۱۳۹۱ بهمن ۱۰, سه‌شنبه

سد به سده، سی به گله • پنجاه به نوروز

               

جشن «سَـدَه» بزرگترین جشن‌ آتش و یكی از كهن‌ترین آیین‌های شناخته شده در ایران باستان است.
در این جشن در آغاز شامگاه دهم بهمن‌ماه، همه مردمانِ سرزمین‌های ایرانی بر بلندای كوه‌ها و بام خانه‌ها، آتش ‌برمی‌افروختند.
زرتشتیان کنونی در کنار شعله‌های آتش و با توجه به زبان و فرهنگ خود، سرودها و ترانه‌های گوناگونی را می‌خوانند. آن‌ها آرزوی رفتن سرما و آمدن گرما و نور را می‌کنند و امید پیروزی نور بر ظلمت را در دل تازه می کنند. همچنین در برخی نواحی، به جشن‌خوانی، بازی‌ها و نمایش‌های دسته‌جمعی نیز می‌پردازند
در اساطیر جشن سده را به پيدايش آتش پيوند داده‌اند. فردوسی، هوشنگ شاه را خالق جشن سده می‌داند: یکی جشن کرد آن شب و باده خورد/ سده نام آن جشن فرخنده کرد. ز هوشنگ ماند این سده یادگار/ بسی باد چون او دگر شهریار .
بعضی دانشمندان نام سده را گرفته شده از صد می‌دانند. ابوریحان بیرونی می‌نویسد: «سده گویند یعنی صد و آن یادگار اردشیر بابکان است و در علت و سبب این جشن گفته‌اند که هرگاه روزها و شب‌ها را جداگانه بشمارند، میان آن و آخر سال عدد صد بدست می‌آید.
در مورد برگزاری جشن سده، برخی از مورخان دیگر معتقدند، دهم بهمن ماه، یکی از دو هنگامِ سال است که در عرضه‌ بالایی ایران ‌زمین، طول تاریکی کامل آسمان ۱۲ ساعت تمام است. در زبان اوستایی واژه "سَـد" هم به معنای «فرو رفتن/ غروب کردن» و هم به معنای متضاد آن یعنی «بر آمدن/ طلوع کردن» آمده است.
این جشن به یاد آورنده اهمیت نور، آتش و انرژی است. چنانکه از کتاب‌ها و اسناد تاریخی برمی‌آید جشن سده جنبه دینی نداشته و تمام داستان‌های مربوط به آن غیردینی است و بیشتر جشنی کهن و ملی به شمار می‌آید و وارث حقیقی جشن سده نه تنها ایرانیان بلکه میراثی است که به بسیاری از کشورهای همسایه ایران نیز راه یافته است.
حکیم عمر خیام در کتاب نوروزنامه می‌نویسد: «هر سال تا به امروز جشن سده را پادشاهان نیک عهد در ایران و توران به جای می‌آورند، بعد از آن به امروز، زمان این جشن به دست فراموشی سپرده شد و فقط زرتشتیان که نگهبان سنن باستانی بوده و هستند این جشن باستانی را بر پا می‌داشتند.»

صادق هدایت در سال‌های جوانی خود از جشن سده زرتشتیان کرمان دیدن و چنین گزارش می‌کند: «سده سوزی جشنی است که هنوز زرتشتیان کرمان به یادگار جمشید و آیین‌های ایران باستان می‌گیرند و برای این کار موقوفاتی در کرمان در نظر گرفته‌اند».
هدایت در ادامه می‌نویسد: «در این آیین نوشیدنی و شیرینی و میوه زیاد چیده می‌شود و اول غروب آفتاب دو نفر موبد دو لاله روشن می‌کنند و بوته‌ها را با آن آتش می‌زنند و سرود ویژه می‌خوانند».
صادق هدایت در ادامه مشاهداتش می‌نویسد: «هنگامی که آتش زبانه می‌کشد همه میهمانان که بیش از چندین هزار نفر می‌شوند با فریادهای شادی دور آتش می‌گردند و این ترانه را می‌خوانند: سد به سده، سی به گله / پنجاه به نوروز».