با (پسر خاله ات) هم حق نداري حرف بزني!!0
*
از محوطة شلوغ و پرسروصداي دانشگاه عبور ميكنم و وارد يكي از ساختمانها ميشوم و عجيب است كه محيط بهيكباره به محيطي ساكت و نسبتاً خلوت تبديل ميشود. روي پردهها و ديوارها جملات پندآموز و آيات و روايات زيادي به چشم ميخورد. در حالِ بالا رفتن از پلههاي انتهاي سالن هستم كه با شنيدن صداي فريادهايي متوجه مردي نسبتاً بلندقد با ريش بلند و درهم ميشوم كه دختر و پسري به دنبال او روان هستند. حدس ميزنم سوژه خودش به استقبالم آمده است. مرد مرتباً با پرخاش و فشارِ دست پسر را به جلو ميراند و دختر، كمي آرامتر، پشت سر آنها حركت ميكند. ناراحتي و اضطراب را در چشمان هر دوي آنها ميبينم. در يك آن مرد به عقب برميگردد و بند كيف دختر را كه روي دوشش قرار گرفته ميكشد و ميگويد: «تندتر بيا.» وارد اتاقي ميشوند كه سردر آن تابلو «انتظامات» به چشم ميخورد. مرد درحاليكه كاغذهايي در دست دارد دائماً از اين سو به آن سوي اتاق ميرود و صداي فريادهايش بهطور نامفهوم به گوش ميرسد. به كاغذي كه در دست دارد اشاره ميكند و ميگويد: «سابقه هم كه داري!» دختر كمي آن طرفتر در حالِ صحبت با خانمي است كه با چادر سياه پشت ميزي نشسته است. پس از چند دقيقه دختر با چهرهاي برافروخته و عصباني از اتاق بيرون ميآيد و به طرف در خروجي ساختمان ميرود. صبر ميكنم تا كمي آرام شود و بعد ميپرسم: «قضيه چه بود؟» ميگويد
من داشتم با پسرخالهام صحبت ميكردم كه آن آقا گفت بايد با او به انتظامات برويم
.به او گفتي پسرخالهات است؟
درحاليكه چشمانش اطراف را جستوجو ميكند، ميگويد:
بله گفتم ولي گفت: «با پسرخالهات هم حق نداري صحبت كني
كمي دورتر پسر را ميبيند كه با اشاره از او ميپرسد اوضاع چطور است و دختر درحاليكه سعي ميكند ناراحتي خود را پنهان كند سري تكان ميدهد كه يعني بد نيست و نگران نباشد، و ادامه ميدهد
... گفتند گزارش مينويسند. خانم جباري، مسئول انتظامات خواهران، مرا تهديد به اخراج كرد و گفت الان روزي شش، هفت مورد اخراج دارند. همانجا هم دختر ديگري بود كه حكم اخراجش را صادر كرده بودند و التماس ميكرد حكمش را لغو كنند. من هم از آنها خواهش كردم. گفتند: فعلا ً برو ببينيم چه ميشود!0.
طبق چه قانوني ميخواهند تو را اخراج كنند؟
، آيا جايي نوشته شده كه دختر و پسر نبايد با هم صحبت كنند؟
نه، نوشته نشده، فقط در مورد آرايش و لباس تذكراتي دادهاند
()()()()()
صحبت از دانشگاه و دانشجوست .....
حرف زدن (دختر وپسر دانشجو) بزعم آنها كه به (عمد) همچنان در روزگار مكتب خانه هاي پيش سير مي كنند خلاف شريعت هست !!!0
اينها در نهايت افتضاحاتي كه در همه زمينه هاي اجتماعي بوجود آورده اند همچنان (توهين و تحقير) را به حساب (بركات) و(محسنات) ميگذارند!!0
عوامل درجا زدن و عقب ماندن توده ها را به روشني ميتوان ديد و شناخت 0
*
برادر جان ! تو را با نام مذهب
ز دين و مذهبت - بيزار كردند
چو اينان از ازل بي مايه بودند
طلا را همچو مس - معيار كردند !0