۱۳۹۰ شهریور ۹, چهارشنبه

جوانان در ايران می خواهند با آب بازی! ( مقامات زور و سرکوب ) را به چالش بگیرند


وال استريت جرنال زير عنوان "متعصبان بخيل در ايران مانع آب بازی در پارک میشوند" می نويسد مقامات در (خلافت) ديکتاتوری، اسلامی ، جديد ترين خطری که آنها را تهديد می کند تشخيص داده اند: تفنگ های آبی!!؟.
ماموران رژيم ماه گذشته در تهران سراغ اسباب بازی فروشی ها رفته بودند تا از صاحبان آنها بپرسند آيا اين تفنگ های جعلی از آمريکا وارد شده است. جواب منفی بود: ساخت ايران است و يا وارد شده از چين
اين همه جار و جنجال برای چی؟ برای آب بازی جوانانی سر زنده و شوخ در يک پارک؟
گرچه جمع شدن ناگهانی جوانان در اماکن عمومی به عاملی جدی برای نگرانی مبدل شده است - (نظير شورش های اخيردر لندن!) - تفريح و سرگرمی هائی نظير آب بازی، در اغلب نقاط جهان، بخشی از خوش گذرانی های دوران بلوغ محسوب می شود. اما چنين محاسبه ای در مورد (خلافت اسلامی) صدق نمی کند که هر گونه تجمعی، بخصوص آنهائی که با کنش و واکنش زنان و مردان سر کار دارد، می تواند به عنوان شورشی منحط عليه دولت تلقی شود!!؟.
مقامات بخصوص نسبت به وقايعی حساسيت دارند که سايت های اينترنتی شبکه های اجتماعی ترتيب دهنده آن باشند، چرا که در جريان قيام های های به طرفداری دمکراسی، موسوم به بهارعرب، جوانانی که از طريق فيس بوک تجهيز شده بودند دولت ها را سرنگون کردند
* امروز در خبرگذاری های داخل آمده بود که یکی از اهالی عمامه که دستی هم دربه قول خودشان (حوزیه علمیه!!) دارد - گفته است که وجود ماهوار بمراتب از بمب اتم خطرناکتر است!!؟
جوانان ايرانی می گويند جريانی که صرفا به قصد تفريح و سرگرمی شروع شده بود اکنون سياسی شده است. آنها عهد کرده اند با تکراراين جريان زورآزمائی ها را بيشتر کنند
اکنون مبارزه ای با استفاده از تفنگ های آبی در سطحی سراسری برای روز جمعه پس از عيد فطر برنامه ريزی شده است.
بعضی از اسباب بازی فروشی ها فعلا فروش تفنگ های آب بازی را، که بين ۲۵ تا ۳۵ دلار به فروش می رسد، به رغم افزايش تقاضا برای خريد آنها، تا از بين رفتن سرو صدا ها، متوقف ساخته اند. يک فروشنده اسباب بازی در تهران می گويد "هر روز دهها جوان می آيند و سراغ تفنگ های آبی را می گيرند. جوانان ما به آسانی از اين جريان دست بر نمی دارند
v o a

۱۳۹۰ شهریور ۷, دوشنبه

محض اطلاع !!؟

آهای .... اهالی لیبی ! ، باید خیلی مراقب باشین
مثل ما ، از حول حلیم توی دیگ نیفتید
پیش از قبول رهبری! جدید برای کشور آزاد شده تان، ببینید آنکسی که قرار است مملکتتان را اداره کند، ! - آیا از اداره یک نانوایی سنگگی بر می آید یا نه



۱۳۹۰ شهریور ۶, یکشنبه

باین نمونه کوچک توجه کنید



پست های کلیدی و سرنوشت ساز مملکت در آشفته بازار اسلامی در اختیار چه کسانی قرار دارد؟


«برکناری من غیرقانونی است؛ شکایت می‌کنم. مشغول کار بودم که گفتند فدراسیون را ترک کن و با برخورد بسیار زننده من را از محل کارم بیرون کردند. باید فاتحه ورزش را خواند. من تا آخرین لحظه از حق خود دفاع می‌‌کنم زیرا من اولین قربانی مبارزه با جریان انحرافی در ورزش هستم.»
این‌ها بخشی از اعتراض شدیداللحن امیرحسین آیت‌اللهی رئیس برکنار شده فدراسیون شنا، شیرجه و واترپلوی جمهوری اسلامی ایران است.
آیت‌اللهی می‌گوید که برکناری‌اش غیر قانونی است و برای دفاع از حقوق خود شکایت خواهد کرد. هنوز حکم اخراج به دستش نرسیده بود که دقایقی قبل از ورود رئیس جدید؛ او را مانند یک مزاحم، از فدراسیون بیرون کردند
.
معتقد است که روحیه قهرمانان و پیشکسوتان این رشته ورزشی از شنیدن خبر اخراج او تضعیف شده. اما او طی ماه‌های اخیر، اغلب پیشکسوتان را از کار بی‌کار کرده و مشخص نیست مقصودش چه کسانی هستند!؟
آیت‌اللهی می‌پرسد بر اساس کدام قانون مرا برکنار کرده‌اند؟ این همان سؤالی است که وقتی او پیشکسوتان را برکنار می‌کرد، بارها از او پرسیدند و پاسخی نداد


قهرمانانی مثل بهزادمهدی خبازان، خشایارحضرتی، محسن سمیع‌زاده، پیروز افتخار معنوی، حامد رضاخانی، برادران تیموری، برادران کرمی، نادرغفوری مدیرفنی تیم ملی واتر پلو، کامبیز رخشانی‌مهر مربی تیم ملی واترپلو، حمید شب‌انگیز رئیس کمیته فنی واترپلو، مسعود رضوانی، حامد آراسته، هومن آراسته، مجید غلامی، جواد پذیرفته، امید حدیقی رئیس کمیته شیرجه و بسیاری دیگر از چهره‌های صاحب نام این رشته ورشی، استعفا داده یا برکنار شده بودند
حالا غلامرضا جعفری وارد فدراسیون شنا، شیرجه و واترپلو شده تا فعالیت خود را به عنوان سرپرست موقت این فدراسیون آغاز کنداز ابتکارات آیت‌اللهی، گرفتن آگهی از مخابرات برای ارسال پیامک‌های تبلیغاتی با تیراژ انبوه بود. مثل این پیامک: «رئیس فدراسیون شنا هنگام سفر استان زنجان، مورد استقبال پرشور ده‌ها هزار نفر از علاقه‌مندانش قرار گرفت.»

رئیس کمیته شیرجه این فدراسیون نیز در استعفانامه خود نوشته بود: طبق دستور جنابعالی به درج آگهی تبریک در روزنامه با عنوان «تبریک به عنوان مرد شجاع ورزش ایران» که از طرف خودتان به خودتان بود، اقدام کردم!؟
وزیری که تا دیروز، منجی ورزش بود!؟
آیت‌اللهی امروز می‌گوید با این وزیر باید فاتحه ورزش ایران را خواند؛ او اما تا دیروز؛ حامی سرسخت محمد عباسی بود.
اظهارات زیر، در سایت فدراسیون شنا موجود است: «داشتن تحصیلات و مدارج علمی عالیه و شش سال تجربه وزارتی از مهم‌ترین مزایای عباسی است. او به سرعت می‌تواند هدایت قافله ورزش را به عهده گیرد تا ورزش ایران هر چه زودتر سروسامان بگیرد. عملکرد یک ماهه در وزارت ورزش نیز نشان دهنده توانایی محمد عباسی است. زیرا در این مدت با آرامش و تدبیر کارها را پیش برد و آرامش؛ مهم‌ترین عامل برای پیشبرد کارها در ورزش است.»
اما حالا انگار آرامش یک ماهه به پایان رسیده و او با ۱۸۰ درجه تغییر موضع می‌گوید: «آقای وزیر ورزش، این راهی که می‌روی به ترکستان است. من دست کسانی که مرا برکنار کرده‌اند را رو خواهم کرد. آقای عباسی! این جا وزارت تعاون نیست که بخواهی به مردم وام بدهی، این جا ورزش است. این کوچه سر می‌شکند دیوارش.»
به این ترتیب، وزیری که از دیدگاه آیت‌اللهی تا دیروز منجی ورزش بود، حالا نابودکننده ورزش معرفی شده است.
آیت‌اللهی قبلاً هم در مقاطع جداگانه، علی سعیدلو و حمید سجادی را بهترین گزینه‌ها برای وزارت ورزش دانسته بود و بلافاصله نظرش تغییر کرده بود.
او حالا می گوید: «مرا به واسطه جریان انحرافی از پستم برکنار کردند. تمام کسانی که در مدت حضورم در فدراسیون جلوی کارهای خلاف آنها را گرفته بودم، دست به دست هم دادند تا مرا از فدراسیون بیرون کنند. کسانی که به عباسی خط می‌‌دهند، به خاطر این که حاضر نشدم باج بدهم جای من را غصب کردند.»
او قصد دارد به کمیسیون اصل ۹۰ مجلس شورای اسلامی شکایت کند و در نامه‌ای سرگشاده حرف‌هایش را به محمود احمدی نژاد رئیس‌جمهور ایران ارائه کند.
البته او می‌داند؛ رئیس‌جمهور در پاسخ به فردی که مدعی است علت برکناری‌اش مخالفت با اسفندیار رحیم مشایی بوده؛ چه واکنشی نشان خواهد داد.
رئیس اخراجی فدراسیون شنا گفت: «من در مکاتبات خود اتفاقات رخ داده را به شورای بین‌المللی المپیک، فدراسیون جهانی و کنفدراسیون آسیایی اعلام کرده و تا آخرین لحظه نیز در تمامی مجامع بین‌المللی از حقوق شنا دفاع خواهم کرد

۱۳۹۰ شهریور ۱, سه‌شنبه

به امید بازگشت گاو ها !؟





من گاوها را خیلی دوست دارم با اینکه همیشه از آقای خانه به دلیل درگیر کردن عجیب خودش با گاوها گله داشتم اما بخاطر علاقه شخصی ام به گاوها بیشتر اوقات خیلی از این تمایلات افراطی را بی خیال شدم .

راستش به نظر من آدمها با ناديده گرفتن شيوه ي زندگي گاوها خيلي به خودشون جفا می کنن!- في الواقع دونستن مسائل گاوي خيلي وقتها مي تونه زندگي ما رو از اين رو به اون رو كنه !.

گاو حقيقتا شخصيت تحسين بر انگيزي داره و در مواقعي خيلي پيچيده تر و انساني تر از {آدم ها} رفتار می کنه.!

یه وقتي من رفته بودم روستا دوره کار آموزی می گذروندم !-عصر به عصر گاوها در دسته هاي كوچيك و بزرگ با تاني و وقاري مثال زدني بر مي گشتن و میومدن که برن تو آخورهاي خودشون . همه ي گاوها سر به زير، با قدمهاي سنگين و آروم وارد روستا می شدن بعضي هاشون كه زنگوله به گردن داشتن آهسته و با يه نرمش عجيبي زنگوله رو تكون مي دادن که یعنی ما داریم می آیم ؛ ما داریم می آیم .

فكرش رو بكنيد صداي قدمهاي سنگين و در عين حال نرم و سبك گاوها ؛ نشخوار مداوم فکها ؛ تكون خوردن ملايم سرها ؛ تاپاله هايي كه اينجا و اونجا پخش مي شدن رو زمین و شکلهای انتزعی به خودشون می گرفتن !؟

باور كنيد چيزي قشنگ تر از اين بازگشت نبود!. من رو دقيقا به ياد بازگشت انسان به سوي خودش مي انداخت !!؟.

بگذریم ... بله داشتم می گفتم همین طور كه گله ها به هم نزديك مي شدن يه گاو مرد از اين دسته آروم آروم راه خودش رو کج می کرد به طرف به يه گاو زن از دسته بغلي ، نه اينكه فكر كنيد تند تند و دستپاچه و مثل آدما گيج و گول و يه هوئي می رفت ها ، نه ؛ آروم آروم همونطور با وقار و سنگين كه از اول بود ؛ مثل يه مرد واقعي - بعد اگه گاو زن يه جفتك كوچولوئي نمي انداخت و راه خودش رو كج نمي كرد. گاو مرد مي فهميد كه اين گاو زن تمايل به برقراري ارتباط رو داره و مشكل خاصي نيست!؟

راستي تا يادم نرفته بگم جفتك انداختن گاو زن هم خيلي متين و آروم بود و اصلا خشونتي توش ديده نمي شد و هيچ جور چنگ و دندون نشون دادن و جيغ و دادي چاشنيش نمیشد! . فقط يه ماوووو كوچولو و كج كردن راه ِ گاوي خودش به يه سمت ديگه . نرم و سبكبال ؛ پر احساس و ظريف !!؟.

داشتم چي رو مي خواستم براتون بگم؟ آهان گاو مرد مي رفت به سمت گاو زني كه بهش تمايل داشت همونطوري كه همه گاوها سر به زير و با تاني و بدون توجه از كنار این دو تا جفت عاشق رد مي شدن و همونطوري كه گاو زن به راه خودش ادامه مي داد و نشخوارش رو مي كرد (اينجاش خيلي جالبه و بايد درس عبرتي بشه براي ما انسانها كه در اينطور مواقع نمي دونيم چيكار مي خوايم بكنيم و از كجا بايد شروع كنيم )گاو مرد هم نشخوار كنان همون پشت مشتها كار خودش رو مي کرد و خيلي باوقار میومد پايين و باز هم صداي زنگوله و قدمهای سنگین و تاپاله های بزرگ و حركت به سمت دسته ي خودش!؟

و همچنان بازگشت به روستا ادامه داشت نه گاوی اعتراضي مي کرد، نه گاوی چشم چروني بيجا داشت ، نه گاوی در صدد بر ميومد که براشون تعیین تکلیف کنه که چطور بکنید و تا کجا باشه !، نه گاوی از اين ماجرا فيلم تهيه می کرد !، نه گاوی ارشادشون می کرد!! ، نه گاوی دلش مي خواست خودش رو قاتي ماجرا كنه و دسته جمعی كار رو تمومش كنن! ، نه خود اینها هوس می کردن با شلوغ کاری و کولی بازی توجه همه رو به خودشون جلب کنن ، نه ارشادی بود که بیاد قسمتهای عاشقانه رو حذف کنه !!؟

کلا این یه چیز خصوصی بود که بین دو تا گاو اتفاق افتاده بود و همه می دونستن که این یه پروسه طبیعی هست و باید باهاش کنار اومد .


باسپاس از خارخاسک!؟


۱۳۹۰ مرداد ۳۰, یکشنبه

گزارش رسانه های خلافت اسلامی ، درباره اختلاس سه هزار میلیارد تومانی در بانک صادرات ایران




اختلاس ۱۲۳ ميلياردی مرتضی رفيق دوست و خبر پول های بادآورده شهرام جزايری را فراموش کنيد. حالا رسانه ها در ايران از اختلاس ديگری خبر می دهند که رقم آن سرسام آور است؛ ۳۰۰۰ ميليارد تومان معادل سه ميليارد دلار مبلغی است که به نوشته سایت «آينده نيوز» از بانک صادرات ايران اختلاس شده است.
متهم پرونده که باز هم به گفته آينده نيوز اينک در بازداشت به سر می برد کسی نيست جز مالک اصلی بانک «آريا»؛ بانکی که ماه گذشته روند صدور مجوز آن از سوی بانک مرکزی متوقف شد.
به نوشته مشرق نيوز، متهم اين پرونده فعاليت اقتصادی خود را با توليد آب معدنی آغاز کرده اما در جريان واگذاری های سازمان خصوصی سازی توانسته مالکيت کارخانه فولادسازی خوزستان را نيز از آن خود کند.
اين فرد که آينده نيوز از وی با اسم اختصاری ا.خ نام برده است، پيش از درخواست مجوز بانک آريا توانسته بود با دريافت اعتبارنامه های بانکی از بانک صادرات و فروش آنها به قيمتی کمتر به ساير بانک ها سرمايه اوليه مورد نياز تاسيس بانکش را فراهم کند.
آرش حسن نيا، کارشناس مسايل اقتصادی راديو فردا، هرج و مرج حاکم بر نظام بانکی را مختص بانک ها نمی داند و در اين باره می گويد: «فضای کلی اقتصاد ايران به دلايل مختلفی در يک فضای خاکستری و زير زمينی در حال تنفس است و طبيعی است که شفاف نبودن فضای اقتصادی ايران چنين رويکردها و وقايعی را رقم بزند.»
خبرنگار سايت آينده، «ا. خ»، متهم اين پرونده را از چهره های مرتبط با يکی از مقامات ارشد دولتی و پرونده بيمه ايران معرفی کرده و نوشته است از مبلغ سه هزار ميليارد تومانی که توسط اين فرد اختلاس شده تنها ۵۰۰ ميليارد تومان صرف واسطه گری بانک های ديگر شده است. به نوشته آينده نيوز، بانک صادرات خوزستان در حالی تسهيلات خود را در اختيار اين فرد قرار داده که وی رياست هيئت مديره يکی از تيم های فوتبال ليگ برتر ايران را هم بر عهده دارد.
آيا ممکن است دستيابی به چنين تسهيلاتی بدون حمايت مقام های اجرايی ميسر شود؟
آرش حسن نيا پاسخ می دهد: «شما به نکته ای اشاره می کنيد که اين روزها موضوع اصلی توليد کنندگان در بخش های مختلف اقتصادی است که دست کم هفته ای يک بار در اتاق بازرگانی ايران جمع می شوند و گله می کنند از اين که نقدينگی لازم برای انجام امور روزمره توليدی خود را ندارند.
از صنعتگران گرفته تا کشاورزان همگی ازاين وضعيت ناراضی هستند که شبکه بانکی نمی تواند خدمات لازم و تسهيلات مورد نياز آنها را برای سامان دادن توليد دراختيارشان بگذارد. حال در چنين شرايطی يک باره خبری منتشر می شود که يک نفر توانسته سه هزار ميليارد تومان از بانک دولتی تسهيلات بگيرد و در جايی که قرار نبوده سرمايه گذاری کند، به مصرف برساند.
اين موضوع نشان می دهد اين جريان تا چه اندازه به شبکه های قدرت سياسی نزديک است که توانسته به چنين منابع گسترده بانکی با نرخ تسهيلات ارزان قيمت دست يابد.»
آرش حسن نيا در پاسخ به اين پرسش که افشا شدن اين اختلاس چقدر می تواند جايگاه نهادهای مسئول را متزلزل کند، می گويد: «من فکر می کنم اين اتهام را بايد به نظام سياسی کشور وارد دانست که از طرفی اجازه ورود بخش خصوصی واقعی را به اقتصاد نمی دهد، از طرفی مطبوعات آزاد وجود ندارد که کار دستگاه های اجرايی و نظارتی را به مردم گزارش دهد، از طرفی دستگاه قضايی کارآمدی وجود ندارد که از اين فسادها جلوگيری کند و از همه مهم تر اين که فساد اقتصادی در ايران گروگان رقابت های سياسی است.
ما می توانيم پيش بينی کنيم کسی که امروز متهم و بازداشت شده اگر با چيزی که اصولگرايان چندی است تحت عنوان "جريان انحرافی" می شناسند مرتبط نبود، هرگز اين خبر برملا نمی شد و اين بازداشت صورت نمی گرفت. شما اين را مقايسه کنيد با نحوه برخورد با آقای رحيمی، معاون اول رئيس جمهور، در جريان پرونده بيمه ايران که هم چنان معاون اول رئيس جمهور است. من فکر می کنم اين برخورد هم يک برخورد نهادينه نخواهد بود و باز هم بحث مبارزه با مفاسد اقتصادی گروگان رقابت های سياسی شده است.»
آن گونه که رسانه ها در ايران خبر داده اند، عامل اختلاس سه هزار ميليارد تومانی از بانک صادرات علاوه بر رياست هيئت مديره يک باشگاه ورزشی، رياست هيئت مديره گروه ملی صنعت فولاد ايران، مديريت يک شرکت توسعه و سرمايه گذاری، مديريت يک شرکت توليد و بسته بندی آب معدنی و روغن مايع را هم برعهده دارد

radiofarda.


۱۳۹۰ مرداد ۲۵, سه‌شنبه

در جامعه ای که پنهانکاری جزئی از اصول واعمال خشونت بخشی ازرفتارماموران شده است - کودکان نیز آزار و اذیت حیوانات را یاد گرفته اند





آیا این یک جنایت نیست که خرافات و مسائل موهوم دینی را به عنوان حقیقت به خورد کودکان میدهند؟

وقتی که کودک ما به اندازه ای بالغ شد که توانایی تشخیص بد را از خوب و دروغ را از حقیقت و مزخرف و خرافات را از سخن راست و منطقی داشته باشد، آنگاه می توانیم او را آزاد بگذاریم تا ببیند، بشنود، بخواند، بسنجد و تصمیم بگیرد. آموزش دین در کشورهای پیشرفته عموماً در دبیرستان است. آن هم آموزش همه ادیان در کنار هم، تا دانش آموزش برداشتی از همه ادیان داشته باشد.



کودکان بسیار پاک تر و بی آلایش تر از آتند که درگیر مسائل دینی و فرایض موهوم شوند.
کودکان ساده و زود باور و لج باز هستند، این جمله بدان معناست که وقتی شخصی به فرزند پنج ساله ی ما، از سفر محمّد با الاغش ” براق” به آسمان هفتم سخن بگوید و این دروغ شاخدار را جادو و معجزه ی الله بنامد، کودک به سادگی این موضوع را با جان و دل باور خواهد کرد و پس از آن حتّی اگر ما هر ساعت از شبانه روز را به صحبت کردن با کودک در این مورد که ” امکان ندارد کسی با الاغ به آسمان برود، چرا که الاغ اصلا توانایی پرواز ندارد” پبردازیم، بسیار سخت و غیر ممکن است که بتوانیم آن فکر مخدوش را از ذهن کودک بیرون کنیم

این یک سوء استفاده از ذهن دست نخورده و بی آلایش کودکان است که مانند آینه تأثیر پذیر می باشد و تمیز و پاک کردن آن بسیار دشوار و تقریباً غیر ممکن است

شواهد بسیار و نمونه های مختلف و متعدد در سطح فرهنگ جامعه ، نمایانگر احیا و اجرای برنامه های دراز مدت برای بسط این سوء استفاده غیر قابل بخشش است

در همه گردهمایی ها، و جمع کردن گروهی خردباخته و فرصت طلب (مسئولان ریز و درشت) دم از استمرار و پایندگی (بساط) خود می زنند و از کوردلان می خواهند در دوام و بقای آن بکوشند. به راستی خدشه کردن مغز و روان کودکان، با خرافات و آن چه آبشخور ضد ایران و ایرانی است و موجب بقای (این ضدیت ) می شود، جنایت نیست؟؟




fozoolemahaleh




۱۳۹۰ مرداد ۲۴, دوشنبه

اکنون مدتی است آنچه را حضرات کاشتند- به بار نشسته و مردم ناچار دارند (درو) میکنند!!؟

عربده کشی اراذل و اوباش در یکی از محلات پایتخت/ 12 خودرو تخریب شد
بامداد امروز چهار نفر از اراذل و اوباش! در یکی از محلات تهران اقدام به عربده کشی و تخریب اموال عمومی کردند و پیش از حضور پلیس!! از محل متواری شدند
به گزارش خبرنگار مهر، اهالی کوچه مقدم فر در خیابان دیالمه ساعت 3 بامداد امروز در پی عربده کشی تعدادی از اراذل و اوباش سراسیمه از خانه های خود خارج شده و متوجه تخریب خودروها از سوی تعدادی فرد ناشناس شدند.
یکی ازاهالی در این باره به خبرنگار مهر گفت: چهار مرد نقاب دار ابتدا اقدام به عربده کشی و حریف طلبی کرده!! و سپس با قداره، قمه و شمشیر!!!- 12 خودروی پارک شده را تخریب کردند. وقتی برای دستگیری این افراد وارد عمل شدیم آنها به وسیله دو موتورسیکلت فرار کردند















۱۳۹۰ مرداد ۲۳, یکشنبه

به جای " بچه های کار " مدت 2 ساعت شیشه اتومبیل ها را پاک کردیم



در روز پنج‌شنبه (۲۰ مرداد / ۱۱ آگوست) گروهی از جوانان زیر پل پارک ‌وی در تهران به حرکتی نمادین دست زدند. آنان به مدت دوساعت به شیشه‌پاک‌کنی اتومبیل های پارک شده و پشت چراغ قرمز ایستاده پرداختند که به طور معمول برخی کودکان کار این منطقه به آن مشغولند
پرسشی در رابطه با بچه‏ها داشتم. آیا خوشحال بودند که آن روز در کنارشان بودید؟
بله؛ ابتدا فکر می‏کردند که ما رقیب آن‏ها هستیم که کاملاً طبیعی است. چون با شرایط اقتصادی‏ای که جامعه‏ی ما دارد، با نگاهی به سطح شهر می‏بینیم که الان بزرگ‏سال‏ها در مترو، سر چهارراه‏ها و… دارند به کارهایی روی می‏آورند که تا قبل از این بچه‏ها انجام می‏دادند
به همین دلیل، بچه‏ها در چند دقیقه‏ی اول، فکر می‏کردند ما آمده‏ایم کار آن‏‏ها را انجام بدهیم و به عنوان یک رقیب اقتصادی به ما نگاه می‏کردند!. منتهی بعد از این‏که ما برای ‏آن‏ها توضیح دادیم و درآمدی را که داشتیم بین بچه‏هایی که آن روز در آن‏جا بودند، تقسیم کردیم، کاملاً با خوشحالی و شادی در کنار ما قرار گرفتند، حتی سعی کردند در این حرکت به ما کمک کنند



۱۳۹۰ مرداد ۲۲, شنبه

۱۳۹۰ مرداد ۲۱, جمعه

حکایت ، همچنان باقیست !!؟






مامورین عملیاتی خلافت اسلامی برای (چند صدمین بار) به شکلی که می بینید اقدام به جمع آوری تجهیزات دریافت شبکه های تلویزیونی ماهواره ای در تهران کرده است


در خلافت اسلامی بد حجابی و استفاده از ماهواره ، استقبال از تهاجم فرهنگی!!! شناخته شده است!! که در هر دو مورد بعد ازسی سال ضرب و زور و آزار و اذیت - توهین و تحقیر و از دیوار مردم بالا رفتن - کمترین نتیجه دلخواه را گرفته است

این بار نیز برای مبارزه با وسیله ای که بیشتر انگشت روی خرافه وعقب ماندگی میگذارد - به شکل بند بازهای گروه های رنجر! ، به مصاف آمده است!؟






بنابر گزارش خبرگزاری دانشجویان- از فردا شنبه ۲۲ مرداد "طرح ضربتی جمع آوری دیش های ماهواره ای"( برای چند صدمین بار) در مناطق مختلف تهران شروع می شود




نکته درخور توجه!- در تصاویری که خبرگزاری دانشجویان ! منتشر کرده، چهره های افراد پلیس مات شده است



خبرگزاری دانشجویان ! گزارش داده کسانی که قبلا دیش ماهواره آنها جمع آوری شده و دوباره دیش جدید نصب کرده بودند، به دادگاه معرفی شده اند!؟

و حکایت ، همچنان باقیست !!!؟


۱۳۹۰ مرداد ۲۰, پنجشنبه

زمان مفید کار در (ایران اسلامی) به ۱ ساعت و ۴ دقیقه در روز کاهش یافته است





خبرگزاری مهر در ایران خبر داده است که بر اساس آمار تازه بهره‌وری در (روزگار خلافت اسلامی)، زمان مفید کار درایران به یک ساعت و ۴ دقیقه در روز کاهش یافته است!!؟

این گزارش می‌گوید متوسط کار روزانه مفید در بخش خصوصی دو ساعت و شش دقیقه است
بر اساس این گزارش پایین بودن میزان ساعات مفید کاری روزانه در ادارات دولتی و بخش خصوصی ایران، سهم کار مفید هر روز را به شدت کاهش داده به طوری که سهم زمان صرف ناهار، تلفن کردن و چای نوشیدن از انجام کار مفید بیشتر است!!!؟

آمارها نشان می‌دهد که سرانه کار مفید در ایران سالانه ۸۰۰ ساعت است
به این ترتیب ایران( اسلامی) در رده سوم کمترین ساعات کار مفید سالانه در جهان پس از کویت با ۶۰۰ ساعت و عربستان با هفتصد و بیست ساعت کار مفید قرار دارد!!؟
*****************


شرکت مرتب و مکررحقوق بگیران، در انواع مراسم مذهبی، تجلیل و بزرگداشت افراد و راه اندازی دستجات مختلف " در تمام طول سال - راه پیمائی های فرمایشی - حضور اجباری در مجالس خطابه و وعظ و روضه وبسیاری نشست ها - بخش مهمی از وقت اداری افراد را بخود اختصاص میدهد که چنانچه به زمان صرف ناهار و نوشیدن چای و تلفن کردن به این و آن اضافه کنیم - ساعت کار مفید(!) بهتر و روشن تر مشخص میشود!!؟



۱۳۹۰ مرداد ۱۸, سه‌شنبه

شیخ نشین های عربی نفت و گازمان را می برند


عصرایران ؛ - نبردی بزرگ پیش روست! ؛ جنگی که البته ، سالیان درازی است صنعت نفت ایران(اسلامی) را به خود مشغول کرده است.
این ، اشتباه بزرگی است اگر پنداریم با شلیک آخرین موشک به سمت اسکله های نفتی مان در جنگ هشت ساله ، آتش بس در صنعت نفت حاصل شده است. اتفاقاً ، جنگ اصلی ، بعد از آن جنگ معروف!(بی هدف) شروع شده است و شوربختانه باید اعتراف کنیم که در جنگ دوم نفتی ، این مابودیم که تا اینجای کار ، باخته ایم ؛ خاکریزهای نفتی ما اشغال شده است !؟.






مطلب را خیلی طول ندهیم ؛ عدد و رقم ها گویا هستند؛دقت کنید:
پنجاه درصد از کل ذخایر گاز ایران در میدان های مشترک با همسایگان قرار دارد. مقررات بین المللی می گوید هر کـدام از شـــــرکای یک میدان مشترک ، می توانند تا هر میزان که توانستند برداشت نمایند و نیازی نیست منتظر طرف مقابل باشند. حتی ممکن است به خاطر سستی یکی از شرکا ، شریک دیگر ، همه مخزن را استخراج و تمام کند.
"پارس جنوبی" نام بزرگترین مخزن گاز دنیاست که بین ایران و قطر مشترک است. همین امروز ، ایران 210 میلیون مترمکعب از این میدان برداست می کند ولی قطر (که مساحتش حتی کمتر از این میدان گازی است) 360 میلیون متر مکعب!
تازه ، قرار است قطری ها با بهره گیری از فناوری های چدید و شرکت های بزرگ بین المللی ، به زودی میزان برداشت خود را به 452 میلیون متر مکعب برسانند.(رسانده اند!)
در حوزه های مشترک نفتی با امارات ، عراق ، عربستان و ... نیز حال روز بهتری نداریم . مثلاً با عراق ، 12 میدان مشترک نفتی داریم اما عراق جنگ زده ، بیش از دو برابر ایران ، از این حوزه های نفت برمی دارد ( 130 هزار بشکه ایران و 295 هزار بشکه در روز ، عراق).
در میدان مشترک نفتی مان با قطر ، اوضاع مصیبت بار تر است: ما هر روز "صفر"بشکه برداشت می کنیم(!) و قطر روزانه 450 هزار بشکه (که معادل 20 درصد کل صادرات نفت ایران است.)
در 4 میدان مشترک نفتی با سعودی ها نیز ما تنها 42 هزار بشکه برداشت می کنیم ولی آنها ، بیش از 10 برابر ما از میدان مشترکمان نفت استخراج می کنند.
ما و امارات ، 7 میدان مشترک نفتی داریم؛ با این حال ، امارات ، 136 هزار بشکه در روز نفت برمی دارد و ما تنها 56 هزار تا! ( و چه جایزه ای نقدی تر از این برای کشوری که علیه ما داعیه ارضی دارد؟!) .....
ما و کشورهای عربی همسایه مان ، سال هاست که درگیر این جنگ بزرگ اقتصادی هستیم(بخو.انید درگیر بالا و پائین کشیدن روسری خانم ها هستیم!)
؛ ثروت مشترکی داریم که آنها مانند لودر ، آن را می برند و ما ، انگار داریم بیل می زنیم.!!.
این میدان ها ، تا ابد زنده و غنی نیستند. میلیون ها سال طول کشیده تا این ثروت در قالب نفت و گاز شکل بگیرد و تنها چند سال برای خالی کردن شان کفایت می کند.
به همین دلیل است که کشورها ، اولویت نخست خود را بهره برداری از میدان های مشترک قرار می دهند زیرا خیال شان از تملک مطلق بر میدان های اختصاصی شان راحت است.
وزیر نفت ایران ، هر که باشد، باید خود را سردار(!!!!!) ملت ایران در این جنگ بزرگ بداند. این یک جنگ واقعی است ، واقعاً واقعی!؟ (بوریا باف، اگرچه بافندست**** نبرندش به کارگاه حریر)
البته با توجه به محدودیت های بین المللی موجود ،( بخوانید ناتوانی و بی کفایتی و عدم آشنائی به امور فنی و تخصصی) نمی توان از یک فرد یا یک وزارتخانه انتظار داشت این عقب ماندگی را جبران کنند.
همان طور که در جنگ تحمیلی همه کشور ، درگیر جنگ بودند و هر کسی به فراخور حال و مسوولیتش کاری می کرد!! ، اکنون نیز در عرصه نفت ، در شرایط مشابهی هستیم. اگر در زمان جنگ ، دشمن هر از گاهی حمله ای می کرد و غنیمتی از ما می گرفت ، اکنون به طور دائم ، غنائم بزرگ تری از ما می برد ، درست مقابل چشمان ما و با لبخندی که تحویل مان می دهد! (و ماهمچنان سرگرم برخورد با بد حجاب!! هستیم).
جنگ نفت و گاز را تا کنون ، باخته ایم ، اما ما ایرانی ها(؟) ، این هنر را داریم که باخت را به برد تبدیل کنیم!!!! به شرطی که "منافع ملی" زبان مشترک همه مان باشد.(خلافت امروزایران و حکایت منافع ملی؟؟؟؟؟
)......



آنچه در(پرانتزها)آمده است، نوشته ی "عصرایران" نیست*


پیغام گیر تلفن پدر بزرگ و مادر بزرگ ها


ما اکنون در دسترس نیستیم؛ لطفا" بعد از شنیدن صدای بوق پیغام بگذارید
اگر شما یکی از بچه های ما هستید؛ شماره 1 را فشار دهید
اگر می خواهید بچه تان را نگه داریم؛ شماره 2 را فشار دهید


اگر می خواهید ماشین را قرض بگیرید؛ شماره 3 را فشار دهید

اگر می خواهید لباسهایتان را تعمیر کنیم؛ شماره 4 را فشار دهید

اگر می خواهید بچه تان امشب پیش ما بخوابد؛ شماره 5 را فشار دهید.
اگر می خواهید بچه تان را از مدرسه برداریم ؛ شماره 6 را فشار دهید


اگر می خواهید برای مهمانان آخر هفته تان غذا درست کنیم ؛ شماره 7 را فشار دهید
اگر می خواهید امشب برای شام بیایید؛ شماره 8 را فشار دهید
اگر پول می خواهید؛ شماره 9 را فشار دهید


اما اگر می خواهید ما را برای شام دعوت کنید یا ما را به گردش ببرید، بگویید، ما داریم گوش می کنیم!!؟

۱۳۹۰ مرداد ۱۶, یکشنبه

استاد اخلاق اسلامی : به حال این جامعه دروغ و نیرنگ باید گریست


جامعۀ ما بر روی دروغ، تظاهر، تعریف‌‌های بی‌جا و ریاکاری می‌چرخد
سایت ندای سبز آزادی!: آیت‌الله مظاهری ضمن ابراز نگرانی شدید از رواج دروغ و نیرنگ در جامعه و دروغگویی دولت و مسئولان، جامعۀ آغشته به دروغ را جامعۀ غیراسلامی خواند و گفت: متأسّفانه ریا و ریاکاری در بین مسئولین و مردم به قدری فراوان است که باید گفت جامعۀ ما بر روی دروغ، تظاهر، تعریف‌‌های بی‌جا و ریاکاری می‌چرخد و صدق و اخلاق در جامعه بسیار کمرنگ شده است

چنین جامعه‌ای جامعۀ اسلامی نیست و گریستن به حال این جامعه رواست
به گزارش مرکز خبر حوزه، این استاد اخلاق در چهارمین جلسه از سلسله مباحث اخلاقی خود با عنوان «فضیلت‌های فراموش شده»، «صداقت» را یکی از فضیلت‌های فراموش شدۀ جامعۀ کنونی دانست و اظهار داشت: صداقت، صفا و صمیمیّت، فضایل مهم و فراموش شده‌ای هستند که در بین مردم مغفول‌اند و در عوض، رذائلی همچون دروغ، تقلّب، حقّه‌بازی و نیرنگ، جایگزین صفت حسنۀ صدق شده و شهرت فراوانی نیز یافته اند
آیت‌الله مظاهری ضمن ابراز نگرانی شدید از رواج دروغ در رسانه‌ها، مطبوعات و سایت‌های خبری، جامعۀ آغشته به دروغ را جامعۀ غیراسلامی خواند و افزود: متأسّفانه دروغ و نیرنگ همۀ جامعه را فرا گرفته است؛ به گونه‌ای که علاوه بر روزنامه‌ها و سایت‌ها که مکرراً به دروغ متوسّل می‌شوند، حتّی دولت و مسئولین نیز در مواردی(بخوانید مثل آب خوردن!) به مردم دروغ می‌گویند و در مقابل، مردم نیز در مواردی که باید با مسئولین صادق باشند، به دروغ‌گویی می‌پردازند.
ایشان از عدم مراعات صداقت در عرصۀ اقتصادی نیز انتقاد کرد و تصریح کرد: امروزه متأسّفانه دروغ، تظاهر و تقلّب در عرصۀ اقتصاد رواج دارد که نتیجۀ آن، شیوع معضلاتی نظیر غشّ در معامله، کم‌فروشی، و عدم ثبات نرخ کالاها است که گناهان بزرگی محسوب می‌شود



۱۳۹۰ مرداد ۱۴, جمعه

آتش‌سوزي در پلدختر؛ مهار آتش با دبه و بطري های آب !!!؟

گزارش‌ها حاكي است كه آتش‌سوزي در پلدختر استان لرستان پس از بيش از ۵۰ ساعت ظهر جمعه مهار شد. يك كارشناس محيط زيست به خبرگزاري مهر گفته است كه گروه مهار آتش با بطري و دبه آب» به جنگ آتش رفته است
فرماندار شهرستان پلدختر با اشاره به اين كه مهار آتش در جنگل‌هاي شمال و جنوب اين شهر ظهر جمعه به پايان رسيده اضافه كرده است كه نيروهاي امداد هنوز در اين منطقه در آماده‌باش هستند
.



در همين حال يك كارشناس محيط زيست در اين باره به خبرگزاري مهر گفته است: «جاي تعجب است كه استان لرستان با داشتن عرصه عظيمي از جنگل و مرتع در مواقع اضطراري با دستان خالي و بطري و دبه‌هاي آب به جنگ آتش رفته باشد.»
نيم‌روز جمعه پس از گذشت ۴۸ ساعت از آغاز آتش‌سوزي در جنگل‌ها و مراتع شهرستان پلدختر در استان لرستان، خبرها از ايران حاكي بود كه اين آتش‌سوزي كه مسئولان آن را «بي‌سابقه‌ترين» توصيف كرده‌اند هنوز مهار نشده است. تاكنون بيش از ۵۰۰ هكتار از جنگل‌هاي بلوط منطقه طعمه آتش شده است
.






love











۱۳۹۰ مرداد ۱۱, سه‌شنبه

آب بازی دختران و پسران جوان در پارک های تهران







چند وقتی‌ است که بازار قرارهای دسته ‌جمعی بر اساس هماهنگی‌های فیس‌بوکی در ایران داغ است!. آخرین آن‌ها قرار برای آب‌بازی در یکی از پارک‌های تهران. امری که خوشحالی جوانان و در مقابل انتقاد و تهدیدات دولتی را در پی داشت.
درست زمانی که بسیاری از افراد در سرتاسر دنیا نگران آن هستند که شبکه‌های اجتماعی مثل فیس‌بوک٬ و حضور فعال جوانان در آن‌ها٬ از ارتباطات انسانی در محیط واقعی بکاهد٬ در تهران در چند هفته گذشته چندین گردهم‌آیی داوطلبانه جوانانه و شاد، بر پایه قرارهای فیس‌بوکی برگزار شده است.
برای دیدن برخی از تصاویر «خزبازی» و آب‌بازی این‌جا را کلیک کنید
جمعه٬ هفتم مرداد٬ در یک پارک تهران٬ به نام ،پارک آب و آتش٬ جوانان با تفنگ‌های آب‌پاش به روی هم آب گشودند و در یک پارک دیگر٬ پارک پردیسان٬ با تیپ‌های از مد افتاده و مربوط به سال‌های گذشته با عنوان «خز بازی» دور هم جمع شدند.
گردهمایی اول انتقادات فراوان رسانه‌های محافظه‌کار دولتی را همراه داشت و دومی با انتقاداتی از سوی جامعه همراه بود!. در اولی لباس خیس و روسری عقب‌رفته دختران دستمایه انتقادات شد و در دومی لباس‌هایی که به اعتقاد عده‌ای پوشیدنش به نوعی تمسخر قوم و یا قشر خاصی از مردم بود.
«خز بازی» اشاره به نوعی از رفتار یا پوشش دارد که مد روز یا هماهنگ با معیارهای طبقه متوسط جامعه شهری نیست.
با این همه در صفحات فیس‌بوکی که مربوط به این رویدادها هستند بیش‌تر جوانان هیجان‌زده در پی فرصت‌های بعدی هستند تا دوباره در گوشه‌ای از شهر دور هم جمع شوند.
بسیاری از آن‌ها در حالی با اشتیاق از یکدیگر می‌خواهند که عکس‌هایی بیش‌تری از «ایونت‌های» قبلی آپلود کنند٬ که رسانه‌های محافظه‌کار(متحجرو واپس گرا) با انتشار همان عکس‌ها٬ آن‌ها را عده‌ای «بی اخلاق»٬ «هنجارشکن» با رفتارهایی «منافی عفت عمومی» می‌نامند!!؟.
پیش از این نیز با هماهنگی‌های اولیه فیس‌بوکی٬ یک گردهمایی برای رنگ‌پاشیدن به هم٬ یک گردهمایی برای گوجه زدن به همدیگر٬ یک گردهم‌آیی برای حباب ساختن با کف صابون٬ یک گردهم‌آیی برای بادبادک بازی٬ و یک گردهم‌آیی برای دیدار موفرفری‌ها با هم در پارک‌های مختلف تهران برگزار شده بود.
اکنون این جوانان در حالی همچنان پیگیر قرارهای بعدی خود هستند که گروهی این قرارهای شاد برآمده از دل فیس‌بوک را استراژی جدید حاکمیت برای مصالحه در آستانه انتخابات می‌دانند و برخی نیز نگران دستگیری این جوان‌ها در دفعات بعدی قرارهای‌شان هستند.
بازتاب در رسانه‌ها و تهدیدات پلیس
وقتی خبرگزاری ایسنا٬ دیروز یک‌شنبه نهم مرداد خبر داد که پلیس تعدادی از جوانان را در یک پارک تهران دستگیر کرد٬ نگرانی آن دسته از کسانی که پیش‌بینی برخورد انتظامی با جوانان را داشتند به واقعیت پیوست.
عنوان خبر ایسنا این بود:
«در ادامه وقایع بوستان آب و آتش؛ رئیس پلیس تهران از دستگیری تعدادی از هنجارشکنان در یکی دیگر از بوستان‌های پایتخت خبر داد.»
در این خبر آمده که « تعدادی از پسران و دختران جوان در يكی ديگر از بوستان‌های پايتخت اقدام به انجام اعمال خلاف شئون اسلامی كردند كه ماموران پليس پس از اطلاع از اين امر، سريعاً در محل حاضر و تمامی اين متخلفان و هنجارشكنان را دستگير و تحويل مراجع قضايی كردند

اما آخرین جمله خبر که نقل قولی است از رئیس پلیس(!) تهران بیش از هر چیز بوی تهدید به منظور پیشگیری از تکرار چنین گردهم‌آیی‌هایی را می‌دهد: «پليس! تهران در صورت مشاهده اين‌گونه موارد قاطعانه با بر هم‌زنندگان نظم و امنيت اجتماعی!! و هنجارشكنان!! برخورد می‌كند
خبرگزاری فارس نیز روز شنبه به انتشار گفته‌های «مدیر عامل اراضی عباس‌آباد» پرداخت. بهنام اتابكی در گفت‌وگو به فارس گفت «روز گذشته عده‌ای در يک هماهنگی قبلی در پارک آب و آتش حضور يافته و تصميم گرفته بودند روی يكديگر آب بپاشند» و بیان کرد: «افرادی كه اقدام به آب ‌بازی كرده بودند، اصولا بدحجاب! بودند. البته تعدادی افراد باحجاب! نيز در پارک حضور داشتند.»
او در این گفت‌وگو ادامه داد: « نیروی انتظامی نيز نمی‌توانست آن‌ها را متفرق كند و از حدود ساعت ۹ تا ۱۲ اين افراد اقدام به آب‌بازی كردند و با قطع آب آن‌ها را متفرق كرديم
قرارهای آتی به رغم انتقادات
اما فقط موضوع آب‌بازی نبود که با انتقاداتی همراه شد. گرد‌هم‌آیی دیگر با عنوان "خز بازی" نیز انتقاداتی به همراه داشت. البته این گرد‌هم‌آیی نه انتقادات دولتی که انتقاداتی را از سوی جامعه برانگیخت.
در گرد‌هم‌آیی "خز‌بازی" جوان‌ها تلاش داشتند خود را با لباس‌هایی ناهماهنگ و عمدتاً مربوط به گذشته به نمایش درآورند. اما این نقد از طریق بسیاری از کامنت‌های فیس‌بوک یا دیگر نوشته‌های آن‌لاین به آن‌ها وارد شد که در کارشان به نوعی تمسخر قومیت‌های خاص و همچنین قشری خاص (قشر فرودست جامعه) به چشم می‌خورد. اگرچه گروهی دیگر نیز صرفاً از این حرکت به عنوان راهی برای شاد بودن یاد کردند.
با این‌همه اکنون به رغم انتقادات دولتی و غیردولتی و همچنین تهدیدات انتظامی ظاهراً جوانان مشتاق قرارهای بعدی هستند٬ چنان‌چه همچنان بازار پیشنهاد موضوع برای قرارهای بعدی در کامنت‌های صفحات فیس‌بوک متعلق به گروه‌های هماهنگ کننده داغ است.
یکی از راه‌های تعیین موضوع استفاده از قابلیت رای گیری در فیس بوک است. یکی از موضوعاتی که بسیاری به آن رای مثبت داده‌اند این است که یک روز همگی با هم در مترو جمع شوند و سر یک زمان مشخص موبایل‌های‌شان زنگ بزند. زنگ‌هایی ترجیحاً مشابه.
حرکت «افطاری تا سحر» نیز این روزها طرفداران خاص خود را پیدا کرده که به نوعی از طریق فیس بوک و امکان گپ‌های مجازی در پی تنظیم شب زنده‌داری‌های عمومی در شب‌های رمضان هستند.