۱۳۸۹ اسفند ۲۶, پنجشنبه

نوروز باستاني ، آغاز زندگاني ، شادي و شادماني





نوروز بزرگترين جشن ملی‌فرهنگیِ مردمان فلات ايران

نوروز بزرگترين جشن ملی ما ايرانيان با عمری به درازای تاريخ زندگی در فلات ايران است. جشنی است که در درازای زمان و فراز ونشيب تاريخ کهن ايرانی از هر گونه گزند و آسيبی رسته و همچنان چشمه‌ی هميشه جوشانی نويد دهنده‌ی روز و روزگار نو تر از روز و ماه و سال پيش و پيشتر است.

جشنی است برخواسته از فرهنگ شادی آفرين ايرانی که از هزاران سال پيش تا بامروز همدم و همساز مردمان نيک انديشه‌ی ايران بوده و همواره آنان را به شادی و شادمانی و جشن و سرور نشانده‌است.

اين جشن، جشنِ زندگانی تازه گل و گياه و روان آدمی، جشن رها کردن روان از غم، بدور ريختن کينه و دشمنی و پيوند با شادی و شادمانی و دوستی و مهربانه می‌باشد.

به قول شادروان دکتر پرويز ناتل خانلری، نوروز از بوته آزمايش تاريخ سربلند بيرون آمده، از فراز و نشيبها گذشته، در برابر يورش تازيان و ترکان ايستادگی کرده "از زير بار سنگين حوادث پيروزمندانه بيرون آمده و هنوز چون ستاره‌ای بر پيشانی تاريخ درخشان فرهنگ ايران می درخشد_.
"
نوروز کهنسال و ديگر جشنهای ايرانی همچون مهرگان، سده و سوری، نه تنها همچنانکه شادروان خانلری گوشزد می‌کند، از فراز و نشيب ها گذشته‌اند و در برابر ترکتازيها از خود ايستايی و ماندگاری نشان داده‌اند، که همواره همانند ابزاری کارآ و جنگ‌افزاری برا، در هنگامه‌ی دشواريها، بکار و ياری ايرانيان آمده‌اند.
از ياد نبريم که ( دراين سالها ) برگزاری چهارشنبه سوری در تهران و ديگر شهرهای ايران چگونه ميدان کارزار مردم بافرهنگ ايرانی از يکسو و نا آگاهان ضد فرهنگ ايرانی از ديگر سو شده‌بود.
نبردی که حماسه‌وار با پيروزی مردمان با‌فرهنگِ ايرانی پايان پذيرفت.

فراموش نکنيم که در سالهای آغازين (خلافت) اسلامی تلاشهايی نيز برای از ميان برداشتن نوروز انجام گرفت ولی ناکام ماند. تلاشهايی مانند کاستن از تعطيلات پانزده روزه نوروزی دانش‌آموزان و بسياری کارهای ديگر که با واکنش مردم فرهنگ دوست ميهنمان روبرو گرديد و ناکام ماند.
امام محمد غزالی که حجت‌الاسلامش می‌خواندند! و گويا همين کنيه حجت‌الاسلامی که امروزه به آخوندِ دون‌پايه گفته می‌دهند از لقب او گرفته شده‌باشد، همواره مخالف برگزاری جشنهای ايرانی نوروز و سده بود. او در "کيميای‌سعادت" از ايرانيان خواسته‌است که در اين روزها رخت تازه بتن نکنند، چراغانی ننمايند و حتا عزاداری‌کرده و به روزه داری بپردازند تا اين سنتِ‌مجوسان متروک‌شود.
گفتنی است که اين سخن غزالی بسيار بيهوده و ياوه می‌باشد، چرا که نه نوروز، نه مهرگان و نه سده مهرگان هيچيک جشن و سنتی مذهبی نيستند و گفتار جناب غزالی يا بر اثر در دست نداشتن سرچشمه‌ها و آگاهی‌های بايسته و شايسته بوده، يا از سر تعصب زيادی آن جناب به دين اسلام و يا برای خوش رقصی برای حاکمان تازی و تازی‌پرست و زور گوی زمانه، که اميد ننگ اين آخرين را به دوش نکشيده باشد! البته دست آخر همين آقای غزالی و غزالی‌های ديگر که حتا سخنان علی‌ابن ابی‌طالب را هم نشنيده بودند، دريافتند که آب در هاون می‌کاوند و ارض خود می‌برند و زحمت ما می‌دارند! چه بسيار حاکمان قداره بند و ديکتاتور و خرافاتی و متعصب ومذهبی و کهنه پرست و بيگانه پرور و چه بی‌شمار دوستان نادان و دشمنان دانايی که برای از ميان برداشتن نوروز از هر کوششی کوتاهی و از هر پليدی دريغ نکردند دست از پا درازتر رفتند و جز نامی به بدنامی از آنان نماند ولی نوروزِ هميشه پيروز همچنان سربلند و سر‌افراز ماند و به قول "امير خسرو دهلوی" که سروده:
دور جهان دور نو از سر گرفت موسم نوروز جهان در گرفت 
 بر جای ماند تا دور جهان از سر گرفته شود و گل نسيم نوروز را خوش در کنار داشته باشد.
همانگونه که خيام نيشابوری سرود:

 
بر چهــره‌ی گـــل نسيــيم نــــوروز خــوش است

در صحــنِ چمــن رویِ دل‌‌افــروز خوش است

از دی که گذشت هـــر چـه گــويـی خـوش نيست

خوش باش و ز دی مگو که امروز خوش است.


عيد نوروز بزرگترين جشن ملی ميهنی فرهنگی ماست،