۱۳۸۷ اسفند ۱, پنجشنبه

چه تصادف پر باری


چند ماه پيش بر اثر سهل انگاری " مخلص " و راننده ای كه در جهت مخالف وارد پاركينگ محل كار ما شده بود تصادف شيرينی رخ داد

در آمريكائی كه ما زندگی می كنيم بر خلاف بعضی از كشور ها مردم بعد از تصادف يقه همديگر را نمی گيرند و فحش های چارواداری تحويل يكديگر نمی دهند!- چرا كه اينجا مردم بيمه دارند و دليلی برای اين اعمال غير متمدنانه وجود ندارد

الغرض!، طرف مقابل يك آمريكايی هفتاد هشتاد ساله به نظر پولدار بود با يك مرسدس بنز گرانقيمت مشكی و من يك ايرانی آس و پاس ! با يك اتوموبيل دست چندم

پس از ايراد تصادف هر دو از ماشين هايمان پياده شديم و مثل دو آدم متمدن تصادف كرده! با يكديگر به بحثی پرداختيم كه شنيدنش شايد خالی از لطف نباشد

آقا. متاسفم كه شما را نديدم .آخر شما در جهت خلاف رانندگی می كرديد و من انتظار آنرا نداشتم

آمريكايی درست است ولی شما بايد بيشتر دقت می كرديد و مواظب اطراف تان می بوديد

حق با شماست ولی در حقيقت ما هردو اشتباه كرديم ، حالا هر چه شما بفرمائيد از نظر من اوكی است . آمريكايی : شما لهجه داريد ، راستی اهل كجا هستيد ؟ من ايرانی هستم

.آمريكايی : جدی؟

بله

آمريكايی : من در ايران بوده ام و اين كشور و مردمانش را خيلی دوست دارم . عاشق شمال هستم و در مدت اقامتم در ايران به جاهای مختلف مسافرت كردم و بسيار لذت بردم

چه خوب ، حتما منظورتان قبل از انقلاب است، نه؟

آمريكايي: نه، من بعد از انقلاب در ايران بودم

. چطوری وارد ايران شديد،تا آنجا كه من می دانم آمريكايی ها اجازه ورود به ايران را نداشتند

. آمريكايي: ما با پاسپورت ايرلندی وارد ايران شديم

حالا آنجا چه می كرديد؟

آمريكايي:كار ما ساختن تاسيسات ديده بانی و مراقبت برای ارتش ايران بود

.راستی اوضاع آنجا در چه وضعی اســـــت؟ همان بزن و بكوب ها ميان محافظه كاران و اصـــلاح طلب ها ؟
آمريكايی : می دانم و معتقدم كه در آينده اين دعوا ها تمام می شود و ما دوباره به ايران برميگرديم

،راستی شماره تلفنتان را بدهيد تا در صورت مسافرت با شما تماس بگيرم

اين هم شماره تلفن من. در ضمن راجع به تصادف اصلا نگران نباشيد من خودم ترتيب آن را می دهم - يعنی به بيمه می گويم كه كسی به اتومبيل من زده است و رفته است

پيش خودم گفتم ، عجب تصادف پرباری