۱۳۸۹ آبان ۲۴, دوشنبه

تخريب و تاراج: (خلافت اسلامی) در حوزه‌ ميراث فرهنگی


ميراث فرهنگی ايران از منظر (خلافت) اسلامی به دو مقوله تقسيم می شوند: بخشی که با تاريخ اسلام و شيعه در آميخته و قابل بهره برداری برای رژيم موجود است و بخشی ديگر (به ويژه پيش از اسلام) که ربطی به اين تاريخ ندارد!!؟
در مقوله اول، سرمايه گذاری جهت تعمير و نگهداری و ترويج و تبليغ صورت می گيرد اما مقوله دوم مورد بی توجهی قرار گرفته و در مواردی تخريب می شود. (مثل بنای فيليه متعلق به عصر قاجار در خرمشهر که به رغم ۴۰۰ ميليون تومان هزينه برای بازسازی آن توسط سپاه پاسداران تخريب شد.)
ميراث تاريخ صد ساله اخير، از اين جهت بيشتر مورد تخريب قرار گرفته که مردم تصور روشن تری از آن در ذهن دارند و حکومت برای جلوگيری از رجوع افراد به آن به عنوان بديلی برای (خلافت) اسلامی، همت بيشتری صرف تخريب آن کرده است. (مثل تخريب مقبره‌ی رضا شاه (فقید) در شاه عبدالعظيم.)
عوامل خلافت اسلامی اصولا تاريخ ايرانِ پيش از اسلام را به رسميت نمی شناسند!!!، به آن ارجاع نمی دهند و آن را جزيی از تاريخ که بايد بدان توجه شود نمی دانند.!!!؟.
از اين جهت ميراث اين بخش از تاريخ را رها کرده و می کنند تا به مرور تخريب شود. بيشتر سرمايه‌گذاری در حفظ ميراث فرهنگی بر مساجد و امامزاده‌ها متمرکز است تا معابد و قصرها و پل ها و ديگر بناهای تاريخی
بهترين سياست برای نابودی يک بخش از ميراث فرهنگی رها کردن آن به حال خود است. رها کردن به حال خود، مايه‌ تخريب تدريجی و فراموشی است. يک نمونه جالب از اين حيث، معبد آناهيتا يکی از مهم‌ترين معابد دنيا است. اين معبد که متعلق به دوران ما قبل اسلام است به حال خود رها شده تا به مرور بر اثر فرسايش از ميان برود. دليل ديگر بی توجهی، گذاشتن بناهای تاريخی در اختيار حفاران غير مجاز است که بر کار آنها نيز نظارتی نمی شود