۱۳۸۳ آذر ۲۸, شنبه

ياد بچه هاي كافه جمشيد بخير ؟!0

مجلس(چماقداران)!!0
*
از جمله،.... روزنامه خراسان در شرح درگيرى ميان يك نماينده!! و يك خبرنگار زن نوشت: "اين درگيرى زمانى آغاز شد که نماينده! زابل با لحن تندى در جمع تعدادى از نمايندگان به يک خبرنگار زن گفت: حجابت را رعايت کن اينجا مجلس ششم نيست و گرنه با مشت در دهانت مي‌زنم.
به دنبال اعتراض اين خبرنگار زن، نماينده! زابل، عمامه و عباى خود را بيرون آورد و قصد زدن وى را داشت که با ممانعت يکى از نمايندگان و چند تن از خبرنگاران مرد اين اتفاق رخ نداد.
اين نماينده دقايقي بعد در جلوى چشمان چند تن از نمايندگان و خبرنگاران اقدام خود را تکذيب کرد. اقدام نماينده زابل در حالى صورت گرفت که بنا به گفته يکى ازاعضاى هيئت رئيسه، حجاب هيچکدام از زنان خبرنگار مشکلى نداشت
********
در گذشته گاهي كه برخي كاركنان كشتارگاه(قصابخانه) تو كافه جمشيد يا نوشين كوچه ملي در خيابان لاله زار زيادي ميخوردن و مست ميكردن انگشتر و ساعت طلا شونو در ميآوردن و با مشت و لگد و البته گاه (چاقو) بجان هم رديف ها و همقطار هاي خودشان مي افتادند........ و بعد دري به تخته خورد ... به اصطلاح انقلاب شد و (آقا!) آمد و مژده ( آدم سازي!!) داد و بقاياي همون تيپ داش مشتي هاي سلاخ عبائي پوشيدند و عمامه اي بسر كردن و منبري رفتند و از بازار خرتو خري كه ملا هاي گنده تر بوجود آورده بودند استفاده كردند و تا بخواهي در اجراي ( امر به معروف و نهي از منكر!!) بجان مردم بي گناه فريب خورده افتادند و به ترتيب بسته به ميزان (گردن كلفتي) و پر روئي و........... به درجات بالاتر رسيدند و مقامات كليدي از جمله (بي دست و پا هاشون!!) شدن نماينده و برگزيده مردم !!0 كه يكي شون هم همين آقاي زابلي گردن كلفت است0
فكر نكنيد لطيفه و يا قصه تعريف كردم0 آنها كه دستي دركار ها دارند ميدانند كه دراين سالهاي بهم ريزي و واقعا خرتوخري ... چه افرادي ازاين گروه و دسته - حتي براي خودشان عناوين دكتر و مهندس و كارشناس و .....تعيين كردن و هم اكنون در كنار اعوان و انصار خودشان بجان (فريب بزرگي) كه آغاز شد دعا مي كنند0