ۱۲ آبان ماه، وضعیت حجاب در دولت احمدی‌نژاد را حتی از دوران ریاست جمهوری سید محمد خاتمی هم بدتر دانسته بود.

رعایت حجاب اسلامی اندکی پس از روی کار آمدن نظام جمهوری اسلامی در ایران، اجباری شد و از آن هنگام این مسئله همواره به یکی از دغدغه‌های حاکمان ایران تبدیل شده است.- دغدغه ای که همواره با تحقیر و توهین به زنان همراه بوده و کمترین نتیجه را گرفته اند

برخی ناظران سیاسی و جامعه شناسان معتقدند که موج گسترده "بدحجابی" در جامعه ایران که همزمان با روی کار آمدن دولت محمود احمدی‌نژاد و افزایش برخوردهای خشونت‌بار با جوانان به بهانه "بدحجابی"، حتی از قبل هم بیشتر شده است، نوعی مبارزه اجتماعی از جانب جوانان و به خصوص زنان و دختران ایرانی با دیدگاه‌های حاکم بر حکومت مذهبی ایران است

۱۳۸۹ آذر ۶, شنبه




ازدواج‌های میلیونی؛ با هلی‌کوپتر و لیموزین در مملکت " آقا امام زمان " !!؟


ایرانی‌ها، قرن‌هاست که به سان سایر مردم جهان، ازدواج خود را جشن می‌گیرند. فارغ از قومیت،‌مذهب، محل سکونت و یا تفکرات سیاسی، مردم ایران همیشه به برگزاری جشن‌های عقد و عروسی علاقه داشته‌اند. اما در سال‌های بعد از دهه شصت و به خصوص در ده سال گذشته، جشن‌های رنگارنگ و باشکوه نامزدی، حنابندان، عقد، عروسی و پاتختی کم‌کم شکلی شگفت‌آور و باورنکردنی به خود گرفته‌اند.......".که صد البته این شکل باور نکردنی چیزی جز(پنهانکاری) که در تمام زمینه های زندگی معمول و مرسوم شده است نمیتواند باشد" !؟

دو چشمت بستی و کردی دهن باز

مصیبت ازهمین جا ، گشت آغاز

در سال‌های پس از انقلاب ! ، بسیاری از زوج‌های جوان، چه مذهبی و چه غیرمذهبی، با تاثیر گرفتن از فضای خاص(!!) انقلاب و جنگ، عامدانه(!) از گرفتن جشن عقد و عروسی پرهیز کردند. بسیاری با لباس عادی و بدون هیچ گونه تجملی زندگی مشترک خود را آغاز و عده دیگر هزینه‌های معمول را صرف کمک به مستمندان و یا گروه‌های سیاسی و مذهبی کردند.

اما آن‌چه ما پدیده «عروسی» در ایران می‌خوانیم، چیزی نو و محصولی از یک روند تکاملی(!!) تجارتی(!) در ده سال گذشته است. حالا صحبت از شرکت‌های رنگارنگ «خدمات عروسی»ست که زوج جوان و خانواده‌های آنان را ماه‌ها همراهی می‌کنند و خدمات گوناگونی ارائه می‌دهند.

خدمات این شرکت‌ها و یا گروه‌های خدماتی، آن‌ها از راه‌نمایی و مشاوره در انتخاب لباس و کیف و کفش عروس تا حلقه و انگشتر ازدواج شروع و به دکوراسیون اتاق خواب و سالن برگزاری مراسم پاتختی ختم می‌شود.

سال گذشته، گروه پژوهش آسیب‌های اجتماعی دانشگاه شهید بهشتی تهران اعلام کرد که بررسی‌های آنان نشان می‌دهد یک ازدواج معمولی و متوسط در تهران، چیزی حدود 30 میلیون تومان هزینه دارد و این هزینه هنگفت تاثیر مستقیمی بر بالا رفتن سن ازدواج در پایتخت گذاشته است.

برای آن که تصویر روشن و قابل درکی از این هزینه‌های داشته باشید به مثال‌های زیر توجه کنید: هزینه اجاره باغ‌های خوب و مطمئن(!) و دنج(!) تهران و کرج بین 3.5 تا 5 میلیون تومان، هزینه آرایشگاه‌های معروف عروس در تهران بین 1 میلیون تا یک میلیون و سیصد هزار تومان، دسته گل و تزیین ماشین عروس بین 450 تا 600 هزار تومان، گروه فیلم‌برداری و عکاسی بین 4 تا 6 میلیون تومان، لباس عروس بین 3 تا 6 میلیون تومان، ارکستر و گروه موسیقی و رقص بین 3 تا 5 میلیون تومان و ماشین عروس (لیموزین با راننده) ساعتی 20 تا 30 هزار تومان هزینه دارد. شام‌ یک عروسی با مشخصات یاد شده، برای هر نفر ، بین 45 تا 85 هزار تومان هزینه دربر خواهد داشت.

کسانی که چنین جشن‌هایی برگزار می‌کنند، قطعاً به مراسم عروسی اکتفا نمی‌کنند. در واقع قرارداد برای یک دوره چند ماهه، از زمان مراسم نامزدی و حنابندان تا جشن عقد و عروسی و پاتختی امضا‌ء می‌شود!. این گروه‌های خدماتی "پنهانی" ، تیم‌هایی متشکل از نیروهای متخصص دارند که انواع و اقسام کارهای مربوط به جشن را، از گل آرایی، سفره آرایی، میوه آرایی، شمع آرایی، بادکنک آرایی و نورافشانی و تزیین سفره عقد، تا سرو مشروبات الکلی و پذیرایی از مهمانان و نظافت را به عهده می‌گیرند.

هر مراسمی، آداب و روش‌های خاص خود را دارد که البته برخی از آنان هیچ گونه سنخیتی با رسوم و سنت‌های ایرانی ندارند!!. از جمله زنان و مردان جوانی که همگی لباس‌هایی هم‌شکل و هم‌رنگ به تن دارند و ساقدوش‌های عروس و داماد تلقی می‌شوند.

آن‌چه پیش از این «سفره عقد» خوانده می‌شد، امروزه به صورت مجموعه عظیمی از شمعدان‌ها و گل‌دان‌ها و مجسمه‌های طلایی، نقره‌ای و برنز درآمده است که مساحت قابل توجهی را اشغال می‌کند. به تازگی، در این «سفره‌»ها، انواع و اقسام میوه‌های گرمسیری گران و کمیاب به وفور دیده می‌شوند. اضافه بر آن، سفره‌های جدید بر روی صحنه شیشه‌ای، کنار استخر و یا روی دریاچه‌های مصنوعی هم قرار می‌گیرند.

از جمله ایده‌های جدید، می‌توان از هدیه دادن به مهمانان هم نام برد. مهمانان عروسی‌های جدید، در بدو ورود یا هنگام خروج از جشن، یادگاری‌هایی دریافت می‌کنند. این یادگاری‌ها شامل عکس قاب شده زوج جوان، شکلات یا دسته گل مزین به نام و عکس عروس و داماد است.

در روند تکاملی تدارکات ازدواج، داماد نیز نقش متفاوتی پیدا کرده است. واژه «پیرایش داماد» از جمله تعابیر مورد استفاده در این خدمات است!. پیرایش داماد شامل استفاده از محصولات آرایشی و بهداشتی مردانه، انتخاب مدل مو و ریش و سبیل و گریم کامل صورت داماد است!. خدمات جانبی هم شامل مشاوره در انتخاب کت‌وشلوار، پیراهن و کراوات و پاپیون و کفش داماد است.

عکاسی و فیلم‌برداری مراسم عقد و ازدواج، دیگر تنها محدود به عکس‌های رایج تکی، دونفره یا خانوادگی معمول نیست. عمدتاً، یک گروه عکاسی و یک گروه فیلمبرداری حرفه‌ای با امکانات مختلف، در روزها و مکان‌های مختلفی عکس و فیلم می‌گیرند. عکس اسپرت، پرتره، فشن و نام‌های دیگری از این دست فهرست بلندبالایی از خدمات عکاسان را تشکیل می‌دهد. برای فیلم‌برداری هم غیر از سالن و تالار و باغ، پرواز با هلی‌کوپتر از تهران به نمک‌آبرود، قدم زدن در ساحل دریای خزر و یا جنگل سی‌سنگان از جمله‌های خدمات خاص هستند. تنها هزینه فیلم‌برداری با هلی‌کوپتر ساعتی یک میلیون و هفتصد هزار تومان برآورد می‌شود.

طبیعتاً این فیلم‌ها و عکس‌ها تناسب چندانی (بفرمائید- مطلقا تناسبی) با زندگی روزمره ندارد و بیشتر یادآور فیلم‌های هالیوود و بالیوود است!. علیرغم آن که تمامی شرکت‌ها مدعی ویژه بودن ابتکارات‌شان هستند، اما نتیجه کارها تفاوت چندانی با یکدیگر ندارند. همان گونه که ظاهر بیشتر زوج‌های جوان به هم شبیه است، ژست و لوکیشن‌ها و ایده‌ها هم هم‌سان هستند.

این جشن‌های افراطی مختص بخش خاصی از جامعه ایران است(بخشی ازآنها که زیر نام الله و امام زمان به چپاول و غارت مشغول و معروفند!) هنوز در بسیاری از نقاط ایران از جمله شهرهای بزرگ ، زوج‌های جوان تلاش می‌کنند تا با کم‌ترین هزینه از عهده برگزاری مراسم ازدواج بربیایند. این گونه ازدواج‌ها تنها محدود به مراسم عقد محضری و خوردن یک ناهار یا شام خانوادگی می‌شود. گرچه همین اندک هم چند میلیون تومان خرج برمی‌دارد.

مردمک

۱۳۸۹ آذر ۵, جمعه

بیانیه بنیاد میراث پاسارگارد : تجاوز به داشته های ملی مردمان ایران


هموطنان گرامی، کارشناسان حقوقی، و وکلای شریف و انساندوست!؟

به دلیل بی کفایتی و بی توجهی (خلافت)اسلامی به ثروت های ملی سرزمین مان، هر روزه بخشی از این داشته ها، اعم از طبیعی و فرهنگی و تاریخی و مادی، به تاراج می رود

سال هاست که برخی از کشورهای حاشیه ی خلیج فارس، کشورهای عربی، جمهوری های جداشده از شوروی سابق، که بیشترشان چون سرزمین ما دیکتاتورزده اند، و دولت هاشان به قوانین حقوق بشر و قوانین بین المللی بی توجه، بی اطلاع و یا با همکاری(دست اندرکاران خلافت اسلامی) ایران، دست طمع بسوی داشته های ملی ما دراز کرده و هر کدام قصد تصاحب بخشی از آب و خاک و میراث های معنوی و فرهنگی و مادی ما را داشته اند. و اکنون کار به جایی رسیده که کشورهایی که بر قوانینی دموکرات تکیه زده اند نیز در مورد ثروت های ملی ما تصمیم گرفته و آن ها را در قبال معاملات سیاسی و اقتصادی خود بذل و بخشش می کنند

اخیرا، نیروی دریایی آمریکا، در سایت اختصاصی خود به نويسندگان مطالب و گردانندگان سايت ها دستور داده است که در مکالمات و مکاتبات خود به جای نام خلیج فارس از نام جعلی عربی استفاده کنند!!.؟

به راستی معلوم نیست چرا بخشی از نیروی نظامی کشوری چون آمریکا، که بر اساس قوانین بین المللی و در مجموعه ی سازمان ملل عمل می کند، به خود اجازه می دهد که برخلاف قوانین بین المللی نام خلیجی را، با هزاران سال قدمت، تغيير داده و پيوستگی تاريخی ـ فرهنگی آن را از کشوری سلب و آن را به کشورهای دیگری ببخشد

ما می پذيريم که حاکمان مسلط بر سرزمین ما، با قانون شکنی های داخلی و خارجی خود، هیچ خط و مرز احترام آمیزی را در فضای دیپلماسی بين المللی برای خود باقی نگذاشته اند اما این واقعيت نبايد بهانه ای باشد برای مجازات کردن مردمان ایران که از یک سو صاحبان اصلی سرزمین شان بشمار می روند و از سویی دیگر گرفتار شدیدترین خفقان و تبعیض های سیاسی و فرهنگی بوده و امکان هر نوع حق طلبی از آن ها سلب شده است

با این حال و همچنان هر کدام از این تجاوزها نسبت به داشته های ملی کشورها، نوعی تجاوز به حریم میلیون ها انسان بوده و بر اساس قوانین و اسناد بین المللی کاملاً غیر قانونی محسوب می شوند. و مردمان ایران می توانند چون دیگر مردمان جهان نسیت به این تجاوزهای شفاهی، کتبی یا عملی، به خصوص اگر از سوی دولت های متعهد به قوانین بین المللی باشد، معترض بوده و از اين بابت به مجامع بین المللی شکایت کنند

بنیاد میراث پاسارگاد با مشاهده ی روزافزون این نوع تجاوزها، و از آنجا که باور دارد ـ در نبود حکومتی برخاسته از مردم و برای مردم ـ وظیقه ی هر انسان شرافتمندی است که به حفظ و نگاهبانی از داشته های ملی خود برخیزد، از همگان، و به خصوص از کارشناسان حقوقی و وکلای شریف وانساندوست، می خواهد که برای بوجود آوردن «کمیته ای ملی» و تهیه دادخواست هایی در این مورد و تسليم آنها به سازمان های مربوط به حقوق بشر و حقوق بین المللی با اين بنياد همکاری کنند.

با مهر و احترام
بنیاد میراث پاسارگاد



۱۳۸۹ آذر ۳, چهارشنبه

در " خلافت اسلامی"وضعیت زنان فاجعه بار است


به مناسبت روز بین‌المللی اعتراض به کاربرد خشونت علیه زنان، نهادها و جمعیت‌های مدنی همگان را به حمایت از زنان و دختران دعوت می‌کنند

در کشورهای بسیاری زنان همچنان دستخوش ستم و خشونت هستند. ایران یکی از بدترین نمونه‌هاست

روز ۲۵ نوامبر (۴ آذر) از سوی سازمان ملل متحد به عنوان روز مقابله با خشونت علیه زنان تعیین شده است. بدین مناسبت چندین سازمان بین‌المللی جهانیان را به مقابله با فشارهای خشونت‌بار علیه زنان فرا خواندند.

سازمان امداد " Care " در بیانیه‌ای توجه افکار عمومی را به فشارهای هولناکی توجه کرده است که در بوسنی - هرزگوین بر زنان وارد می‌آید. به گفته این نهاد مدنی، در قرن بیست و یکم و در مرکز اروپا فجایعی باورنکردنی روی می‌دهد: دلالان انسان، دختران جوان را از کشورهای همسایه مانند صربستان و کرواسی می‌ربایند و با خود به بوسنی می‌برند و آنها را در شرایطی وحشیانه به تن فروشی وادار می‌کنند.

چندین سازمان بین‌المللی وضعیت زنان را در ایران «فاجعه‌بار» توصیف کرده‌اند. در ایران زنان تنها قربانی فشارهای غیرقانونی نیستند. واقعیت تلخ این است که قوانین جمهوری اسلامی، که بر پایه شریعت استوار است، تبعیض بر زنان را توجیه می‌کند و مقامات این حکومت! به برابری حقوقی زنان با مردان اعتقاد ندارند. در ایران نه تنها زنان به خاطر جرم‌های "ناموسی" به مجازات‌های شدید مانند مرگ محکوم می‌شوند، بلکه این امر با شیوه‌هایی بیرحمانه مانند سنگسار اعمال می‌شود

زنان، همچنان قربانی تجاوز

در برخی از مناطق مانند برمه یا دارفور (جنوب سودان) نظامیان تجاوز به زنان را به سادگی به عنوان یک حربه جنگی به کار می‌برند. دختران و زنان جوان در برابر این تعرض وحشیانه و غیرانسانی هیچ افزاری برای دفاع از خود ندارند. جامعه جهانی باید شدیدترین مجازات‌ها را برای این عمل شنیع در نظر بگیرد.

در دارفور تجاوز جنسی، شیوه‌ای رایج برای تحقیر زنان قوم "مغلوب" است. در برمه نیز سربازان رژیم نظامی در سرکوب اقلیت‌های قومی از تجاوز جنسی به زنان استفاده می‌کنند.

سازمان‌های مدافع حقوق زنان از مواردی هولناک در کنگو گزارش داده‌اند. در این کشور آفریقایی زنان در هر سن و سالی، از سه تا هفتاد سالگی در معرض تجاوز جنسی قرار دارند. در کنگو سازمان‌های امداد بین‌المللی به بیش از ۴۹ هزار نفر از زنان و دختران خدمات پرستاری و درمانی عرضه کرده‌اند.


۱۳۸۹ آذر ۲, سه‌شنبه

تا شوهر نکنی از پاداش خبری نیست !!؟


«هر ورزشکاری که در بازی های آسيايی گوانگجو به مدال طلا دست پيدا کند، در صورتی که صاحب خانه نباشد، سند منزل مسکونی او را در همان فرودگاه تحويل او خواهيم داد!.»
اين وعده ای بود که علی سعيدلو، رییس سازمان ورزش و معاون محمود احمدی نژاد، پيش از اعزام کاروان ورزش ایران به بازی های آسيايی ۲۰۱۰ داد
.
از ۱۲ مدال طلايی که ايران تاکنون نصيب خود کرده، تنها دختر طلايی کاروان ورزش ايران خديجه آزادپور بوده است.
او همچنين اولين بانوی تاريخ ورزش ايران است که در رقابت های بازی های آسيايی به مدال طلای رقابت های انفرادی دست يافته است
.
آزادپور که برای کسب مدال از اين بازی ها، چند ماه را به صورت شبانه روزی در اردوی تيم ملی به سر برده و تمرينات طاقت فرسايی را زير نظر سرمربی چينی ووشو سپری کرده بود، ابتدا مقابل کره جنوبی به پيروزی رسيد. سپس بر ويتنام غلبه کرد. در نيمه نهايی نيز رقيب تايوانی را شکست داد.
رقيب فيناليست او اهل هندوستان بود که او هم نتوانست نوار پيروزی های بانوی شکست ناپذير ورزش ايران را قطع
کند.
به اين ترتيب، در کشور چين که مهد اين رشته ورزشی است، يک بانوی ايرانی به رغم اين که حريفانش از مايوی ورزشی استفاده می کردند و در زدن تکنيک های پا، سبکبال تر بودند، با پوشيدن شلوار گرمکن توانست گردن آويز طلا را نصيب خود کند.

آزادپور پس از بازگشت به ايران به سايت خبری تبيان گفته است: «پاداشی دريافت نکرده ام و مسئولين به وعده خودشان عمل نکرده اند. قبل از اعزام به من وعده اهدای خانه در صورت کسب مدال طلا را دادند و عنوان کردند پس از بازگشت شما از مسابقات، کليد آپارتمان در همان فرودگاه اهدا خواهد شد.»
پس از پيگيری هايی که خديجه آزادپور انجام داده است، به او گفته شده که غير از کسب مدال طلای بازی های آسيايی بايد ازدواج کند تا اين پاداش دولتی به او تعلق بگيرد!
قهرمان بی رقيب ووشوی ايران در گوانگجو، در مصاحبه خود درباره اين پاسخ مسئولين گفته است: «اين تصميم باعث تضعيف روحيه من شده و با دلسردی به آينده نگاه می کنم. من از خيلی چيزها گذشتم و تلاش های فراوانی کردم تا توانستم طلا بگيرم و برای کسب آن، شب و روز نداشتم.»
آزادپور همچنين يادآور شده است بانوی اهل کشور قطر که پايين تر از او روی سکوی سوم قرار گرفت، پس از پايان مراسم توزيع جوايز و در همان سالن مسابقات، ۴۰ هزار دلار پاداش گرفت.
گفتنی است، تبعيض در اعطای پاداش به زنان و مردان ورزشکار ايرانی، پيش از رقابت ها نيز اتفاق افتاد. سازمان تربيت بدنی به ملی پوشان مرد اعزامی به گوانگجو مبلغ ۱۰ ميليون تومان پاداش داد اما خانم ها فقط نهصد هزار تومان گرفتند!

۱۳۸۹ آبان ۳۰, یکشنبه

یکی از آخوند های " جامعه مدرسین!!!" : دختران ورزشکار را به مسابقات نفرستید!؟


درخشش دختران ورزشکار ايران در بازی های های آسيايی" گوانگژو"، بهترين نتايج را برای زنان ايرانی از انقلاب اسلامی تا امروز رقم زده است
قهرمانی خديجه آزاد پور در رشته ساندا، نايب قهرمانی تيم تيراندازی دختران، مدال برنز تيم روئينگ و مدال های دختران تکواندوکا، از جمله عوامل صعود ورزش کاروان ايران به رده چهارم جدول رده بندی مدال های در بازی های آسيايی ۲۰۱۰ گوانگژو بوده است.
آخوند سيدمحمد غروی، عضو شورای مرکزی جامعه مدرسين حوزه علميه قم ،با انتقاد از صدا و سيما به خاطر پوشش و پخش تصاوير مربوط به ورزش بانوان در رقابت های گوانگژو گفت: «از مسئولان می ‌خواهم که در مورد حضور بانوان در مسابقات جهانی تجديدنظر کنند.!!!»
پس از المپيک ۲۰۰۸ پکن نيز علم الهدی امام جمعه مشهد در خطبه های نماز جمعه، در واکنش به اعزام چند دختر ورزشکار به المپيک پکن و پرچمداری هما حسينی در مراسم افتتاحيه گفته بود: «اين موضوع جنگ با ارزش ها و آماده سازی مردم برای فرج امام زمان است، آيا می فهميد چه می کنيد؟»
علم الهدی که اظهاراتش در حين برگزاری بازی های المپيک، بازتاب گسترده ای در رسانه های جهان داشت، در ادامه گفته بود: «اين که زن را جلودار می کنيد، غير از سرپيچی از فرمايشات معصومان است؟ با اين که جمعه اول ماه شعبان زمانی برای احيای ارزش های دينی است، در اين روز در عرصه بين المللی حرکتی تند و ضد ارزشی انجام می شود.»
حالا سيدمحمد غروی نيز يکی ديگر از منتقدان معمم ورزش زنان در حکومت است که به خبرگزاری ايسنا می گويد: «ورزش برای همه مفيد است و شايد برای خانم‌ها از اولويت ويژه‌ای برخوردار شود!!!- ولی بايد توجه داشت که مسابقات به خصوص جهانی آميخته با يکسری لوازم و ملزومات است که با ارزش‌های اسلامی ما سازگار نيست. از اين رو به صورت جدی از مسئولان ورزشی خواسته می شود که در مورد اين حضور يعنی حضور بانوان در مسابقات جهانی تجديدنظر کنند.»
غروی درباره «لوازم و ملزومات» مورد انتقادش در مسابقات برون مرزی توضيحی نداده و مصاديق ناسازگاری های ورزش خانم ها با ارزش های مورد نظر جمهوری اسلامی ايران را نيز شرح نداده است.
اين عضو شورای مرکزی جامعه مدرسين حوزه علميه قم تاکيد کرده است: «مسوولان بايد بدانند پيامد راهی که در پيش گرفته‌اند قابل کنترل نيست!! و مناسب نيست که آن را ناديده بگيرند!. شاهد آن نيز برخی از کارهايی است که در اين مسابقات صورت گرفت و در تلويزيون نيز مردم آن را مشاهده کردند و اين اقدامات با انديشه اسلامی سازگار نبود و از تلويزيون جمهوری اسلامی ايران اين انتظار نبود که برخی از تصاوير را نشان دهد و باعث خدشه‌دار شدن قلوب دين‌داران(!!) شود.»
اشاره غروی به لحظات کوتاهی بود که مسابقات ورزشی برای مدتی کوتاه قطع می شد و دختران رقصنده چينی در محوطه سالن حاضر می شدند.
صدا وسيمای خلافت اسلامی به رغم حساسيت های فراوانی که در حذف اين صحنه ها دارد و تمام مسابقات برون مرزی را با تاخيرهای بالای هفت ثانيه پخش می کند، در گوانگجو در چند نوبت از سانسور اين تصاوير بازماند و برای يک تا سه ثانيه، آن را به روی آنتن فرستاد.

_______________

باین اظهار نظریک ایرانی ساکن اروپا توجه کنید*
توسط: kk
حکومت اسلامی کاری کرده که بسیاری از اسلام متنفر بشوند و در اینده ایران ازاد اسلام را بکل از قوانین کشوری و پرورشی کنار گذاشته و ایران را بدون دین رسمی اعلام کنند و اخوندیسم را به این شکل فعلی ممنوع اعلام کنند.. هرچه بیشتر معممین اسلامی از این نوع نظرها بگویند به سود ایران اینده بدون اسلام است امیدوارم نسلی در ایران بوجود بیاید ... اگر میخواهد مدرن بشود و در دموکراسی زندکی بکند



۱۳۸۹ آبان ۲۸, جمعه

کشف محموله 130 کیلو گرم " هروئین " ، ارسالی از ایران


آژانس مبارزه با مواد مخدر نيجريه اعلام کرد محموله ای به وزن ۱۳۰ کيلوگرم هروئين با کيفيت و خلوص بالا را که در ميان قطعات ماشين سازی ارسالی از ايران مخفی شده بود، ضبط کرده است.
ارزش اين محموله حدود ۱۰ ميليون دلار ارزيابی شده است. به گزارش رويترز، اين محموله روزپنجشنبه در بندر «آپاپا» در لاگوس کشف و ضبط شد. آژانس مبارزه با مواد مخدر گفته با کمک آژانس های اطلاعاتی خارجی، از انتقال اين محموله مطلع بوده و توانسته شبکه و افراد مرتبط با آن را در چند ماه گذشته تحت نظر قرار دهد.

«ميچل اوفويه جو»، سخنگوی آژانس مبارزه با مواد مخدر نيجريه گفت:« بلافاصله پس از رسيدن محموله که قطعات ماشين و خودرو بود، آن را بازرسی کرده و درون قطعات موتور ماشين، محموله هروئين به ارزش ۹.۹ ميليون دلار، کشف شد.»
وی افزود:«اين محموله از ايران ارسال شده و سه نفر در ارتباط با آن دستگير شده اند.» او جزييات بيشتری از هويت اين سه تن را بازگو نکرده است.
اين در حالی است که دولت نيجربه به تازگی محموله ای از سلاح و مهمات ارسالی از ايران را ضبط کرده و موضوع را به شورای امنيت هم گزارش داده است. منابع رسمی ايران هنوز به اين خبر واکنشی نشان نداده اند.

مقام های نيجريه روز ۲۶ اکتبر اعلام کردند که يک کشتی حامل سلاح های ارسالی (خلافت)اسلامی ايران را در بندر لاگوس ضبط کرده اند.
اين محموله که در ۱۳ کانتينر جاسازی شده بود شامل گلوله های توپ، خمپاره و ساير سلاح ها بود و برچسب مواد ساختمانی روی
جعبه های آن خورده بود!!
دولت نيجريه پس از ضبط اين محموله که به گفته پليس مخفی نيجريه از ماه ژوئيه مسير حرکت آن را تحت نظر داشته، اعلام کرد که دولت ايران در ارسال اين تسليحات به نيجريه دست داشته است و اين در حالی است که به موجب چهارمين قطعنامه تحريمی عليه جمهوری اسلامی، «خريد، فروش يا ارسال مستقيم يا غير مستقيم هر گونه سلاح يا تجهيزات مربوطه» از خاک ايران و يا از طريق ايرانيان، ممنوع است.
به گفته مقامات رسمی اطلاعات و امنيت نيجريه، در حال حاضر تحقيقات بر روی دو ايرانی که گفته می‌شود از مقامات ارشد سپاه پاسداران انقلاب اسلامی‌ و اعضای سپاه قدس، يکی از شاخه‌های سپاه پاسداران هستند، ‌ معطوف شده است.
اين دو نفر در حال حاضر به سفارت ايران در نيجريه پناه برده‌اند.

رادیو فردا

۱۳۸۹ آبان ۲۷, پنجشنبه

۱۳۸۹ آبان ۲۶, چهارشنبه

دیکته نا موفق " عشق " در ایران اسلامی امروز


اسلامگرايان حاکم بر ايران در حوزه‌ی روابط صميمی با چهار واقعيت اجتماعی روبرو هستند:
اول - بسط روابط ميان دختران و پسران پيش از ازدواج حتی در خانواده‌های مذهبی و مکتبی و نيز در مناطق فقير نشين و طبقه‌ی زير متوسط،
دوم - افزايش ميزان طلاق (از يک طلاق به دوازده ازدواج در سال های گذشته به يک به هفت در سراسر کشور و يک به چهار در تهران) بالاخص ميان زوج‌های جوان که افراد را از روابط خانوادگی رها کرده و فراهم آورنده‌ی روابط آزاد تر ميان زنان و مردان مطلقه است
سوم - دشوار شدن ازدواج با هزينه‌های سنگين مراسم و مهريه‌های غير قابل پرداخت (اکثرا بالای ۵۰۰ سکه طلا)،
و چهارم - تنوع يابی روابط صميمی از نوع زندگی مشترک يک دختر و پسر بدون ازدواج (در خانه‌ی يکی از والدين يا جدا از آنها)، زندگی مشترک همجنسگرايان زن و همجنسگرايان مرد، خانواده‌های با سرپرستی زنان، و افرادی که تنها زندگی کرده و روابط آزادی با جنس مخالف خود دارند.
دستگاه‌های دولتی ، به چهار راه حل برای مقابله با اين واقعيات رسيده‌اند:

اول- تشويق به ازدواج در سنين پايين تر (که اکنون به طور متوسط ۲۸ سال برای مردان و ۲۳ سال برای زنان است)،
دوم - آموزش ايدئولوژيک زناشويی قبل از ازدواج که به زعم مقامات تحکيم کننده‌ی روابط خانوادگی است،
سوم - تلاش جهت تعيين سقف برای مهريه که در بررسی قانون خانواده در مجلس متوقف شد،
و چهارم - محروم کردن افرادی با روابط صميمی ناهمرنگ از خدمات عمومی و مشاغل دولتی و وارد کردن فشار بر آنها در محيط‌های عمومی.
خانواده‌ی اسلامی
خانواده‌ی مکتبی در نگاه اسلامگرايان عبارت است از مرد به عنوان رئيس، خدايگان و نان آور خانواده، زن به عنوان ماشين توليد مثل- برای افزايش (امت!!!)- (طرح هديه‌ی يک ميليونی دولت به نوزادان برای همين امر تعبيه شده است)، خانه دار و برده‌ی جنسی مرد، و فرزندان به عنوان نسل تازه که بايد با آموزه‌های مکتبی پرورش داده شوند.

غير از اين نهاد نيز هيچ شکل ديگری از خانواده و روابط صميمی به رسميت شناخته نمی شود!. برای شکل گيری اين الگو بايد دختران در سنين پايين ازدواج کنند، هزينه‌های ازدواج پايين بيايد تا همه گير شود، و مردان نيز باورمند به حکومت دينی و ارادتمند روحانيت باشند تا هزينه‌های زندگی يک خانواده‌ی عائله مند را با صدقات حکومت دينی تامين کنند!!.
خانواده‌ی الگو که مردش مقامی در حکومت اسلامگرا ندارد تحت پوشش کميته‌ی امداد است، به نامزدهای موتلفه و آبادگران رای می دهد، سالی چند مرتبه با تورهای دولتی به زيارت آستان‌های مقدسه فرستاده می شود، مخاطب رسانه‌های دولتی است، مسجدها، نمازهای جمعه و پايگاه‌های بسيج را پر می کند و پشت سر اتومبيل رهبر و رئيس دولت می دود. آنها که جزء طبقه‌ی حاکمه هستند و از منابع سرشار برخوردار نبايد وانمود کنند که با الگوی فوق متفاوت هستند. دولت اسلامگرا در پی شکل دادن و بسط چنين خانواده‌هايی است.
کاهش سن ازدواج دختران برای منع روابط صميمی و تحکيم خانواده‌ی مردسالار
اسلامگريان بر اين اعتقادند که ازدواج زود هنگام دانش‌آموزان دختر (چشم و گوش بسته) باعث جلوگيری از روابط آزاد ميان دختران و پسران و شکل گيری شخصيت مطيع و مورد نظر فقها در آنها شده و در اين حال هرگونه نقض حقوق خود را در خانواده‌ی مرد سالار به سادگی پذيرا می شوند و در نتيجه آمار طلاق کاهش پيدا می کند!!. گنجاندن بحث‌های مربوط به آموزش مهارت‌های زندگی و راهکار‌های ازدواج سالم از منظر اسلامگرايان به دختران دانش آموز ( نه پسران) با همين هدف صورت می گيرد.
اجباری، اما مجازی
پس از اعتراض عمومی به آموزش‌های اجباری قبل از ازدواج توسط سازمان ملی جوانان و عدم استقبال جوانان از اين طرح حتی در خانواده‌های مذهبی و مکتبی (تنها ۳۰۰ زوج در اين دوره ها مشغول به آموزش بوده‌اند: خبرگزاری مهر، ۱۹ آبان ۱۳۸۹)، مديران اين مجموعه به دو نوآوری در پيشبرد طرح گذشته‌ی خود دست زده‌اند: ۱) اين که نام اين دوره‌های اجباری برای انتقال تعاليم ايدئولوژيک خود جهت شکل دادن به خانواده‌های مکتبی را "دانشگاه" بگذارند تا از بار منفی آموزش‌های مکتبی خود بکاهند (درست مثل آن که حکومت می خواهد نام گشت‌های ارشاد را به گشت حقوق شهروندی تغيير دهد)؛ و ۲) اين دوره‌ها را به شکل مجازی ارائه کنند تا جوانان علاقه‌مند به تکنولوژی و اينترنت را به اين دوره‌ها جذب کنند و از طريق مجازی شدن اين آموزش مکتبی، امکان بسط آن به همه‌ی اقشار فراهم آيد تا اين امر بستر مناسبی برای اجباری شدن آن قرار گيرد.
نوشتن ديکته از روی دست مکتبی‌های منقرض شده
تصور مقامات (خلافت) اسلامی از علل بالا رفتن سن ازدواج و اصولا کاهش ازدواج در ميان جوانان (۹.۵ ميليون مرد مجرد درسنين ۲۰ تا ۳۴ ساله و هفت ميليون دختر مجرد در سنين ۱۵ تا ۲۹ ساله: ايلنا، ۱ شهريور ۱۳۸۹) بالا بودن مهريه و گران بودن مراسم ازدواج است. به همين علت، سازمان ملی جوانان به دنبال اِعمال سياست‌های تشويقی برای ترويج مهريه کم و شروع زندگی ساده و بی آلايش در کشور بوده است. از جمله‌ی اين تشويق‌ها ‌اعزام زوج‌های جوان با مهريه کم به سفرهای زيارتی و بازديد از اماکن تاريخی و گردشگری کشور و پرداخت وام قرض‌الحسنه به زوج‌های جوان پس از گذشت سه يا چهار سال از آغاز زندگی مشترک بوده است!!. اين سازمان نيز سايتی را به نام "چهارده سکه" برای تامين اين هدف راه اندازی خواهد کرد. (پايگاه اطلاع رسانی دولت، ۱۸ آبان ۱۳۸۹)
اما ازدواج‌های آسان و کم خرج به نسلی از نيروهای مکتبی تعلق داشت که پيش از قبضه‌ی قدرت به شير نفت و امتيازات و رانت‌های حکومتی دسترسی نداشت. امروز کسانی به مردم درس ساده گيری مراسم ازدواج و مهريه‌های پايين می دهند که سالن هتل‌های بزرگ برای ازدواج فرزندان آنها رزرو می شود و فرزندانشان پس از ازدواج به ماه عسل می روند و آپارتمان و اتومبيل پيش از ازدواج برای آنها خريداری شده است.

روحانيت و نيروهای مکتبی ساده زيستی که مراسم ازدواجشان با دعوت بيست تا سی نفر برگزار می شد و مهريه‌ی زنانشان يک جلد قران و حداکثر پنج تا چهارده سکه‌ی طلا بود حتی در سال های قبل انقلاب نيز نادر بودند چه برسد به سه دهه‌ی اخير که همه‌ی منابع کشور در اختيار اين نيروها بوده است.
امروز نسل ساده زيستان مکتبی به کلی منقرض شده است. اما تبليغاتچی‌های حکومتی در لباس مشاور خانواده آن مدل را به عنوان سبک زندگی روحانيت حاکم امروز به جوانان عرضه می کنند. جوانان نيز البته اين سخنان را نمی خرند.
فقدان اميد و اشتياق به ناهمرنگی
طرح های فوق همه قبلا در قالب‌هايی ديگر در (خلافت) اسلامی تجربه شده و ناموفق بوده‌اند. روحانيت و هواداران آن در سه دهه‌ی گذشته تلاش کرده‌اند با الگو قرار دادن سبک پيشين زندگی، بخش کوچکی از روحانيت جامعه را از روی آن مدل بسازند و جامعه نيز در برابر اين دستکاری عظيم مقاومت کرده است. اين مقاومت در محدوده‌هايی آگاهانه و ارادی و در محدوده‌هايی ناشی از شرايط و واقعيت های اجتماعی بوده است.
در جامعه‌ای که بالای سی درصد فارغ التحصيلان دانشگاهی بيکار هستند و نرخ بيکاری واقعی دو برابر ارقام ۱۰ تا ۱۵ درصدی دولت است با دادن يک سکه به دانشجويان مزدوج (پايگاه اطلاع رسانی دولت، ۱۶ آذر ۱۳۸۸) يا وام‌های چند صد هزار تومانی نمی توان افراد را به ازدواج ترغيب کرد.

آموزش‌های ايدئولوژيک قبل از ازدواج يا دروس مربوط به زناشويی اسلامی نيز به سرنوشت همه‌ی دروس مکتبی سه دهه‌ی گذشته دچار خواهند شد. فشار بر زندگی‌های مشترک ناهمرنگ با ايدئولوژی رسمی نيز از تعداد آنها نکاسته بلکه بر اشتياق به آن افزوده است.
انتظارات نسل امروز از زندگی بسيار بالاست و با اين خاصه خرجی‌ها يا تبليغات ايدئولوژيک يا فشار قوای قهريه نمی توان آنها را راضی و رام کرد. جوانانی که در ايران اميد به آينده‌ای روشن تر ندارند خود را به سادگی درگير مشکلات و بار خانواده نمی کنند. سکه‌های (تشویقی!) نيز تنها هديه‌ی ازدواج به دانشجويان بسيجی يا فقيری است که يا در دستگاه‌های نظامی و امنيتی و دولتی به کار تمام وقت و پاره وقت مشغولند يا دولت برای جذب آنها به دستگاه‌های امنيتی و شبه نظامی خاصه خرجی می کند

radiofarda.com

۱۳۸۹ آبان ۲۵, سه‌شنبه

تفسیر های سیاسی عبدالله خان : ما مسلمانیم یا آمریکائی ها !؟؟


من که عبدالله خان باشم به شما قویا توصیه می کنم حتما این نامه آخری محمد نوری زاد را بخوانید. بیست وهفت هشت بند بیشترنیست. می ارزد به خواندنش.

چند نکته آموزنده دراین نوشته هست. اولا با این مطالبی که این آقای نوری زاد خطاب به مقام عظما نوشته است، این مقام معظم باید ازخجلت که همان خجالت خودمان باشد سربلند نکند، . حالا وقتی این نامه راخواندید خودتان متوجه خواهید شد که منظورم چیست و آن وقت به من خواهید گفت دست خوش عبدالله خان، دست مریزاد عبدالله خان.

نکته مهم دیگردراین نامه آنست که می گوید ملت آینه تمام نمای دولت و رژیم هرکشوری است. وقتی دولتی و رژیمی ، سردمدارانش دروغگو، چاپلوس، گندم نمای جوفروش باشند و هریک درجات دکترا و فوق دکترا از کمبریج، استانفورد، برکلی، هاروارد و آکسفورد داشته باشند، درحالی که پا ازایران بیرون نگذاشته اند ویک کلمه هم انگلیسی بلد نیستند، یا میلیون میلیون به جیب زده باشند و بعد یک قسم جل جلاله بخورند که ما این دزدی ها را در راه خیرخرج کردیم، وبعد مقام عظما آنها را با یک حکم حکومتی مثل زمان هارون الرشید و حجاج بن یوسف، پاک و پاکیزه و مطهرکند، درست مثل یک بچه شیرخواره، درآن صورت ازملت چنین رژیمی نباید انتظارداشته باشید که افراد راستگو و راست کردار و راست گفتار تحویل جامعه دهند.

جامعه آینه تمام عیاردولت و رژیم همان مملکت است. بعد این آقای نوری زاد که نور به قبرش ببارد البته بعد ازصد و بیست سال عمر!، نمونه هایی ازایران اسلامی و آمریکا می آورد که آدم را به شک می اندازد که راستی راستی آقا جان، آیا ما مسلمانیم و کشور اسلامی داریم، یا این آمریکایی ها که راست توی چشم رئیس جمهوری شان نگاه می کنند و از او تندترین انتقادها را می کنند و این پلیس های اسلحه به دست هم اصلا کاری با آنها ندارند. یا استاد دانشگاه می رود با تلویزیون و رادیو مصاحبه می کند و از روش های سیاسی و اقتصادی دولت آمریکا انتقاد می کند، فردا هم می رود سرکلاس و درسش را می دهد وهیچ کس هم بلافاصله حکم اخراج یا بازنشستگی اش را دستش نمی دهد.

ایران اسلامی با تمام توصیه های اسلامی به اضافه داریوش وسعدی وفردوسی که پدرجان دروغ نگویید، دروغگو دشمن خداست، هرکس دروغ بگوید یک راست می رود به جهنم، امروزه شده است بزرگ ترین کشوردروغگوی جهان که رئیس جمهوری اش راست راست توی چشم خبرنگار نگاه می کند و می گوید ما در ایران همجنس گرا نداریم، حکم سنگساربرای این سکینه خانم صادرنکرده ایم و... مشکل مملکت ما فقط موی خانم ها و لباس جوانهاست؟ من قول می دهم وقتی اسمم ازصندوق انتخابات درآمد، پول نفت را سرسفره شما بیاوریم و تقدیم حضورکنیم. قول می دهم یارانه ها را هدفمند کنیم اما فعلا پول آب و برق و تلفن و پست و تلگراف را چند برابرمی کنیم. بعد هی برای اجرای قانون یارانه ها امروز و فردا و مهر و آبان و آذر می کند. کجای دنیا سراغ دارید که طرف مصاحبه کند و بگوید در تهران دوازده میلیونی دوازده تا کارتون خواب نداریم؟ کجای دنیا سراغ دارید که فرماندار شهری به بزرگی تهران اعلام کند که فرمانداری برای کسانی که به انتخابات معترض بودند مجوزصادرکرده بود و فردایش هم رسما اعلام کند ما کی گفتیم برای این راه پیمایی مجوزصادرکردیم؟! یا دانشگاهی که سی سال پیش پایه گذاری شده و مدتی است به صورت موقوفه درآمده، ناگهان با چپ افتادن (حضرات!!) مقام عظما اعلام کند که نه خیر، موقوفه بودن این دانشگاه غیرشرعی بوده است! مثل اینکه همین مقام عظما خواب نماشده و فردا از خواب بیدارشود و اعلام کند که نه خیر آقا، موقوفه امام رضا از اول غیرشرعی بوده و اداره آن را باید بدهیم این آقای رحیمی دستیار اول احمدی نژاد تناول بفرماید.

خوب، آدم این مطالب را که در نامه این آقای نوری زاد می خواند که تازه خودش تا سال پیش جزو حزب اللهی های دو آتشه و خشخاشی بود و حالا گویا به راه راست هدایت شده است!، یا خود آدم همه اینها را به عینه هرروز درجمهوری اسلامی شاهد است، دچار وسوسه نمی شود که جمهوری اسلامی مقدس را با جاهای دیگر مقایسه کند؟

آیا آدم وقتی می بیند مقامات آمریکایی و یا ملت آمریکا از این جور حرفهای ناجور ودروغ و ناروا نمی زنند، حق ندارد که شک کند و بپرسد راستی ما مسلمان و پیرو اسلامیم یا این آمریکایی های به قول ما خاج پرست؟!

من که معتقدم مسلمان ناب !، همین آمریکایی ها هستند و تنها مانع بین آنان و اسلام ناب ، یک قطعه پوست ناقابل است که باید آن را هم برید و قال قضیه را کند!!. در آن صورت می توانیم با آن آمریکا که دیگر مسلمان و برادرما هم شده است روابط بسیارحسنه و حسینه برقرارکنیم و دوست بشویم. واقعا چرا نه؟ یک وقت دیدید که یک روزی همین آمریکا هم شد جمهوری اسلامی آمریکا، بله؟ چرا نه


kayhanpublishing.uk.com


۱۳۸۹ آبان ۲۴, دوشنبه

تخريب و تاراج: (خلافت اسلامی) در حوزه‌ ميراث فرهنگی


ميراث فرهنگی ايران از منظر (خلافت) اسلامی به دو مقوله تقسيم می شوند: بخشی که با تاريخ اسلام و شيعه در آميخته و قابل بهره برداری برای رژيم موجود است و بخشی ديگر (به ويژه پيش از اسلام) که ربطی به اين تاريخ ندارد!!؟
در مقوله اول، سرمايه گذاری جهت تعمير و نگهداری و ترويج و تبليغ صورت می گيرد اما مقوله دوم مورد بی توجهی قرار گرفته و در مواردی تخريب می شود. (مثل بنای فيليه متعلق به عصر قاجار در خرمشهر که به رغم ۴۰۰ ميليون تومان هزينه برای بازسازی آن توسط سپاه پاسداران تخريب شد.)
ميراث تاريخ صد ساله اخير، از اين جهت بيشتر مورد تخريب قرار گرفته که مردم تصور روشن تری از آن در ذهن دارند و حکومت برای جلوگيری از رجوع افراد به آن به عنوان بديلی برای (خلافت) اسلامی، همت بيشتری صرف تخريب آن کرده است. (مثل تخريب مقبره‌ی رضا شاه (فقید) در شاه عبدالعظيم.)
عوامل خلافت اسلامی اصولا تاريخ ايرانِ پيش از اسلام را به رسميت نمی شناسند!!!، به آن ارجاع نمی دهند و آن را جزيی از تاريخ که بايد بدان توجه شود نمی دانند.!!!؟.
از اين جهت ميراث اين بخش از تاريخ را رها کرده و می کنند تا به مرور تخريب شود. بيشتر سرمايه‌گذاری در حفظ ميراث فرهنگی بر مساجد و امامزاده‌ها متمرکز است تا معابد و قصرها و پل ها و ديگر بناهای تاريخی
بهترين سياست برای نابودی يک بخش از ميراث فرهنگی رها کردن آن به حال خود است. رها کردن به حال خود، مايه‌ تخريب تدريجی و فراموشی است. يک نمونه جالب از اين حيث، معبد آناهيتا يکی از مهم‌ترين معابد دنيا است. اين معبد که متعلق به دوران ما قبل اسلام است به حال خود رها شده تا به مرور بر اثر فرسايش از ميان برود. دليل ديگر بی توجهی، گذاشتن بناهای تاريخی در اختيار حفاران غير مجاز است که بر کار آنها نيز نظارتی نمی شود

۱۳۸۹ آبان ۲۳, یکشنبه

خاطرات " بوش " و واکنش منفی رسانه های غربی


خاطرات جورج بوش، در نخستین روز انتشار با۲۲۰ هزار نسخه رکورد فروش روز اول را، پس از خاطرات بیل کلینتون در سال ۲۰۰۴، شکست!!. اما همین کتاب، انتقاد بسیاری از رسانه‌های آمریکا و اروپا را متوجه نویسنده آن هم کرد.

آنچه در پی انتشار خاطرات جورج بوش رئيس‌جمهورسابق آمریکا بیش از همه او را در معرض انتقاد رسانه‌ها ونهادهای پشتیبان حقوق بشر قرار داده، دفاع او از ایجاد خفگی مصنوعی برای اعتراف‌گیری از اسرای گوانتانامو، تاکید دوباره بر ضرورت سرنگون کردن صدام حسین در عراق، برخورد هیجانی با واقعه یازده سپتامبر و همچنین نظراتی است که او در باره گرهارد شرودر صدراعظم وقت آلمان بیان کرده است.


تسویه حساب با سیاستمدار مخالف جنگ

گرهارد شرودر صدراعظم آلمان، از معدود سیاستمداران اروپایی بود که با حمله آمریکا به خاک عراق به شدت مخالفت ورزید. بوش در خاطرات خود ادعا کرده که شرودر، روز ۳۱ ژانویه سال ۲۰۰۲، یعنی ۱۵ ماه قبل از حمله به عراق، از تصمیم او برای این حمله پشتیبانی کرده است.

بخش آنلاین روزنامه‌ی آلمانی "دی سایت"، از متن کتاب بوش نقل می‌کند: «شناخت شرودر از همه سیاستمداران دیگری که من به عنوان رئیس‌جمهور آمریکا با آن‌ها تماس داشتم، دشوارتر بود.»

جورج بوش مدعی شده است: «من در صحبت‌هایم با صدراعظم به روشنی گفتم که قصد دارم در صورت لزوم با قدرت‌ نظامی علیه صدام حسین دیکتاتور عراق وارد عمل شوم.»

در برابر ادعای بوش، "دی سایت" بخشی از بیانیه گرهارد شرودر را منتشر کرده است. صدراعظم پیشین آلمان در این بیانیه می‌نویسد: «رئیس‌جمهور پیشین آمریکا بوش حقیقت را نمی‌گوید. در گفت‌وگوی پایان ژانویه ۲۰۰۲ این پرسش مطرح شد که آیا ممکن است عاملان حمله تروریستی ۱۱ سپتامبر از سوی صدام حسین هدایت شده باشند؟ من اعلام کردم که اگر چنین موضوعی ثابت شود، آلمان بی‌تردید در کنار آمریکا خواهد ایستاد. اما در طول سال ۲۰۰۲ روشن شد که این فرضیه غلط است.

روزنامه‌ها و خبرگزاری‌های دیگر آلمان، به نقل از سفیر وقت این کشور در واشنگتن و چند سیاستمدار دیگر، ادعاهای بوش را دروغ خوانده و گفته‌های شرودر را تایید کرده‌اند.


تصمیم ناگهانی خونی که به جوش آمد

به گزارش واشنگتن‌پست و نیویورک تایمز، جورج بوش در خاطرات خود نوشته است: «واقعه یازده سپتامبر خون من را به جوش آورد و ناگهان در یک روز صبح برایم روشن شد که وظیفه حفاظت از مردم آمریکا و دفاع از آزادی آ‌ن‌ها را دارم.

به این ترتیب، بوش اعتراف کرده که تحت تاثیر هیجانات فردی تصمیم به حمله به افغانستان گرفته است. او حتی درباره حمله به عراق نوشته است: «این واقعیت که ما سلاح‌های کشتارجمعی در عراق پیدا نکردیم، احساس بدی به من داد و هنوز آزارم می‌دهد.» با این همه، واشنگتن پست و نیویورک تایمز می‌نویسند که بوش در خاطرات خود همچنان از این تفکر دفاع می‌کند که حذف صدام حسین، بر امنیت جهان افزوده است.

فرمان خفگی مصنوعی زندانیان


موضوع مهم دیگری که انتقادهای تندی را علیه جورج بوش برانگیخته، دفاع او از روش اعتراف‌گیری Waterboarding در زندان گوانتانامو است. در این روش، به زندانی چشم‌بند می‌زدند، دهان او را باز نگه می‌داشتند و آنقدر آب به دهان او می‌ریختند که بارها احساس خفگی کند. استفاده از این روش از سوی باراک اوباما رئیس‌جمهور فعلی آمریکا ممنوع شده است

به گزارش روزنامه‌های آمریکائی، بوش در کتاب خود نوشته است: «وقتی سیا از من اجازه استفاده این روش را در مورد خالد شیخ محمد خواست، گفتم: آره، لعنتی!»

به ادعای بوش، مشاوران حقوقی به او گفته بودند که استفاده از این روش اعتراف‌گیری، قانون ضد شکنجه آمریکا را نقض نمی‌کند.

به گزارش خبرگزاری آلمان، عفو‌ بین‌الملل با استناد به همین اظهارات بوش، خواستار تعقیب قضائی او شده است. عفو بین‌الملل، در شکایت خود رئیس‌جمهور پیشین آمریکا را به صدور فرمان برای اعمال یک شکنجه غیرقانونی متهم می‌کند.


۱۳۸۹ آبان ۲۲, شنبه

نخستین " یادداشت " از " یادداشت های فرخ " ؟

به نام آفریدگار هستی

June 2002

تابستان 1381

با درود به هموطنان عزيز ايراني و همه دوستان فارسي زبان دراينترنت
استقبال دوستان از وبلاك و همچنين تشويق و هدايت عزيزاني كه در تهيه و ارائه آن زحمت كشيده اند و وقت صرف كرده اند مرا نيز به جمع شما ملحق كرد واين اجازه واين
امكان را بمن داد تا بتوانم با هموطنان علاقمند باب سخن بگشايم و از اين راه . مسلما دوستان خوب و نازنين و موثري جستجو كنم.
دوست دارم تا در آغاز كلام از ايران . يعني از هويت ملي مان سخن بميان آورم و براي رنجها و نابساماني هاي بيشماري كه دراين سالها متحمل شده اظهار تاثر و ابرازنگراني
بكنم.

هنگامي كه به گذشته و به تاريخ كهن كشورمان بر ميگردم و سرگدشت (ايران هميشه جاويد) را مرور ميكنم و بعد به سالهاي اخير مي پردازم و قصه پر غصه(انقلاب)رادوباره
وسه باره و چندباره مطالعه ميكنم - ازاينكه خام بوديم و فريب خورديم و از اينكه با باور توده ها بازي كردند و فريب دادند. سخت متاثروخشمگين ميشوم.
به زندگي و بخصوص به روش ديگر مردمان در كشورهاي توسعه يافته و پيشرفته مي نگرم و در پس همه ي كژيهائي كه سياست مداران و گردانندگان اموربراي بدست آوردن
سهمي بيشتر- مرتكب ميشوند - ريشه ي زورگوئي و استثمارشان را در ناداني و در جهل مركب كساني مي بينم كه بجاي تلاش براي درك و فهم توده ها با رواج افكار پوسيده و
رفتار قرون وسطائي به روشني آب به آسياب غارتگران مي ريزند و امكان شناخت و رشد و باروري را ميگيرند و بجايش تخم (مسئله و روايت و حديث!) ميكارند.

در اين سالهاي جنگ و خشونت و سركوب و جدال. ايرانياني كه هر يك قادر به احياي سرافرازي و سربلندي فرهنگ و اقتصاد مملكت بوده اند براثر فريب گروهي واپس گرا به
بيگانه روي آوردند و بنام آواره آمدند و آوازه ي خاص و عام شدند.- بزرگان فرهنگ و علم و دانش و اقتصاد ايراني. امروز در سراسر اروپا و آمريكا از شهرت بالا و بسزائي
برخوردارهستند.
در اين سالهاي اختناق و سالهاي توهين و تحقير. بسياري از مردان و زنان والاي ايراني كه صاحبان انديشه و ابتكار بوده اند و نخواسته و يا نتوانسته اند ترك وطن كنند- در برابر
آنها كه تا توانستند شعار(خودي و غير خودي)سر دادند و به آزار بقول خودشان غير خوديها پرداختند - هيج مكان امني را بهتر از گنج خلوت و خانه نشيني نيافتند و در مقابل بي
حسابي ها و بي توجهي ها و تهمت و انگ زدنهاي ناجوانمردانه. سالهاست سر در لاك خود كرده اند
.
در اين سالهاي پر رنج و اضطراب . جوانان ما روزگار تلخي داشتند و بخلاف دوران شكوفائي شان.{ جواني}. زير شديد ترين و در عين حال بهم ريخته ترين فرامين ضد ونقيض
پژمردند و قرباني شدند . جاي دريغ و درد و افسوس نيست كه همه ي اين مصيبت ها بنام خدا و منسوب به اسلام. بر مردم تحميل شد و ته مانده هاي باور و توكل و تحمل را از
آنان زدود. ؟
.
به راستي و به دور از هرگونه انگ و برچسبي. آنچه كه بر مردم ايران تحميل شد كار مردان خدا بود؟؟ و آنها كه در نهايت سماجت .حتي سخن از الفباي (غيرت) ايراني ميكنند؟؟
تمام اين همه بيداد و زور و دروغ و فقر و فساد و اعتياد را كه بر مردم ايران تحميل شده است و جاي انكار باقي نگذاشته است . دليلي بر وجود (غيرت) درخودشان احساس مي
كنند؟. تابعد خدا يارتان باد .

۱۳۸۹ آبان ۲۱, جمعه

سازمان ملل : کره شمالی تجهیزات اتمی به " خلافت اسلامی " ارسال کرده است


بر اساس یک گزارش محرمانه سازمان ملل متحد، کره شمالی فن‌آوری هسته‌ای و تجهیزات نظامی در اختیار چند کشور از جمله " خلافت " اسلامی ایران قرار داده است.
به گزارش خبرگزاری فرانسه،‌ بر اساس یک گزارش پیشتر محرمانه سازمان ملل متحد،‌ که روز جمعه علنی شده است، کره شمالی فن‌آوری هسته‌ای و نیز تجهیزات مربوط به موشک‌های بالستیک در اختیار ایران،‌ سوریه و میانمار قرار داده است.

این گزارش شش ماه پیش آماده شده بود، اما چین، که یکی از اعضای دایم شورای امنیت و از حامیان کره‌شمالی به شمار می‌آید، با اعمال فشار مانع انتشار و علنی شدن آن در این مدت شده بود.
بر اساس این گزارش، کره شمالی، از طریق «پنهانکاری» اقدام به انتقال تجهیزات هسته‌ای و موشکی و نیز فن‌آوری هسته‌ای به کشورهای ایران، سوریه و میانمار کرده است.
به دنبال انتشار این گزارش،‌که به کمیته نظارت بر تحریم‌های شورای امنیت ارایه شده است، کارشناسان سازمان ملل متحد خواستار هوشیاری بیشتر و کنترل دقیق‌تر به منظور جلوگیری از انتقال مواد هسته‌ای توسط کره شمالی و نقض تحریم‌ها شده‌اند!!؟.
در گزارش سازمان ملل متحد آمده است،‌ کره شمالی با استفاده از روش‌های مختلفی مانند ایجاد شرکت‌های صوری و نقل و انتقال پول نقد، اقدام به دور زدن تحریم‌ها و انجام مبادلات مورد نظر خود می‌کند.
شورای امنیت سازمان ملل متحد تحریم‌هایی را علیه کره شمالی به سبب آزمایش‌های موشکی و هسته‌ای این کشور اعمال کرده است که آخرین دور این تحریم‌ها در ماه ژوئن سال گذشته میلادی وضع شده است.
کره شمالی در سال ۲۰۰۶ نخستین آزمایش هسته‌ای خود را انجام داد و سپس این کشور در ماه مه سال ۲۰۰۹ نیز از آزمایش یک سلاح هسته‌ای خبر داده بود.
در گزارش سازمان ملل متحد آمده است که از زمان تصویب آخرین دور تحریم‌های شورای امنیت علیه کره شمالی تاکنون چهار مورد از «نقض تحریم‌ها، شامل صدور جنگ‌افزار» توسط کره‌ شمالی برملا شده است.
به کارشناسان سازمان ملل متحد،‌ استفاده از هواپیماهای مدرن باری که قادرند بدون نیاز به سوختگیری از کره‌شمالی در کشورهای خاورمیانه پرواز کنند، این امکان را به کره شمالی داده است که بتواند تجهیزات مورد نظر را بدون هرگونه نظارتی به کشورهای دیگر ارسال کند.
به موجب تحریم‌های شورای امنیت سازمان ملل متحد، کره شمالی اجازه صدور تجهیزات هسته‌ای و تجهیزات مربوط به موشک‌های بالستیک را ندارد
.

۱۳۸۹ آبان ۲۰, پنجشنبه

چنار عباسعلی !؟



آورده اند که حرم سرای عریض و طویل" ناصرالدّین شاه" هر رو شاهد دعوا و رقابت های پنهان و آشکار بود، روزی کنیز یکی از بانوان حرم، مرتکب خلافی می شود و از آن رو که می دانست بانو عصبانی خواهد شد و تنبیهش می کند، تا قبل از آنکه خبر به او رسد خود را به" ری" رسانده و در" عبدالعظیم" بست می نشیند، خبر بست نشینی کنیزک که به شاه می رسد از بانوی حرم می خواهد، گناه کنیز را ببخشد؛ البته این بست نشینی و خروج کنیز از حرم، شاه را به فکر می برد که چاره ای کند تا اهل حرم به هنگام حوادثی این چنین پا به خارج حرم نگذارند و در همان اندرونی، امکان بست نشینی برایشان فراهم باشد!
فکر بکری به ذهن شاه رسید، بانوئی گیس سپید از اهل حرم را دستور داد تا به دروغ این خبر منتشر کند که خواب نما شده و به او خبر داده اند که در پای چنار کهن سال" گشن شاخ" در توی محوطه اندرونی امامزاده ای به نام" عباسعلی" مدفون است.
این خبر که در حرم پیچید،همه خوشحال از اینکه امامزاده ای در اندرون دارند از شاه خواستند که دور چنار را نرده کشد و علم و کُتل آویز کند
شاه دستور داد اطراف چنار نرده کشیدند و اینگونه شد که آنجا را "چنار عباسعلی" نام گذاشتند، هر که حاجتی داشت و مبتلا به گرفتاری می شد رو به امامزاده ی تازه کشف شده می آورد و دخیل می بست
زن های شوهر مُرده، کنیزکان کُتک خورده، یتیمان درد کشیده، مقروضان گرفتار شده، راه ماندگان دست خالی مانده، عاشقان به وصال نرسیده، خلاصه هر مصیبت کشیده ای رو به سوی چنار عباسعلی آورد و کم کم پاتوق هر چه بدبخت و بیچاره و درمانده ای شد!
"ناصرالدین شاه" هر چند این حیله به خرج داد تا گرفتاران اهل حرم برای بست نشینی ناچار به خروج از حرم نشوند اما به مرور این امامزاده صاحب شجره نامه و زیارتنامه و برو و بیائی شد تا در پناه این قداست ساختگی، آنچه که مردم از ظلم و بی عدالتی شاه سراغ داشتند را فراموش کنند
علم ها و کُتل های برافراشته و پارچه های تکّه تکّه شده و گره خورده بر شاخه های چنار قداست یافته و دیگ های آش و پلو نذری در پای چنار و دعاها و وردهای ساخته شده نیز کم کم مردم را مشغول به آنجا کرد، طوری که پناه جستن به "عبدالعظیم حسنی" و قداست راستین او می رفت که جای خود را به" چنار امامزاده" ای ساختگی در توی حرم شاه بدهد!
وه !!... که چه حیله ای است و چه می کُند و چه قدرتی دارد، این" آئین گرائی مذهبی " آنجا که بدل بسازند برای دور ساختن از "اصل" تا مردم مشغول باشند و مجالی برای فکر نیابند.
قداست های ساختگی و بدلی، اینگونه اند که هم از اصل و نسخه ی واقعی دور می کنند و هم به مانند "ابزار" وسیله ای برای سوء استفاده تا در فرصتی مناسب در پناه سینه های چاک شده و فریادهای به آسمان رسیده و تعصّب های به جوش آمده، هر چه حقیقت و راستی است به قربانگاه رود!
ایرانیان از آن رو که دینمدارند، همین مسئله متاسفانه زمینه ای است تا گاه عده ای با طرح ادعاهای عجیب و غریب و قداست های من در آوردی، سوءاستفاده سیاسی از مردم کنند و وقت مناسب خودش از آن همه شور و فریاد و گریه و دخیل بستن به نفع مرام سیاسی نه چندان روشن خود بهره گیرند

البته که در این بین قشری گری و سطحی نگری و ساده لوحی برخی متدینان نیز بهترین کمک برای سیاه اندیشانی است که در صدد سوءاستفاده اند.
چه بر سر دین می آید ؟!! آن گاه که "قشری گری مذهبی" به یاری حیله گران ریاکاری بیاید که می خواهند دین را همچون ابزاری در اختیار خود گیرند.
چنار عباسعلی به عنوان نمادی از "قداست های ساختگی" اگر الآن به پا نیست، امّا بی شک ریشه هائی داخل در جهل و نادانی توده ها، همچنان قابل رویش دارد و باقی است

۱۳۸۹ آبان ۱۸, سه‌شنبه

رئیس جمهور پیشین آمریکا ، طرحی برای حمله به " ایران اسلامی " آماده کرده بود!؟


جورج بوش، رئیس جمهور پیشین آمریکا، در کتاب خاطرات خود فاش کرده است که وی در دوران ریاست جمهوری‌اش طرحی برای حمله به تاسیسات هسته‌ای ایران آماده کرده و گزینه حمله به تاسیسات هسته‌ای سوریه را نیز به درخواست اسرائیل مورد بررسی قرار داده بود
روزنامه بریتانیایی دیلی‌تلگراف روز سه‌شنبه در گزارشی، که در سایت اینترنتی این روزنامه نیز منتشر شده است، با استناد به کتاب خاطرات جورج بوش، از طرح ‌رئیس جمهور پیشین آمریکا برای حمله به ایران در دوران زمامداری‌اش خبر داده است
.
بر اساس این گزارش، جورج بوش در کتاب خاطرات خود در این باره نوشته است: «به پنتاگون (وزارت دفاع آمریکا) دستور دادم،‌ بررسی‌های لازم را درباره ضروریات حمله به ایران انجام دهد!. چنین اقدامی می‌توانست، لااقل به صورت موقت، بمب ساعتی را متوقف سازد.»
در اواسط ماه مرداد سال جاری نیز دریادار مایک مولن، رئیس ستاد مشترک ارتش آمریکا، اعلام کرده بود،‌ در صورت لزوم ایالات متحده طرحی برای حمله به ایران در اختیار دارد.
روزنامه دیلی‌تلگراف در گزارش خود درباره طرح جرج بوش برای حمله به ایران و سوریه نوشته است، چنین حملاتی می‌توانست،‌ حملات «لجام گسیخته» به سربازان آمریکایی و بریتانیایی در منطقه خاورمیانه را در پی داشته و باعث شود، ایران در اقدامی تلافی‌جویانه جریان نفت به کشورهای غربی را متوقف سازد.
از سوی دیگر محسن رضایی، دبیر مجمع تشخیص مصلحت(!؟) نظام هم در اوایل فروردین ماه سال ۱۳۸۸ در اظهاراتی با بیان این که ایالات متحده آمریکا در دوران زمامداری جورج بوش،‌ «چند بار آماده حمله به ایران شده بود»،‌ علت «خنثی شدن» طرح‌های آمریکا در این زمینه را «آمادگی فوق‌العاده نیروهای مسلح ایران برای رویارویی احتمالی با حمله آمریکا به ایران» دانسته بود!!؟
ایالات متحده آمریکا و اسرائیل که برنامه هسته‌ای ایران را تهدیدی برای امنیت خود ارزیابی می‌کنند، بارها تاکید کرده‌اند، اگرچه از تلاش‌های دیپلماتیک برای وادار ساختن جمهوری اسلامی به صرف‌نظر کردن از این برنامه حمایت می‌کنند، اما حمله نظامی را به عنوان یک راه‌‌حل احتمالی از دستور کار خود خارج نمی‌کنند.
در این میان جورج بوش، رئیس جمهور پیشین آمریکا، در کتاب خاطرات خود، نوشته است، مشاوران امنیت ملی وی درباره پیشنهاد حمله به ایران با هم اختلاف نظر داشتند.

بر این اساس در حالی که برخی از آنها چنین استدلال می‌کردند که نابود ساختن تاسیسات هسته‌ای ایران به نفع مخالفان رژیم خواهد بود، گروه دیگری از مشاوران آقای بوش از این بابت نگران بودند که حمله آمریکا به ایران موجب برانگیختن احساسات ملی‌گرایانه ایرانی‌ها علیه ایالات متحده شود.
همچنین، رئیس جمهور پیشین ایالات متحده آمریکا،‌ در بخش دیگری از خاطرات خود خاطرنشان کرده است که تونی بلر، نخست وزیر پیشین بریتانیا را نیز از طرح خود برای حمله به ایران آگاه کرده بود.
جورج بوش با منتفی دانستن امکان گفت‌و گو با ایران، در این باره نوشته است: «یک چیز مسلم است و آن این که ایالات متحده آمریکا هرگز نباید به ایران اجازه دهد،‌ با یک بمب اتمی جهان را تهدید کند.»
رئیس جمهور پیشین آمریکا همچنین درکتاب خود فاش کرده است که وی به درخواست اسرائیل طرح یک حمله هوایی یا حمله کماندویی به تاسیسات هسته‌ای سوریه را نیز مد نظر داشته است.
وی در این باره نیز نوشته است: «ما این طرح را به طور جدی مورد بررسی قرار دادیم، اما سازمان سی‌آی‌ای و ارتش به این نتیجه رسیدند که اعزام یک تیم به سوریه و سپس خارج کردن آنها از این کشور ممکن است بیش از حد خطرناک باشد.»
گفتنی است،‌ اسرائیل در سپتامبر سال ۲۰۰۷ در یک حمله هوایی مراکزی را که گفته می‌شد، تاسیسات هسته‌ای سوریه بودند، نابود کرد.
کتاب خاطرات جورج بوش، رئیس جمهور پیشین ایالات متحده آمریکا، با عنوان «لحظه‌های تصمیم‌گیری»، روز سه‌شنبه در ۴۹۷ صفحه منتشر شده است.

رادیو فردا

۱۳۸۹ آبان ۱۷, دوشنبه

من نمیدانم این متن را چه کسی‌ نوشته ولی‌ منصف اگر باشیم باید بیشتر تعمّق نماییم

من یک ایرانی‌ هستم. در ایران تحصیل کردم و فعلاً در آمریکا زندگی‌ می‌کنم.
به نظرمن، (وبا توجه به تاریخ دیروز و امروزمان) باید عرب ها و ایرانی ها را بشدت ملامت کرد...خيلي دلم ميخواست چند جمله اي در جهـت تمجيـد از ايــران و ايــرانی بنويســـم ولـی دروغ چرا؟
کجــای اين مــلت افتخــار دارد؟
(بدون تعارف!)
يک مشـت دزد، کلاش، متظاهر ، خائــن، فرصت طلـب، تنبــل، حـق ناشنـاس و پُشـت هم انداز در يک منطقـه از اين دنيـا بنــا م ايــران جمـع شده انـد و دلشــان خوش اسـت که " گذشته ی مشعشعی! " داشته اند.
به قدرت خـدا، اين سـرزميــــن هيچـوقت موجـودات با صفـات بـالا را کـم نداشته است.
ا ُمّتـّـی ( ا ُمّت يعنی گلـه شتر) کـه آريوبرزن اش را يک ايرانی خائن لو ميدهد،
امّتـی کـه بابک اش را افشين که آ نــــهــم يک ايرانی است تحويـل خليفـه اش ميـدهـد،
امّتـی کـه اسلام واپس گـرا را گردن مینهد و می پذیرد -امّتـی کـه کـريم خان زنـد ش چند سالی بيشتر دوام نمی آورد ولی قاجـاريه اش تمام نا شدنــی است!،
امّتـی کـه امير کبيرش را ميکشنـد و جايش يک دلقک ميگذارند و آب از آب تکان نميخورد،
امّتـی کـه يك كشور خارجي رضاشاه اش را تبعيــد ميکند و همه جشـن ميگيــــرند!،
امّتـی کـه محمـــد رضاشاه را ميدهد و خمينی را ميگيرد،
امتي كه 99(!!) درصدش به جمهوري اسلامي راٌي ميدهد بدون اينكه بداند چه معجوني است،
امتـی کـه سی و دو سال توی سرش ميزنند و صدايـش در نمی آيد،
و بالاتر از همه، امتی که در سال 57 با جمعيت پنج مليونی(!) به استقبال امامش ميرود، بعد از ده سال که (او) ،ارمغانی جز فشار و گرانی و تورم و جنگ و نکبت و مرگ برای شان نمي آورد، اين بار با جمعيت ده مليونی(!!) به تشييع جنازه اش ميرود! ترا به خدا اين حدٌ بلاهت نيست؟
اين امّت، اُمّتي كه ادّعا داريم هنر نزد اوست و بس، سروری تازيان را به درازای 508 سال تحمل کرد. در طی اين سالها عرب، اموال ايرانيان را به غنيمت گرفت، زنان آنان را کنيز و مردان آنان راغلام کرد. ايرانيان مـوالـی شدند!. با اين عنوان، ايرانيان را تحقيرها کردند، حق داشتن مقامهای کشوری و نظامی را از او گرفتنـد. عربها با موالی راه نمی رفتنـد و به آنان اجازه نمی دادند که بر جنازه عرب نماز بگزارد. موالی حق ازدواج با عرب را نداشت.موالی ميبايست پياده به جنگ برود و از غنـا ئم هم سهمی به او داده نميشـد.
موالی به نام پيشين خود خوانده نميشد. او ميبايست به نام کسی که او را اسير کرده و يا در بازار برده فروشان خريده بود، يا به نام يک عرب خوانده ميشد. ايرانيان خوش غيرت 508 سال اين حقارت را به جان خريدند و غير از حدود ده مورد جدی، مقاومتی ديده نشـد. اين ، به حساب من ميشود يک مقاومت در هر 50 سال!!!
فکر نکنيد که بعد از 508 سال ايرانيان بيدار شدند و قيام کردند و حکومت خليفه را برانداختند. نه خير، بايد يک مغول بنام هلاکو مي آمد و به حکومت عباسيان پايان ميداد.
بعد از 508 سال نوکری عرب، حالا نوبت نوکری مغولان به مدت 300 سال بود!. اگر متوسط مقاومت در مقابل اعراب 50 سال بود، در مقابل مغولان در يکصد سال اول هيچـگونه مقاومتی نشان داده نشد!!.
قيام سربداران در خراسان بيش از يکصد سال پس از حمله مغول روی داد.
پس از 300 سال آقايآن صفوی تشريف آوردند و تشيّع را که خود از عباسيان و مغولان مخربتـر بود ، به ارمغان آوردند.
اين ملت هيچوقت نتوانسته است کار مثبتـی برای مملکت اش انجام بدهد.
بي خودي هم پُز تاريخ پُر فتوح دو هزار و پانصد ساله و هفت هزار ساله را هم به رُخ من نكشيد.
جوابتان در كتاب "سازگاري ايراني" به قلم مهندس مهدي بازرگان است. حتــی اين آدم (ساده و خوش باور!)هم اين واقعيت را فهميده بود! وقتي بنا باشد ملتي به طور جدي با دشمن روبرو نشود، تا آخرين لحظه نجنگد و بعد از مغلوب شدن سر سختي و مقاومت نكند، بلكه تسليم اسكندر شود و آداب يوناني را بپذيرد، اعراب كه مي آيند، در زبان عربي كاسه گرمتر از آش شده صرف و نحو بنويسد يا كمر خدمت براي خلفاي عبّاسي بسته دستگاهشان را به جلال و جبروت ساساني برساند، در مدح سلاطين تُرك چون سلطان محمود غزنوي آبدارترين قصائد را بگويد، غلام حلقه بگوش چنگيز و تيمور و خدمتگزار و وزير فرزندانش گردد، يعني هر زمان به رنگ تازه وارد در آمده به هر كس و ناكس تعظيم و خدمت كند، دليل ندارد كه نقش و نام چنين مردم از صفحه روزگار برداشته شود.
سرسخت هاي يك دنده و اصولي ها هستند كه در برابر مخالف و متجاوز مي ايستند و به جنگش ميروند يا پيروز ميشوند و
یا احياناً شكست ميخورند و وقتي شكست خوردند حريف چون زمينه سازگاري نمي بيند و با مزاحمت و عدم اطاعت روبرو ميشود از پا درشان مي آورد و نابودشان ميكند.
علاوه بر اين، ايراني كه امروز ميبينيد وجودش را مديون بُلشويك ها است!. در سال 1907 انگليس ها و روسيه تزاري با هم توافقشان را كرده بودند كه ايران را بين خود تقسيم كنند و حتي انگيس ها از جنوب وارد شده بودند، ايران شانس آورد در آن موقع انقلاب 1917 پيش آمد و برنامه اشغال ايران معوّق ماند!.
حسن نراقي در كتاب روشنگر " چرا در مانده ايم جامعه شناسي خودماني" ميگويد:
اگر به سراسر اين تاريخ نگاه كنيد، با اغماض هاي جزئي، سراسر آن يك طيف یكنواخت و تكراري است.
قبيله اي دچار ظلم و ستم، ركود و پس از آن رخوت، بي تفاوتي و نوميدي ميشود، يك قوم، يك سركرده، يك جريان، يك همسايه فرصت را مغتنم ميشمارد در دستش شمشير و در كامش زبان چرب و وعده هاي فريبنده ولي در كلّه اش جز به غارت و تاراج به هيچ چيز ديگري نمي انديشد. يعني براي فتح ، فقط زور بازو نياز است و ويراني و آتش زدن، چه در اين مرحله استطاعت انديشيدن نه تنها عامل موٌثري نيست بلكه تا حدودي باز دارنده هم هست!.
فاتح ميشود، قبلي ها را يا ميكُشد و يا فراري ميدهد، جايش مي نشيند تا از درون قبيله يك عده كه نه شهامت كشته شدن را داشتند و نه قدرت و يا شانس فرار، به سرعت تغيير شكل مي دهند، با فاتح به صورت كاسه داغ تر از آش همداستاني ميكنند، ميشوند دست راستش!
يحيي برمكي در خدمت هارون قرار ميگيرد، خواجه نظام الملك ميشود همه كاره ملكشاه سلجوقي، خواجه نصيرالدين طوسي مي شود دست راست خان مغول، ميرزا ابراهيم كلانتر با هزار دوز و كلك حكومت را از زنديه ميگيرد و ميدهد به دست قاجاريّه اما چون تدبير نيست (و اگر هست اختصاصاً در جهت منافع شخصي به كار ميرود) برنامه ريزي نيست، مديريّت پايدار نيست، درايت نيست، خيلي زود شمارش معكوس شروع ميشود. سراسر تاريخ گذشته مان را نگاه كنيد گرفتن به همت يك مرد نظامي انجام ميشود چون براي گرفتن فقط زور لازم است و آتش زدن و زبان از حلق در آوردن، امّا وقتي اوضاع آرام شد مي بينيد كه ديگر حتي نادر شاهي كه براي ايراني يِ سرافكنده يِ بعد از صفويّه، اين چنين اعتباري را فراهم آورده، قادر به ادامه ي كار نيست چون تمرين سازندگي نكرده، آمادگي و سواد لازم را براي كار ندارد، بنابر اين همان رويّه ي نظامي را آنقدر ادامه ميدهد كه مردم براي تامين ماليات مجبور ميشوند دخترانشان را به تركمن ها بفروشند و وقتي ديگر به جان آمدند باز شروع ميشود، روز از نو و روزي از نو...
اين که از قديم تان! ، از اخيرِتان چه داريد؟ انقلاب مشروطيّت؟
اگر فکر ميکنيد انقلاب مشروطيت کار اين خوش غيرتان بوده است اشتباه ميکند. اگر سفارت انگليس نبود و مشروطيت به نفع اش نبود، انقلاب مشروطيت هم اتفاق نمي افتاد. رجوع كنيد به ديگ هاي پلو و خورشت در باغ سفارت انگليس توسط مشروطه طلبان.
امّتـی که هر بار پهلــوانی زائيــد در برابرش صد ها خائن پس انداخت که آن پهلـوان را بکشنـد.
حتی ليـا قت داشتن همـان چيـزی را که امـروز دارد نـدارد.
روزی که روزنامه های تهـران بزرگ نوشتنـد شـــاه رفــــت من خيابان پهلوی سه راه يوسف آبــاد بـودم و چه جشنـی بــود و شيرينـی پخـش میشد و( با اسکناس آتش زده ، سیگار روشن میکردند!!)، من "تحصيـــل کرده" بعـد که هـوا پـس شــد آمـدم آمريکا. من و امثــال من ايران را به اندازه کافـی( به سهم خودمان) آباد کـرده بوديــم و حالا نوبـت آباد کـردن آمـريکــا بـــود!!.