۱۳۸۲ بهمن ۱۰, جمعه

چقدر بدبخت هستند آنها كه پاي حرف هاي اين (آيت الله ها‌!!)مي نشينند
(ايسنا)، آيت‌الله علي مشكيني كه در جمع نمازگزاران جمعه در مصلاي قم سخن مي‌گفت، افزود: با انقلاب اسلامي دين اسلام در كشور ما جان گرفت و قرآن مظلوم در ايران جايگاه ويژه‌اي پيدا كرد.
وي يكي از بركات انقلاب اسلامي را حجاب دانست و خاطرنشان كرد كه بي‌حجابي رژيم گذشته در سطح كشور به يك حجاب كامل پس از انقلاب اسلامي تبديل شد و هيچ نعمتي بالاتر از اين نيست.
وي با اشاره به اين كه انقلاب اسلامي عزت و شخصيت زن را برگرداند، حجاب را شعار الهي و آسماني دانست كه نگهبان دين مرد و زن است.
****
ببينيد ، امثال اين يخ بسته هاي تاريخ ، چگونه طي قرنها كوشيده اند تا بااين طرز نگرش كه بيشتر آن( همه قابليت درك آنهاست) انسانها را كه ميتوانند شاهكار دنياي پوينده باشند ،به بيراهه و به خرافات و به باور مزخرفات (اين چنيني) بكشند....
مدار اين موجود آن چنان بسته است كه ميشود از فحواي مزخرفاتش فهميد حتي از كوچه پس كوچه هاي قم و اتفاقات و مصيبت هائي كه بغل گوش (كرش) جريان دارد، بي خبر است...
آنها كه معتقدند ،، دنيا دست به يكي كرد تا ايران ما را به روز سياه بنشاند،، پر بيراه نمي گويند

۱۳۸۲ بهمن ۹, پنجشنبه

گزارشي كه سالهاست همچنان تكرار ميشود
آمبئى ليگابو گزارشگر ويژه سازمان ملل در مورد وضعيت آزادى بيان و عقيده در جمهورى اسلامى ايران، به دنبال مصوبه سال ٢٠٠٢ كميسيون حقوق بشر سازمان ملل از چهارم تا دهم نوامبر گذشته به ايران سفر كرد.
آقای ليگابو در جريان اين سفر با مقامات دولت و شهروندان عادى ايران و سازمان هاى غير دولتى فعال براى حقوق بشر در ايران ديدار كرد و پس از مطالعه گزارش هاى سازمان ملل تحليلى از اوضاع ايران را در يك گزارش بيست و پنج صفحه اى به كميسيون حقوق بشر شوراى اجتماعى و اقتصادى سازمان ملل ارائه داد.
آقاى ليگابو در گزارش خود، بسيارى از محدوديت هائى كه در ايران بر آزادى عقيده و بيان اعمال مى شود را با مفاد كنوانسيون حقوق سياسى و اجتماعى مغاير دانسته و مى نويسد ضوابطى كه در ايران اعمال مى شود "اولا از حد مورد قبول كنوانسيون فراتر مى رود و ثانيا به قدرى مبهم و فاقد شاخص هاى قضائى بى طرفانه است كه هر قاضى مى تواند به سليقه خودش آنها را تعبير كند."
****
يك نگاه گذرا به (دريوزگي) هاي كشور هاي غربي، خاصه اروپائي، كه براي تامين منافع ملت هاي خود با حكومت هاي استبدادي و حاكمان ديكتاتور آن بطور پيدا و پنهان ، نرد عشق مي بازند ( يعني نقشه تاراج و غارت ثروت هاي ملي و مردمي سرزمين هائي نظير ايران مان را پياده ميكنند- نشان ميدهد كه براي (نامردان امروز عرصه سياست) اعزام نماينده حقوق بشر سازمان ملل و ارائه گزارش او باين سازمان، يك سناريوي تكراري و يك تراژدي سراپا غمگين هست....
ايران نيازمند مردان ملي و هموطناني آگاه هست .. و لاغير!

۱۳۸۲ بهمن ۸, چهارشنبه

ايران متعلق به جوانان كشور است
*
يادداشت امروزم را اختصاص به پاسخي داده ام كه تني چند از هموطنان خوبم- طي روزهاي گذشته ، با ارسال (ئي ميل) از من سئوال كرده و نظرم را خواسته اند....
پرسيده اند ، وابسته به كدام طيف و حزب و گروه و دسته اي هستم؟؟. پاسخم در نهايت صداقت و بسيار مشخص ، اين است كه: نه امروز كه هيچ وقت ، چه در سالهاي كار و خدمت و تلاش و چه در ايام دگرگوني و انقلاب(!) و چه امروز كه گوشه عزلت، سراي خوش منظر ( غروبم) هست -جزو و عضو هيچ حزب و دسته و گروه و كانوني نبوده ام....
بي ميلي و بي توجهي به عضويت در گروه ها و دستجات كه در بديهي ترين شكل آن ، يار گيري هاي كانوني براي پيشبرد سياست ها و مقاصد درون گروهي و ساير نيات پيدا و پنهان بود- از آنجا در من بوجود آمد كه در كنار و در حاشيه و گاه درمتن اين گروه ها حضور پيدا كرده و از نزديك به اهداف ( تحميلي) آن پي برده بودم...
يادم هست كه بنا به معمول و مرسوم هميشگي، كسي كه ميخواست فرضا ، سر از صندوق انتخابات شوراي ملي(!) در بياورد - بايد به راهي ميرفت كه ديگران برايش زمينه چيني كرده بودند...
و آنها كه قصد پنجه درپنجه انداختن به مصادر و مناصب بالاتر داشتند، ناچار بودند تا حتما، حتي نگاه شان نسبت به مسائل و موضوعات و طبعا عقايد و باور هاي خودشان، تغيير كرده و دچار يك (تحول!!) حتي كاملا وارونه بشوند!...
شايد كار هاي تشريفاتي وشركت درمناسبات رسمي ، بمن كمك كرد تا بهتر و بيشتر باين حقيقت پي ببرم كه اگر خواستي عضو و جزو موثر دسته و گروه و حزبي باشي، حتما بايد (خودت نباشي) و اگر دلت به عضويت ساده و پيش پا افتاده خوش بود و در حقيقت امر بر ديگران ميشدي - نامت را بايد خدمتگذار ( فصلي) ميگذاشتند- زيرا با هر حركت درون گروهي كه علتش براي اعضاي ساده مشخص نبود- خيلي زود رهسپار ماموريت هاي ( نخود سياهي!) ميشدي.....
اينها را من طي ساليان دراز- تجربه كردم و دريافتم كه اگر ميخواهم عزتم محفوظ بماند و نيز سري آرام بر بستر اوقات بگذارم، بهتر است تا بر آستان صداقت و راستي سر فرود آرم و خويشتن را بدست ديگران نسپارم ....
* نتيجه ي اين طرز بينش- اين شد كه هيچوقت به شكر خدا ، وكيل و وزير و سفير و سردار و ژنرال و مارشال و..... نشدم- و چون گرد مقام نگشتم ، اكنون خودم را در كنار خانواده و دوستان و آشنايان و بالاتر از همه (وجدان) انساني، سر فراز و آسوده خيال مي بينم.....
البته بايد باين نكته توجه شود كه چون در اينجا نمي خواهم بيشتر ازاين موضوع رابشكافم ، ممكن هست براي بعضي ها اين پرسش پيش آيد كه از كجا معلوم كه ميتوانستم در عصر خود وارد پست هاي سياسي و مشاغل دهان پركن بشوم؟...و چون هدفم در تمام مدتي كه اين (سايت) را مينويسم آگاهي دادن به بخصوص نسل جوان امروز وطن هست ، بايد بگويم كه احراز شغل در گذشته و تعريف از خود - نه به درد اين مقال ميخورد و نه اهميتي دارد و نه مربوط به بحث و گفتگوي ماست.....
پس پاسخ آن دوست هموطن كه پرسيده بود ( سنگ كه را به سينه ميزني) داده شد و حالا فكر ميكنم ميتوانم در چند كلام خلاصه بگويم : سنگ هويت و مليت كه وطنم هست را به سينه ميزنم...
ايراني ام و ايران همه ي وجود من است.....
* اگر باز هم فرصت مناسبي دست داد- دراين باره مي نويسم و به دو سه ئي ميل هموطنانم حتما پاسخ خواهم داد... تا بعد....
دوباره تكرار ميكنم

حداقل آنان كه خاموش هستند كاري هم با ويراني وطن ندارند

۱۳۸۲ بهمن ۷, سه‌شنبه

"حداقل آنان كه خاموش هستند كاري هم با ويراني وطن ندارند "!!
*
استاد خطاب به شاگرد:
دوست داري تا همچون روزگار كودكي ، سرمشقي داشته باشي و از روي آن بنويسي؟؟
حداقل آنان كه خاموش هستند كاري هم با ويراني وطن ندارند. همين دليل براي خاموشي كافيست.
حداقل آنان كه خاموش هستند كاري هم با ويراني وطن ندارند. همين دليل براي خاموشي كافيست
حداقل آنان كه خاموش هستند كاري هم با ويراني وطن ندارند. همين دليل براي خاموشي كافيست
حداقل آنان كه خاموش هستند، كاري هم با ويراني وطن ندارند. همين دليل براي خاموشي كافيست
نرخ استيصال؟!

در حالي كه اوضاع وخيم جمهوري اسلامي با شكستهاي پي درپي در محدوده سياست خارجي و داخلي جلب توجه كرده است، شكستها و ناكاميهاي نظام در مسائل اقتصادي كمتر مورد توجه قرار مي‌گيرد. شكست فاحش نظام در حوزه مسائل اقتصادي آنچنان در زندگي روزانه مردم مشهود است كه ديگر كمتر كسي براي ادعاهاي دروغين رژيم ارزشي قائل مي‌شود.
****
آخوند هاي حاكم ، نرخ (خط فقر) را در جامعه بهم ريخته و بي حساب و كتاب امروز، هرماه حداقل سيصد هزارتومان تخمين زده اند..
اين در حاليست كه گروه هاي بيشماري از مردم ، براي بقاء خود (بشكلي كه زنده باشند) به ماهي صد هزارتومان درآمد هم راضي اند اما حقوق آنها هيچوقت از هفتاد هزارتومان درماه بيشتر نبوده است !!..





۱۳۸۲ بهمن ۶, دوشنبه

در مريخ دنبال آثار حيات هستند و در ايران به دنبال....؟!!
رانندگان تاكسي در صورت سوار كردن زن و مرد (غريبه) در صندلي جلو، جريمه ميشوند!!
معاون انتظامي راهنمايي و رانندگي تهران گفت: رانندگان تاكسي از اين پس ديگر مجاز به سوار كردن زن و مرد غريبه اي كه هيچ نسبت فاميلي با يكديگر ندارند، نيستند و اين كار يك نوع تخلف محسوب شده و مأموران راهنمايي و رانندگي ضمن تذكر به رانندگان متخلف در صورت تكرار جرم آنها جريمه مي شوند. سرهنگ حاتم محمدي در گفتگو با خبرگزاري مهر با بيان اين مطلب افزود: اين اقدام از ابتداي بهمن ماه با همكاري و ابلاغ به سازمان تاكسيراني به منظور توجيه رانندگان تاكسي آغاز شده است كه به موجب آن زن و مرد غريبه اي كه هيچ نسبت فاميلي با هم ندارند، مجاز به نشستن در كنار هم در رديف جلوي تاكسي نيستند كه اين كار فعلا در حد تذكر به مسافران و رانندگان تاكسي است اما مسلما از ابتداي سال آينده با اجباري شدن اين طرح و برنامه هاي جديد درخصوص نوع و شيوه اعمال قانون، اقدام مأموران از حد تذكر خارج شده و رانندگان متخلف جريمه خواهند شد. همچنين
****
عجب بختكي بجان مردم افتاده؟!
بقول شاعر: هر دم ازاين (باغ!!)، بري ميرسد
تازه تر از ، تازه تري ميرسد
ملتي در تب (تنفر) ميسوزد و اينها به اندازه وسعت ديد و توان خود ، قاعده و قانون!! وضع ميكنند....
باين ترتيب راننده تاكسي بايستي در مقام يك بازجو(!)، قبل ازاينكه خانم و آقائي را سوار كند از آنها بپرسد با هم چه نسبتي دارند!! و براي صحت ادعاي خود مثلا،( قباله ازدواج) خودشان را نشان بدهند...!
در مورد دخترعمو و پسر عمو و خاله و دائي و عمه ، من كه عقلم بجائي قد نميدهد! - شما را نميدانم؟!...
---------
اين هم اظهار نظر يك هموطن خوبمان كه از صفحه (كامنت) همين بخش از يادداشت ، برايتان انتخاب كردم...
rezvan
با سلام
واقعا وقتي شنيدم يکه خوردم.به قول شما بايد هميشه قباله ازدواج مون يا شناسنامه پدر و مادرمون بايد دنبال مون باشه.خجالت کشيدم.پس بگو چرا وقتي به برادرم گفتم دختر خواهرمون را بيار خونه من گفت نمي خوام جواب پس بدم و آبرو ريزي ببينم اونم جلو بچه خواهرم اي واي خداي من




۱۳۸۲ بهمن ۴, شنبه

كارشان و همه هنرشان ، نسخه پيچي عوضي است !
*نخست خبر و اظهار نظر كارشناسي(!!)پژوهشگر(!) اداره مخابرات را بخوانيد

علل و انگيزه هاي مزاحمت تلفني در كشور بررسي شد
خبرگزاري فارس: علل و انگيزه هاي مزاحمت تلفني در كشور، در پژوهشي، توسط محمد نوري كارشناس شركت مخابرات ايران، مورد بررسي قرار گرفت.
به گزارش خبرگزاري فارس يافته هاي اين پژوهش كتابخانه اي كه در سال 1381 انجام شده است، نشان مي دهد روابط بين دختران و پسران، طلاق و عدم موفقيت در زندگي زناشويي، اختلافات شخصي وبيماريهاي رواني از جمله مهم ترين علل و انگيزه هاي مزاحمين تلفني است .
همچنين كمبود مكانهاي تفريحي – ورزشي و بيكاري از ديگر عوامل موثر در ايجاد مزاحمت تلفني به شمار مي رود .
****
در ادامه اين كارشناسي كه ميتواند در نوع خودش (شاهكاري!) باشد ، آمده است كه اداره مخابرات تصميم گرفته براي تشويق و توجه شهروندان، اوراقي را منتشر كند و در آن گوشزد نمايد كه تلفن يك وسيله ضروري است و نه ابزاري براي ايجاد مزاحمت و چيز هائي از اين دست!!...
آقايان كه معلو م نيست براي رسيدن به اين توضيح واضحات، چقدر جلسه تشكيل داده اند . حتما جرات و امكان بروزعلل اصلي و عقلي اين مزاحمت ها را ندارند ونميتوانند حتي بطور ضمني بر زبان بياورند و بگويند كه بابا تمام اين درد سر ها و اشكالات و اختلافات و مزاحمت ها ، ناشي از وجود جامعه اي است كه (حاج آقا) هاي دست اندر كار، براي مردم ، خاصه جوانان بوجود آورده اند و اجتماعي را ساخته اند كه (خوش تركيب ترين و مومن و معتقد ترين ، صبور و متين ترين، شريف و با غيرت ترين افراد را) بخلاف ميل و رغبت شان ، ناچار و ناگزير به انجام اعمالي ميكند كه در قاموس و قاعده فكري ايراني- تا همين چند سال پيش اصلا جائي نداشت.....
آري!. داروي نسخه هائي كه اين (بيماران فكري) براي مردم مي پيچند، همانند نسخه هائي است كه بجاي داروخانه و مراكز پزشگي، بايد در طول خيابان ناصرخسرو ، بدنبال آن گشت!!..


۱۳۸۲ بهمن ۳, جمعه

خلافت غريزي !
* يك نگاه گذرا به تاريخچه تاريك حضور مدعيان (انقلاب!) ، نشان ميدهد كه اين قوم فرصت طلب و فريبكار ، از روز نخست تا امروز ، همچنان هر چه كرده و هر چه گفته اند ، دروغ و لاف و شعار بوده است و آنچه كه در اين وانفساي حضور، نصيب مردم فريب خورده و (نادم وناچار) شده است . پس رفتگي در همه زمينه هاي زندگي و سقوط در لايه هاي آلوده (پنهان كاري) و تنفر روز افزون نسبت به عاملان و مدعيان و نيز ترديد و تسامح در باور هاي اعتقادي شان بوده است..
روز هاي اول (فريب بزرگ) را بخاطر بياوريد و شور و احساسي را كه يقه مردم غافل را گرفته بود و متاسفانه داستان روشنفكران (!!) ما كه با پناه بردن به دامان (بزرگ عمامه دار)(آب و روغن) اين شور و احساس را زياد ميكردند .
گروه ها و احزاب چپ وراست(!) و نهضت ها و چپي هاي اقل و اكثر.... همه و همه براي رسيدن به (آب و علوف) سعي در رفتن به زير عباي ( حاج آقا) را داشتند و براي رسيدن به قدرتي كه (پنبه دانه وار) در خواب ديده بودند ، به مجيز گوئي ها پرداختند و عكس حضرتش! را در ماه ديدند و ريش نامباركش را لاي قرآن گذاشتند!!.
..... اما ديديم و ديديد كه چگونه مجيز گويان به بهانه هاي مختلف . ( اسير تير غيب) شدند و سر از زندانها و اعدام ها و فرار كردن ها در آوردند و بقول برو بچه هاي دوران جواني ما( مرده ها شون آرزو بدل رفتند و زنده ها با دماغي سوخته و چهره اي افروخته !! ، به عزاي خود نشستند؟!..
خلافت بحران ساز ملا ها بطور غريزي نميتواند در فكر برداشتن قدمي در جهت آرامش جامعه باشد، اين را من نمي گويم ، اين را تاريخ بيست و پنجساله شان و نيز كارنامه حضورشان در عرصه اغلب حكومت ها ، ميگو.يد...
اين بساط (تحصن ) و اين بازي بست نشستن را كه در مجلس راه انداخته اند ، چيزي دقيقا مشابه همه رفتار و كار هائي است كه درگذشته و در مواقع بحراني انجام داده اند.. اينها از قانون فقط تلفظ آنرا ميدانند- وگرنه كي و كجا و چه وقت ، يك كار قانوني انجام داده اند؟ ؟.
اينها براي رسيدن به مقام و قدرت ، بنا به رويه معمول و قديمي شان ، بايستي (تكدي) كنند و نامش را تحصن و بست نشستن بگذارند..
خداوند ما را از شر گروه هاي نادرويش و تهي از شرف - اگر حفظ نمي كند، اقلا اين شعور را بدهد تا دستشان را بخوانيم وبيش از اين بازيچه شان نباشيم....

۱۳۸۲ بهمن ۲, پنجشنبه


ايجاد پيست "شترسواری” در قم
در شهر قم قرار است يك پيست شترسواری درست شود! البته يك رصد خانه نيز قرار است در اين شهر ايجاد شود.
اين خبر را معاون وزير ارشاد و رئيس سازمان ايرانگردی و جهانگردی در جلسه كار گروه گردشگری استان قم كه استاندار قم نيز در آن حضور داشت عنوان كرد.
پيست شترسواری در حالی در قم درست می شود كه بزرگترين بيمارستان اين شهر، يعنی بيمارستان "شهيد بهشتی”, در آستانه تعطيلی است و بزرگترين مجموعه ورزشی قم نيمه كاره رها شده، بزرگترين پاساژ قم در مركز شهر نيمه كاره مانده، آينده دانشگاه فاطميه قم معلوم نيست و فرهنگسرای شهر نيز نيمه كاره رها شده است.
****
راست ميگويند كه حضرات ،، وا پس گرا،، هستند.
چقدر هم (دو آتشه) تشريف دارند!! ..درست پروژه هاي(!) عصر اعراب بدوي در صدر اسلام را دارند پياده ميكنند....واي بر نسل آينده كشورمان.......





۱۳۸۲ بهمن ۱, چهارشنبه

اين بار ، چقدر و چند سال ، بايد دچار بهت و سرگيجه و عقب ماندگي ، باشيم؟؟.
با حمله اعراب به ايران ، نه تنها استقلال و موجوديت كشور مان بكلي دستخوش نابودي شد و ملت آزاده اش به اسارت و حتي بردگي كشيده شد و از ايران و ايراني ويرانه اي بر جاي ماند و مردمي نيمه جان و هستي باخته ، بلكه تمام مراكز علمي ، دانشگاه ها و دانشكده هاي عمومي و همچنين مدارس مختلفي كه توسط موبدان زرتشتي سر پرستي و اداره ميشد ، ويران و منهدم گرديد و كتابخانه ها عموما مورد آتش سوزي و غارت قرار گرفت و نظام علمي جامعه ايران همراه با ساير نظام هاي ارزشي آن در هم ريخت و نابود گرديد و مردم ايران را از نظر علمي حداقل به مدت (دوقرن) دچار بهت و سرگيجه ناشي از شكست و توقف ساخت...(دوقرن سكوت - نوشته ع. زرين كوب)..
****
اكنون نسل ما كه در برابر كارنامه 25 ساله رژيم به اصطلاح انقلابي(!)، شاهد تنزل و سقوط مرتب و مكرر ارزش هاي ايراني است- ميتواند بخوبي و به درستي ، حمله اعراب به ايران را حس و لمس كند....

۱۳۸۲ دی ۳۰, سه‌شنبه

خدا را در دل ما ميتوان جست
يادگاري از: فرخ
اگر عاشق شدي ، معشوق ، ديدي
به تن ، پيراهن صبرت ، دريدي
كني باور ، خدا را ، خانه ، دلهاست
نه در مسجد ، كه مسجد، جاي ملاست!
بگو فرخ، خدا را تا خدائيست
بجز دلهاي عاشق ، خانه اش نيست
مجو او را به مسجد ، در (دل) توست
خدا را ، در دل ما ، ميتوان جست
****
به نقل از (انيشتن) آمده است كه ميگويد:
از لباس كهنه ات خجالت نكش
از افكار كهنه ات ، شرمنده باش

۱۳۸۲ دی ۲۹, دوشنبه

ديپلمات هاي داش مشتي !!
سفير ايران در آذربايجان بركنار مي‌شود
خبرنگار «بازتاب» از باكو گزارش داد: احد قضايي، سفير ايران در باكو به دليل عملكرد نامطلوب خود از مسؤوليتش بركنار مي‌شود.
بنا بر اين گزارش،( قضايي) كه از مديران كميته‌هاي انقلاب اسلامي (پيش از تشكيل نيروي انتظامي) بود، به همراه تعداد ديگري از مسؤولان اين كميته‌ها، به سمت سفراي جمهوري اسلامي در كشورهاي خارجي منصوب شدند.
بيشتر اين افراد، در پست‌هاي جديد خود عملكرد نامطلوبي داشتند و چند ماه پيش نيز، فرمانده كميته‌هاي انقلاب اسلامي، از سفارت خود در يكي از كشورهاي همسايه ـ به دلايل مشابهي ـ بركنار شد.
گفتني است، ارسال اطلاعات نادرست از وضعيت آذربايجان به تهران، فقدان كارايي و مشكلات خانوادگي، بخشي از دلايل بركناري قضايي مي‌باشد
****
از همان روزهاي نخست شكل گيري به اصطلاح ( خلافت اسلامي!!) ، داش مشتي هاي دبش و آواز خونهاي كوچه پس كوچه هاي پائين شهر كه در نهايت داشتن معرفت!، هيچ چيز از وظايف مديريت و مسئوليت نمي دانستند تقريبا تمام اركان كليدي مملكت را بدست گرفتند و پشت در پشت در اين 25 سال كاري كردند كه امروز ثمرات(!) و اثرات! انقلابي!! آنرا شاهديم...
* كارنامه نود وشش در صد عوامل سياسي و (ديپلماسي) خلافت حضرات ، عدم شناخت و آگاهي از سياست و رفتار ديپلماتيك هست، كه اگر غير ازاين بود حداقل دراين مدت يك نقطه سفيد در كارنامه شان وجود داشت .......

۱۳۸۲ دی ۲۷, شنبه

ديگران ، همواره در حال حركت و پيشرفت هستند و....ما به شهادت تاريخ ، مرتب ، از اوج به زير آمده ايم.....چرا؟؟؟؟
*داشتم در ميان كتاب هاي كتابخانه بسيار محقر اما پر از بارم ، گشتي ميزدم و براي مرور چند باره يكي از آنها ، عناوين كتاب ها را مي خواندم..
رسيدم به ،، آخونديسم،، آقاي ناصر مللكي كه در اوايل سالهاي به اصطلاح (انقلاب) بدستم رسيده بود. ملكي در اين كتاب به اسرا و علل سقوط ايران پرداخته و با مراجعه به كتب مطرح و معتبر محققين تاريخي ، دلايل متقن و معتبري را در چگونگي و علل اين (سقوط) ارائه داده است.
او در بخشي از كتاب خود كه نام (ممانعت از توسعه دانش مردم) بر آن نهاده است مي نويسد:
،، ملتي كه در سه هزار سال قبل مخترع حساب و مقياس و اوزان و خط بوده است، و در 25 قرن پيش پايه گذار پيشرفته ترين نظام حكومتي و منادي و پرچمدار حقوق بشر ، و در همان دوران منظم ترين راه هاي شوسه را بر پهنه مشرق زمين ساخته بود ، و اولين بنيانگذار نظام پستي ( از طريق ايجاد چاپارخانه ها و پيك هاي مربوط بآن بود)، و با استفاده از خاصيت نور علائم تلگرافي مخابره ميكرد ( درشب با آتش افروزي بر قلل بلند كو ها و در روز با انعكاس نور توسط آينه) و بزرگترين دانشگاه ها و مراكز علمي جهان را در 18 قرن پيش تاسيس كرده بود ، و عظيم ترين كتاب خانه و گنجينه هاي علمي را در 16 قرن قبل در اختيار داشت ، و دستور و فرهنگ لغت زبان عربي را بسي كامل تر و جامع تر از خود اعراب تدوين كرده بود ، و در ستاره شناسي و كشف شگفتي هاي منظومه هاي نجومي شگفت آفرين شده بود ، و كاشف علوم رياضي و جبر و مقابله بود ، و كتب علمي و رياضيات و طبي دانشمندانش تا دو قرن قبل در معتبر ترين دانشگاه هاي اروپائي مورد تدريس و بهره جوئي دانش پژوهان بود ، و شعر و ادبيات و حكمت و عرفانش در اقطار جهان پرتو افكن شده بود ، و ...... صد ها فن و هنر و ابتكار و ابداع و سازندگي در رشته هاي مختلف كه مخلوق انديشه پرتوان و خلاق فرزندانش بود و به بركت وجود جماعت (( آخوند)) و تلاشي كه در طول 10 قرن براي به زنجير كشيدن انديشه مردم و به اسارت در آوردن دانش و هنر و فن ، بكار برده بود، به چنان ذلت و بي مايگي و فقر از لحاظ سواد و دانش و فن گرفتار آمد كه در اوايل قرن بيستم ميلادي، بيش از 97% مردم ايران حتي توانائي خواندن ونوشتن نداشتند !!..،،

۱۳۸۲ دی ۲۶, جمعه

پرستوي افغانها آمد ، زاغ و زغن هاي ما ، هنوز هستند؟!!
در خبر ها آمده بود كه خانم پرستو خواننده و هنرمند پيشين افغانستان پس از سالها خانه نشيني ، در صفحه تلويزيون كشور همسايه مان افغانستان ظاهر شده و براي مشتاقان (تساوي و آزادي) مايه خوشحالي و براي (زمخت هاي ماقبل تاريخ كه هنوز هم همچنان و انگار در يك محدوده فكري 4 متري(!) زندگي ميكنند)، حيرت و عصبانيت بوجود آورده است.
ميگويند: رئيس قوه قضائيه افغانستان، پس از گذشت چند روز از اين نمايش شيرين و حتما پر معناي تلويزيوني ، نامه اي به سازمان (صدا و سيمايشان!!) نوشته و فرستاده ونسبت به پخش صدا و نمايش چهره (پرستو) خانم كه يك (زن) هست! ، انتقاد نموده و مصرا خواسته است تا جلوي ادامه پخش موسيقي و آوازي كه با صداي بانوان همراه است را- باين خاطر كه كشور، كشور (اسلامي!!)است، بگيرند..
اين طور كه خبرگزاري ها مخابره كرده اند، پاسخ رئيس قوه قضائيه از سوي وزارت فرهنگ افغانستان تهيه و باين قوه ارسال ميشود ، پاسخ وزارتخانه مزبور كه گويا متولي و مسئول سازمان تلويزيون (كابل) هست ، بدين مضمون بدست رئيس (قضا) رسيده است..
همانطور كه مستحضر هستيد ، در قانون اساسي ، مصوبه اخير ( لوئي جرگه) حقوق زن و مرد در كشور اسلامي افغانستان يكسان و مساوي تعين و تعريف شده است . بنابراين اگر قرار باشد حضور يك بانو بعنوان هنرمند و خواننده در راديو و يا تلويزيون افغانستان ممنوع باشد - بايد آقايان نيز دست از خواندن و نواختن و هنر نمائي بردارند !!....
* دوستان خواننده اطلاع دارند كه در سالهاي برقراري رژيم پادشاهي در افغانستان، حضور زنان ومردان هنرمند در تلويزيون افغانستان و اختيار در رعايت حجاب ، همانند كشورما ايران ، بديهي و طبيعي بود - . هنگامي كه شوروي سابق به افغانستان حمله كرد و اين كشور را تصرف كرد- اين وضعيت همچنان ادامه داشت .. اما هنگامي كه شوروي بعلت مبارزات مردم جاي خودش را ابتداء به مجاهدين و سپس به طالبان واپس گرا داد- متاسفانه اين كشور به سرعت بطرف جنگ و ويراني رفت و زنان به خانه ها خزيدند و اصولا تلويزيون امري گناه و خلاف آئين اسلام(!) منظور و بر چيده شد.....
*فعلا حكومت جديد و موقت افغانستان كه پس از حمله آمريكا باين كشور بر سر كار آمده است . بسيار مي كوشد تا اگر ( زورش رسيد!) دوباره آثار اوليه وضروري حيات و آزادي را به شكل ( غربي- شرقي!!) آن برقرار كند و بهمين جهت هم در مفاد قانون اساسي كه اخيرا تصويب كرده اند، اگر چه نام جمهوري اسلامي را انتخاب نموده اند، اما با تعريف آزادي و تساوي زن و مرد كه يقينا نميتواند مغاير با فرامين مذهبي باشد، قصد دارند تا مردم اعم از زن و مرد از حداقل آزادي هاي اجتماعي و حقوقي بر خوردار باشند....
ملاحظه مي كنيد . همسايه ما كه در روزگار شكوفائي اش ، سعي داشت ايران را الگوي خود سازد . پس از حمله بيگانه و تحمل دوران سياه و تاريك (عقب مانده هاي طالب) بار ديگر مي كوشد تا بشكل قابل تناسب و تحملي، به حقوق حقه زن و مرد افغان ارزش و اعتبار ببخشد.
دريغ كه ( زاغان) و ( زغن) هاي دوپا ، همواره براي احياي منافع و نيات عقب مانده خود و براي اينكه بتوانند همچنان سوار بر موج تعصبات خشك مردم عوام باشند. تخم ناداني و نا آگاهي ميكارند و ملت ها را از قافله تمدن و ترقي و تاريخ دور ميكنند..
اكنون با آن همه مصيبت كه افغاني از طالباني ديد ، صداي (پرستو) را مي شنود، و ما...... با آن همه تاريخ و آن همه اعلم و افضل و روشن بين و روشنفكر و معين و مبتكر، ناچاريم در اين دنياي خوش صدا ، همچنان صداي گوش خراش زاغان و زغن دوران را تحمل كنيم.....
ما چاره اي نداريم جز اينكه چشم هايمان را باز كنيم و كمي بيشتر به آنچه كه مايه بدبختي مان شده است توجه نمائيم....
ـــــــــــــــــ*
شنبه بيست و هفتم ديماه 82- خبرگزاري ها.
برغم مخالفت دادگاه عالي افغانستان، تلويزيون کابل، جمعه شب (16 ژانويه)، سه آهنگ ديگر با صدای يک خواننده زن افغان پخش کرداين سه آهنگ قديمی، با صدای خانم پروين، اولين خواننده زن بود که در تلويزيون افغانستان آواز خوانده بود.




۱۳۸۲ دی ۲۴, چهارشنبه

دوباره دارند ( وقت) مي خرند
بحث انتخابات ، بخوانيد (انتصابات)مجلس به اصطلاح شوراي اسلامي!!كه در اسفندماه امسال بر گذار ميشود - بار ديگر از طرف مزد بگيران و ماموران معذور(خلافت) و نيز از سوي به اصطلاح زعماي قوم ، بشكل تكراري و مضحك و خنده داري مطرح شده و همچون (خيمه شب بازي) هاي گذشته شان ، براي رد گم كردن ها و وقت خريدن هاي بعدي - در سطح وسيعي از اخبار ، قرار گرفته است.
اين بار نيز همانند سناريو هاي گذشته شان . دو جناح تند و كند! ، يعني محافظه كاران و اصلاح طلبان(!) ، باين بهانه كه ( شوراي نگهبان صلاحيت حتي نمايندگان دوره گذشته خودشان) را رد كرده است!، به تكرار بازي (موش وگربه) پرداخته و بي آنكه به روي خودشان بياورند ، همچنان اداي مبارزات انتخاباتي را در ميآورند!!.
آنها كه از زير و بم ساختار حكومتي انقلابيون(!) آگاه هستند ميدانند كه وقتي همه چيز از تصميم و اراده (ولي) ،، يعني قيم مردم !!،، شكل ميگيرد، اخذ راي مردم براي انتخاب نماينده مفهوم و معنائي جز ( همچنان) عوام فريبي و فرصت طلبي ندارد..
وقتي كه نمايندگان به اصطلاح برگزيده مردم ( بخوانيد امت!) نه برحسب وظيفه (كه جرات ندارند و يا معتقد نيستند) دهان به (گله و شكايت) باز كرده اند - سر و كارشان بلافاصله با (دادستان) و دادگاه و توهين و بازداشت بوده است - و وقتي كه شوراي نگهبان و پس از آن شوراي مصلحت نظام(!) براي (عوام) و اكثريت (ناچار) تصميم ميگرند ، راي دادن و انتخاب شدن و به مجلس رفتن ، چه معنا و مفهومي پيدا ميكند؟؟؟؟....
مسئله انتخابات و بطور كلي هر موضوع و مطلبي كه به ظاهر، صحبت از دريافت آراء و عقايد مردم ميكند ، در جمهوري ولائي امروز ايران ، يك جوك خنده دار و در سطح جهاني يك پديده (خجالت آور) معرفي شده است....

۱۳۸۲ دی ۲۳, سه‌شنبه

شپش قبله ي عالم !!
در ميان خاطراتي كه از درباريان دوران قاجار نقل شده است ، اين يكي هم (متاسفانه) شنيدني است!..
گفتم متاسفانه ، زيرا اكثر قريب به اتفاق ما ايراني ها عادت داريم تا براي رسيدن به خواسته هاي بيشتر نامشروع خود و كسب عنوان و مقام و قدرت، (بت سازي) را بشكل (نهايت افراطي) آن در دستور رفتار خود قرار دهيم و هر بي اهميت و اعتبار و ارزشي را ، مقام و عنواني بخشيم كه فاقد آنست.....
هم امروز و هم چنين در روزگاران دور و نزديك ، شاهد (بت سازي و بت پرستي هاي) سراپا جهل و دروغ بوده ايم و مي بينيم و خوب به خاطر داريم كه چگونه حتي افرادي عامي و بيسواد و بيمار را عناوين الهي و روحاني داده اند!؟..
**به نمونه (مثال زدني) اين بت هاي (بي بته!) توجه كنيد
،، .... يكي از زنان دربار(حرم) فتحعليشاه قاجار در شبي كه شاه با او خلوت كرده و بسر ميبرده است، از گردن او(شاه) يك (شپش) ميگيرد!..
اين بانو كه حتي جرات نداشته به شپش سرو گردن و بدن اين (قبله عالم!!) بي حرمتي كند - بي آنكه جرات ابراز داشته باشد ، شپش را به طرز ماهرانه اي ( طوري كه شاه متوجه نشود) ميگيرد و در يك قوطي انگشتري كه نزديك بسترشان بوده است پنهان ميكند!.
در ادامه اين خاطره آمده است كه :
بانوي مزبور چند روز بعد از زرگري(طلا فروش) ميخواهد كه برايش گردن بندي از جواهرات بسازد و (شپش) قبله عالم را در وسط قابي كه بعنوان نگين مشخص ميشده است ، قرار بدهد!!.
و بعد در شبي ديگر كه نوبت حضور در بستر ( قبله عالم) داشته است ، گردن بند (شپشي!) را به گردن انداخته و به طنازي مشغول ميشود.
كرشمه و طنازي به آنجا ميرسد كه شاه متوجه گردن بند ميشود و از زن مي پرسد: اين نقطه سياه وسط نگين چيست؟.
و آن خانم پاسخ ميگويد:
. چيزي است كه برايم خيلي (مقدس) است!!.
زيرا آن (سياهي)، ،، شپش قبله عالم ،، هست !!...



۱۳۸۲ دی ۲۱, یکشنبه

خاطرات و خطرات
* در كتاب معروف ،، خاطرات و خطرات،، مرحوم مخبرالسلطنه هدايت آمده است.
،، منتظم الحكماء صلحي، از دوستان من حكايت كرد كه روزي باتفاق (ظهيرالدوله) به ديدن سيد ابو طالب صدر الذاكرين ( رئيس روضه خوانهاي وقت) رفتيم. وارد شديم ، نشستيم ، سيد ابدا اعتنائي نكرد و خوش وبشي ننمود ، او متوجه زني بود كه آمده بود آقا (جن)اش را بگيرد!!. تا چند نوبت دست در سينه آن زن كرد و گفت (جن)تو خيلي حرامزاده است !، هي از دستم در ميرود!!..
تا آخر، جن را از بغل آن زن گرفت و در شيشه كرد !!. در شيشه را كه چيزي توش نبود محكم بست و به زن گفت . خوب كار تمام شد!!. آن زن برخاست و پاي در درگاه حياط گذاشت و يك اشرفي (سكه طلا) روي آستانه در گذاشت و رفت .
آن گاه ، آقا ، (آخوند جن گير) رو به ما كرد و برخاست و تواضع نمود و خادمي را خواست و سفارش شربت و شيريني داد !.
ظهيرالدوله رو به آقا كرد و گفت: اين چه بازي بود در آوردي ؟!.
- سيد پاسخ گفت : اين مردم (جن) دارند !!بعضي را شما كه مرشد صوفيان هستيد مي گيريد و بعضي را هم من،!! ،،
****
نويسنده كتاب معروف و مشهور ، خاطرات و خطرات ، از رجال دوران قاجار(ناصري) بوده..
روضه خوانها از ديرباز براي تحميق عوام دام گستري كرده اند و همچنان بر اين روال ( تغذيه) ميكنند

۱۳۸۲ دی ۲۰, شنبه

ديروز ؟!

دو چشمت بستي و فرياد كردي
وطن را لانه شياد كردي
دوچشمت بستي و كردي دهن باز
مصيبت ، از همين جا گشت آغاز

فرخ
.....و... امروزبراي آنچه ديديم و كشيديم و تجربه كرديم، بهاي گزافي پرداخت كرده ايم ..خيلي گزاف .....

۱۳۸۲ دی ۱۸, پنجشنبه

بيزاري جوان ها از حكام جمهوري ولائي(!) نشانه عمق علاقمندي شان به سرزمين مان ايران است....
(من) نويسنده يادداشتي را كه ميخوانيد نمي شناسم و به نوشته اش نيز بطور تصادفي بر خورد كردم. مي بينم آنچه را كه دل دردمندش بر زبان آورده ، فرياد من (پير)هم هست. و حتما ميتواند سوز نهان ميليون ها ايراني باشد كه در چنگال(يكه تازان)به اصطلاح ((مسلمان ناب!!) گرفتار آمده اند..... او مي نويسد:
ـــــــــــــــــــــــــــ**
وب لاگ زنانه ها:
از اين رژيم بيزارم
هميشه سعی کردم از شعار دادن اجتناب کنم. مرگ بر فلانی ، درود بر. فلاني، ...بايد گردد، قرار ما فردا خيابان های تهران، کتک بخوريد تا ما حال کنيم، زندان بريد تا براتون امضا جمع کنيم.
هرگز از اين سوی گود نگفته ام لنگش کنيد، هرگز هم نخواهم گفت، هر قدر هم دوستان سنگهای محبتشان را به سويم پرتاب کنند ، باز چنين نخواهم کرد، ( البته هيچکدام از اينها موجب نشده که حرفم را نزنم. اما از شعار دادن هميشه بيزار بوده ام)
الان هم اين قصد را ندارم.
تنها آمدم پای مونيتور که با شما از درد دلم بگويم.
بگويم که بی زارم. بی زارم ، بی زارم. از رژيمی که مردم ما را ذليل کرده است بی زارم.
از اينکه مردم اين همه با جان و دل کمک می کنند و از هستی خود به هموطنان خود اهدا می کنند در دلم احساس شوق و غرور می کنم، اما از اينکه می بينم مردم ما به خاطر تکه ای پتو ، به خاطر قوطی کنسرو مجبورند به دنبال کاميون ها بدوند و گدايی کنند بی زارم.
از اين رژيم بيزارم. از اين حکومت بيزارم.
از اينکه کمک های مردمی به دست نيازمندانش نمی رسد و پسربچه ای با پای برهنه، بدون جوراب، در اين سرمای زير صفر ، در مقابل سوال خبرنگار که از او می پرسد امروز چيزی خورده ای ، می گويد يک کاسه ماست. و خبرنگار که می پرسد : سير شده ای ، و پسرک با چشمان غمگينش می گويد بله. قلبم را چنگ می زند
اين کمک ها به کجا می رود ؟ چرا انسانهای شريف ما بايد تحقير شوند. بايد گدايی کنند ؟ بايد مورد توهين قرار گيرند.
اين مردم ديگر کار ندارند، مغازه ها، اماکن شغلی در کنار خانه ها به تلی از خاک تبديل شده است. اين مردم پولی در جيب ندارند.اين مردم حتی جيب هم ندارند.
چه کسی دست اين مردم را می گيرد ؟ چه کسی به اين عزيزان کمک می کند که روی پای خود بايستند؟ چه کسی آن دختر دانشجو را در ادامه تحصيلش ياری می دهد؟ چه کسی آن زن عزادار را در ساختن خانه اش کمک می کند ؟
ديشب با يکی از دوستان اهل بم صحبت می کردم، گفت اگر تنها کمک مالی را که کشورهای حاشيه خليج (هميشه فارس)کرده اند گرد آوريم می شود در بم 20 هزار خانه ، با توجه به اصول ساختمان سازی ايمنی بنا کرد، و اين تنها گوشه ای از کمک هاست. از اين رژيم بی زارم. می دانم که خانه های مردم بجز با همت خودشان ساخته نخواهد شد. چرا که (آقا زاده ها)برای ساختن شهرک خود در کانادا به مايه بيشتری نياز دارند. اين کمک های مالی که کشورها بی دريغ در جيب ج.ا . سرازير می کنند تنها برای افزودن حسابهای بانکی اوباش حکومت در سوئيس به کار می رود.
و آن پسر بچه با پاهای برهنه بايد از کاسه ای ماست که در هوای سرد به او اهدا شده است تشکر کند
از اين رژيم بی زارم. بی زارم . بی زار



۱۳۸۲ دی ۱۷, چهارشنبه

عنايات و كرامات (!) خلافت اسلامي ، آنهم از نوع (نابش) كه به (گل) نشسته بود ، اكنون به (بار) نشسته است!!!
اكنون بي اعتباري و نبود تامين جاني و امنيت اجتماعي ، بخش وسيعي از زندگي مردم را دچار اختلال كرده است
16 دی - اعتماد،-- سه‌ سارق‌ مسلح‌ با حمله‌ به‌ يك‌ شركت‌ ساختماني‌ در خـيـابـان‌ وليعصر تهران‌ چند ميليون‌ پول‌ و طلا را به‌ سرقت‌ بردند.
سـاعـت‌ شـش‌ و نيـم‌ عصـر روز يكشنبـه‌ سـه‌ مرد نقابدار و مسلح‌ به‌ كــلــت‌ كـمــري‌ وارد يــك‌ شــركـت‌ ساختماني‌ در خيابان‌ وليعصر تهران‌ شدند. دزدان‌ با بستن‌ دست‌ و پاي‌ كـارمنـدان‌ شركت‌ كه‌ 12 نفر زن‌ و مـرد بـودنـد آنهـا را در اتاقي‌ زنداني‌ كـــردنـــد. آنـهـــا سـپـــس‌ بـــه‌ ســراغ‌ گاوصندوق‌ شركت‌ رفتند و بعد از بـازكردن‌ در گاوصندوق‌ حدود دو مـيليـون‌ تـومـان‌ پـول‌ نقـد و تعدادي‌ تراول‌ چك‌ را به‌ سرقت‌ بردند.
دزدان‌ نقـابـدار كـه‌ بـه‌ اين‌ مقدار سـرقـت‌ قـانع‌ نبودند، به‌ سراغ‌ زنان‌ كـارمنـد شـركـت‌ رفتنـد و شـروع‌ به‌ بازكردن‌ طلاهاي‌ آنها و جمع‌آوري‌ كيف‌ كارمندان‌ كردند و بلافاصله‌ از شركت‌ خارج‌ شدند.

پـــس‌ از چـنـــد دقـيـقـــه‌! يـكـــي‌ از كـارمنـدان‌ شركت‌ با تلاش‌ فراوان‌ دست‌ و پاي‌ خود را باز كرد و با پليس‌ 110 تـمـاس‌ گـرفـت‌ كـه‌ بـلافاصله‌!! ماموران‌ كلانتري‌ 107 فلسطين‌ در محل‌ حاضر شدند و به‌ تحقيق‌ درباره‌ ايـن‌ سـرقـت‌ مسلحـانـه‌ پـرداختنـد. اكنـون‌ تلاش‌ ماموران‌ آگاهي‌ براي‌ شناسايي‌ دزدان‌ فراري‌ ادامه‌ دارد.
باور بفرمائيد كه: تلاش ماموران آگاهي براي شناسائي دزدان ادامه دارد!!


۱۳۸۲ دی ۱۶, سه‌شنبه

فرا تر از فاجعه ؟
روزنامه شرق - احتمال فعال شدن باندهاي سرقت كودكان در بم در حالي قوت مي گيرد كه مراجعه والدين و اقوام حدود ۵۰۰ كودك به مراكز بهزيستي، بيمارستان ها و هلال احمر اين احتمال را واقع
مي سازد. اين در حالي است كه سرهنگ علي بياتي، رئيس پليس ۱۱۰ تهران به ترخيص كودكان پس از اطمينان از هويت والدين آنها تأكيد مي كند.
ناصر يوسفي، مديرعامل مؤسسه پژوهشي كودكان «دنيا» كه با تشكيل ستاد مراقبت از كودكان آسيب ديده زير ۱۸ سال و با همكاري بهزيستي و چندين NGO ديگر فعاليت خود را در بم آغاز كرده است، مهمترين اقدام را در حال حاضر يافتن كودكان گمشده مي داند و از عمليات خود با نام «رديابي» ياد مي كند. وي نمي تواند آماري در خصوص كودكان گمشده ارائه دهد و تنها مي گويد: «حتي اگر اختلاف آمارهاي رسمي و غيررسمي اينگونه باشد كه آمار غيررسمي ۲ هزار كودك و آمار رسمي ۵۰۰ كودك گمشده را اعلام كند باز هم بايد آن را فاجعه ناميد. حتي اگر فرض بر ۱۰۰ كودك گمشده باشد و بگوييم ۱۰۰ خانواده از گم شدن فرزندانشان دل نگرانند. آنان از سويي دچار آسيب هاي روحي و رواني از زلزله شده اند و از سوي ديگر نگران گم شدن فرزندانشان هستند.»
يوسفي در پاسخ به اين سئوال مبني بر اينكه آيا دلايل و شواهدي دال بر وجود باند سرقت كودكان در بم وجود دارد، مي گويد: «با توجه به اينكه بهزيستي از روز دوم زلزله توانست مراقبت از كودكان بي سرپرست را راه اندازي كند، كارت هاي بهداشتي در بيمارستان هايي كه روز اول حادثه زلزله در كرمان كودكان را پذيرش كرده اند و ترخيص آنان كه به طور نامشخص و بدون ثبت هويت كودكان و كساني كه آنان را برده اند اتفاق افتاده است، خود دليل موجهي است. روزي كه به بيمارستان ها سرزديم كاركنان بيمارستان ها اعلام كردند كه در ۲ روز گذشته تعدادي از كودكان تحويل برخي والدين بدون ارائه مدركي شده است !!...
****
تصور اينكه ايراني بخواهد اين گونه از فرصت ها سوء استفاده كند و به عبارت روشن تر ، تا بدين سطح و درجه همپاي وحشي ترين حيوانات بشود ، براي من كه يك عمر را درميان هموطنان شهري و روستائي خود زندگي كرده ام و به خصلت و خوي مردانه مردانش ايمان و اذعان داشته ام ، غير قابل تصور هست..
اگرچه اكنون بايد سقوط اخلاق و رفتار بسياري را در طرز برخورد با آنها و نيزدر نظر گرفتن كمبود هائي كه در سطح جامعه با آن روبرو هستند، باور كرد
*آينه چون قد تو بنمود راست
خود شكن ، آئينه شكستن ، خطاست

۱۳۸۲ دی ۱۴, یکشنبه

گروه هاي امداد خارجي براي (جاسوسي!!) به (بم) آمده اند!!
بم-فرمانده تيپ دوم لشگر 41 ثارالله سپاه مدعي شد كه اغلب گروه‌هاي امداد و نجات خارجي فاقد كارايي هستند و بيشتر براي كسب تجربه و يا مقاصد ديگر از جمله جاسوسي به شهر زلزله‌زده بم آمده‌اند.
****
ببينيد چه افكار پوسيده و پليد و كثيفي را به (فرماندهي) برگزيده اند؟!!
دارند ما را به كجا ميبرند؟؟.

اين هم يك خبر ديگر
تامين برق، تماس تلفني و بسياري از خدمات در شهر زلزله زده بم مختل است ولي در انتقال مواد مخدر به اين شهر اختلالي پيدا نشده است.به گزارش سرويس اجتماعي ايلنا، به نقل از رويتر، شهر زلزله زده بم، شهري مهم در مسير انتقال مواد مخدر در بين افغانستان و اروپا است. اين شهر محل زندگي بسياري از معتادان ايراني است. تعداد معتادان در ايران طبق آمار رسمي دولتي دو ميليون نفر است.
با وجود تخريبي كه زلزله در شهر بم ايجاد كرده است؛ مردم شهر اظهار مي دارند كه در پيدا كردن مواد مخدر ارزان قيمت هيچ مشكلي موجود ندارد.
خبرنگار رويتر، كريستين اليور با مردي به نام حسين گفتگو مي كند. وي مي گويد مردم از ما مي خواهند كه اگر مايل هستيم به شهرهاي ديگر منتقل شويم ولي من به آنها مي گويم ترجيح مي دهم در شهر بمانم و سيگار بكشم.
حسين مي گويد با وجود اينكه تمام سيستم هاي شهر تاريخي جاده ابريشم به دليل زلزله اخير مختل شده است ولي هنوز مواد مخدر به راحتي در شهر يافت مي شود.
مردم شهر مي گويند هرج و مرج و سيل كمك هاي خارجي و نيروهاي امداد در بم باعث شده است كه حمل و نقل مواد مخدر به آساني انجام شود. قاچاقچيان اغلب از شتر براي انتقال محموله هاي خود استفاده مي كنند.
****
خوب است تا براي لحظاتي خودمان را جاي آن بازماندگاني بگذاريم كه فرزندان و همسران خودشان را با دست خودشان به گور سپرده اند و اكنون بر خرابه هاي (همه هستي شان) به ماتم نشسته اند.

۱۳۸۲ دی ۱۳, شنبه

وقتی دهكده‌ای می‌سوزد، همه دودش را می‌بينند اما وقتی قلبی می‌سوزد كسی شعله‌اش را نمی‌بيند.

ضرب‌المثل آفريقايی

۱۳۸۲ دی ۱۲, جمعه

آخوند ها بيشتر از هروقت ديگر ثابت كردند كه در كار مديريت تنها بدرد (شبستانهاي مساجد) ميخورند !!
آخرين آمار کشته شدگان در زلزله:
ايرنا- سه شنبه ظهر: ۲۷ هزار نفر
ايلنا- سه شنبه شب:۳۰ هزار نفر
خبرگزاريهای خارجی از قول
نمايندگان دولت ايران تعداد تخمينی کشته شدگان را تا ۴۰ هزار نفر و سازمان ملل متحد آنرا تا ۵۰ هزار نفر اعلام کرده اند
تا كنون حدود ۳ هزار نفر از زير آوار زنده نجات يافتند
شمار رسمی مجروحان به ۱۵هزار نفر رسيده است...
****
روزنامه ها و سايت هاي درون ايران، در رابطه با اخبار حزن انگيز (بم) بيشتر به عدم امنيت در مناطق زلزله زده پرداخته و نگراني(!) خودشان را از چپاول كاروان هاي كمك ، باقيمانده مغازه ها و بانك ها و نيز دزديدن اطفال بدون سرپرست - اعلام داشته اند...
هيچ فكر ميكرديد روزي برسد كه از ايراني با آن همه جلوه هاي دوستي و مهرباني ، افرادي شرور ، دزد ، غارتگر ، و آدم فروش ، نام ببرند و اين چنين به او توهين كنند؟؟... اين بر چسب معترضانه و سخت غير منصفانه ، تنها بخاطر مديريت آنهائي به ايراني خورده است كه خيال ميكردند با سلام و صلوات و نوحه و روايت و سينه زدن وشيون كردن ، ميشود به اداره مملكت پرداخت.....
خبر ها در مورد نحوه كمك هاي مردمي و هداياي ارسالي كشور هاي ديگر و نيز سرقت هائي كه در سطح جاده هاي منتهي به (بم) ميشود و همين طور عدم مديريت در امر سر و سامان دادن به نياز هاي اوليه بازماندگان ، بشدت تلخ و ناگوار و مايوس كننده هست....

در حاشيه ورود تيم هاي امدادگر خارجي
***************
نيمه شب گروه هاي امداد خارجي مي رسند همراه با سگ هاي نجات با وسايل و تجهيزات فراوان و كاملاً سازمان يافته ساعت ۳ و ۱۵ دقيقه بامداد در نهايت خستگي ۱۴ ساعته كه انتظارش سخت تر بود راهي شديم پس از يك ساعت و ۲۰ دقيقه پرواز در تاريكي، هواپيما روي باند فرودگاه بم كه از تكان هاي زلزله ترك برداشته فرود آمد.

چادرهاي صحرايي امدادگران براي كمك به زخمي ها برپاست. چادر امدادگران خارجي نيز كمي آن سوتر. براي رفتن به شهر همه در تلاشند. خبري از اعزام نيست ساعت ۶ و ۳۰ دقيقه صبح است امدادگران خارجي لب به اعتراض مي گشايند زن انگليسي ميانسال اعتراضش را با اين جمله ادامه مي دهد، «اين چه وضعيتي است تا چه حد بي برنامگي، پس از صرف اين همه وقت در اينجا و فرودگاه شانس زنده بودن تعدادي را از دست داده ايم. حتي خيلي از زخمي ها ممكن است ديگر زنده نباشند.»

اعتراض اين زن انگليسي با سخنان سرپرست امدادگران آلماني ادامه مي يابد، «در حال حاضر هر لحظه از وقت ما بسيار مهم است. نزديك پنج ساعت است كه معطليم.» امدادگر ايتاليايي با نوازش سگ زنده ياب همراهش خود را آرام مي كند اما عصبانيت از چهره اش نمايان است.

او با ناخرسندي از شرايط به مقايسه اي مي پردازد و مي گويد: «در افغانستان جنگ زده كه دولت، مدير، يا سازماني براي ساماندهي نبود بهتر مي توانستيم فعاليت كنيم ولي در اينجا با وجود امكانات معمولي ساعت هاست كه منتظريم.»
....عقربه ها ساعت ۷ و ۳۰ صبح را نشان مي دهد كه كاميوني براي حمل وسايل پزشكان و تيم آلماني براي حركت به بم آماده مي شود










۱۳۸۲ دی ۱۱, پنجشنبه

آدم گرسنه ، دين و ايمان نداره؟!
بم- يک محموله از کمکهاي مردمي به منطقه زلزله زده بم روز سه شنبه 9 دي ماه از «انبار مرکزي هلال احمر» در بم به سرقت رفت.
به گفته منابع محلي، «محموله اي که به سرقت رفت بر يک کاميون بار شده بود و کاميون تازه به محل رسيده بود که در مقابل ديد مامورين همراه با محموله آن ربوده شد
گفته ميشود، دو تن از امدادگران که خواسته بودند سد راه سارقين شوند، توسط آنها مصدوم و مجروح شدند.
در بم شايعه است که در جاده هاي منتهي به اين شهر، راهزنان و اشرار محموله هاي امدادي را غارت ميکنند. اين در حالي است که مسوولان نيروي انتظامي از «برقراري امنيت کامل» در منطقه سخن ميگويند.
****
حضرات كه هنرشان فقط حرف و شعار و پنهان كاري است، سالها نعره كشيدند و گفتند (مملكت متعلق به امام زمان)‌،،ع،، هست. حالا نمونه هاي شرم آور مردمي كه بزعم آقايان امت هميشه درصحنه و بنا بر واقعيات حاضر، مردم محتاج دربند هستند - در شرايطي دست به غارت ميزنند كه قبلا نظير آن در كمك رساني هاي پيش از (( انقلاب!!) سابقه نداشته است...
چقدر بايد اين اتفاقات ، در شرايطي كه هموطنان براي كمك به هم خاك و هموطن خودشان بسيج شده است ، سبب دل تنگي ايراني و باعث شرمساري دست اندر كاران شده باشد؟؟.