۱۳۸۷ مهر ۲۸, یکشنبه

سیاست های آمریکا و کمک به بروز انقلاب 1357





لوس آنجلس تايمز از گزارش تازه اي از عمليات محرمانه خبر ميدهد



يک گزارش جديد بر مبناي اسناد محرمانه نشان مي دهد که دولت هاي نيکسون و فورد شرايطي را ايجاد کردند که به ‏بي ثباتي ايران در اواخر دهۀ 1970 کمک کرد و باعث پيدايش انقلاب اسلامي شد


در اين گزارش که قرار است ‏امروز در شمارۀ پاييز ميدل ايست ژورنال چاپ شود، آمده است، رونوشت ها، يادداشت ها و ساير مکاتبات حاکي از ‏اختلافات شديد ميان دولت هاي جمهوريخواه آمريکا و محمدرضا شاه پهلوي در اواسط دهۀ 1970 بر سر افزايش بهاي ‏نفت هستند.‏
اين گزارش، که حاصل دو سال تحقيق اندرو اسکات کوپر است، بر نقش سياست گذاران کاخ سفيد – از جمله دونالد ‏رامسفلد مشاور وقت رئيس جمهور فورد – تکيه مي کند که به پايين آوردن بهاي نفت و مهار بلندپروازي هاي شاه ‏اميدوار بودند. از سوي ديگر، هنري کيسينجر وزير امور خارجۀ وقت آمريکا هشدار داده بود که چنين اقدامي احتمالا ً ‏باعث روي کار آمدن يک "رژيم راديکال" در ايران خواهد شد.‏
در اين گزارش آمده است، در گفتگوي اوت 1974 کيسينجر به فورد، که در حال بررسي گزينه ها به منظور تحت ‏فشار گذاشتن شاه ايران براي پايين آوردن بهاي نفت بود، هشدار داد، "شاه آدم سرسخت و پستي است، اما دوست واقعي ‏ماست. ما نمي توانيم بدون شکستن او از پسش برآييم."

تحليلگران و مورخان اغلب مدعي هستند که رئيس جمهور کارتر، عضو حزب دموکرات، با ايران کلنجار رفت و در ‏نهايت باعث شد اين کشور به يکي از حريفان اصلي آمريکا در منطقه تبديل شود. اما اين گزارش نشان مي دهد که ‏رؤساي جمهور قبل از کارتر از حزب جمهوريخواه نه تنها در سقوط شاه نقش داشتند، بلکه به سمت عربستان سعودي ‏بعنوان متحد اصلي آمريکا در خليج فارس تغيير جهت دادند.‏
کوپر مي گويد، شرايط اقتصادي ايران درست قبل از انقلاب مانند وضعيت فعلي ايران بود، با اين تفاوت که اين بار احمدي نژاد روي بهاي بالاي نفت براي حفظ قدرت خود حساب مي کند. کوپر معتقد است، "در زماني که ‏نرخ تورم ايران حدود 30 درصد و کسري بودجۀ اين کشور حدود 12 ميليارد دلار است – بگذريم از بيکاري شديد – ‏ولخرجي مالي احمدي نژاد به طرز وحشتناکي يادآور ولخرجي شاه(؟!) است."‏
اين گزارش، که اساسا ً بر مبناي اسناد جمع آوري شده در کتابخانۀ رياست جمهوري جرالد فورد است، دري بسوي يک ‏دورۀ نامشخص30 ساله که باعث پيدايش انقلاب اسلامي ايران شد، مي گشايد


اسناد موجود نشان مي دهد که بهاي ‏بالاي نفت در اوايل دهۀ 1970 که باعث بحران اقتصادي آمريکا شد، واشنگتن را بر آن داشت با ايران سر ناسازگاري ‏بگذارد. پس از اينکه تحريم نفتي واشنگتن بخاطر حمايت آمريکا از اسرائيل در ماه مارس 1974 پايان يافت، مقامات ‏آمريکا شاه را مقصر اصلي بهاي بالاي نفت دانستند و از او خواستند دست از اين کار بردارد. حتي يکبار رامسفلد به ‏تيمسار حسن طوفانيان از مقامات اصلي تدارکاتي تسليحات ايران هشدار داد که تهران دارد دوستان خود را در واشنگتن ‏از دست مي دهد.‏
همانطور که در گزارش کوپر نيز آمده است، سي سال قبل روزنامۀ واشنگتن پست از قول رامسفلد خطاب به تيمسار ‏طوفانيان چنين نوشت، "سعي نکن من را دور بزني. يادت باشد که کيسينجر و من بايد همۀ صادرات تسليحات را تأييد ‏کنيم."‏
از جمله کساني که حامي اصلي اعمال فشار بر ايران بودند، ويليام سيمون وزير دارائي و وزير انرژي آمريکا در دولت ‏هاي نيکسون و فورد بود. او شاه را بخاطر افزايش بهاي نفت مقصر مي دانست و از آمريکا خواست از فروش ‏تسليحات به ايران بعنوان يک اهرم استفاده کند


سيمون در ژوئيه 1974 دربارۀ شاه ايران به رئيس جمهور نيکسون ‏گفت، "او، در کنار ونزوئلا، حلقۀ اصلي بهاي نفت است. آيا ممکن است به شاه فشار بياوريم؟"‏
کيسينجر سال ها از رويکرد دوستانه تر در قبال شاه و ايران حمايت کرد. گزارش ياد شده نشان مي دهد که کيسينجر ‏شناخت خاصي نسبت به بي ثباتي ايران داشته است. تا اواخر سال 1976 شاه در مشکلات اقتصادي غوطه ور شد. او ‏از اپک (سازمان کشورهاي صادر کنندۀ نفت) خواست بهاي نفت را تا 25 درصد افزايش دهد، اما آمريکا با اين اقدام ‏مخالفت کرد.‏
در آرشيو اسناد آمده است، رئيس جمهور فورد در دسامبر 1976 به اردشير زاهدي سفير ايران گفت، "همۀ مشاوران ‏من در اين باره اتفاق نظر دارند که اقتصاد جهان در شرايط خوبي نيست. هر گونه افزايش بهاي نفت تأثير جدي بر ‏ساختار مالي جهان خواهد داشت."
اما مقامات آمريکا، به ويژه سيون، با همکاري مقامات سعودي و دور از چشم شاه تلاش کردند در ازاي حمايت سياسي ‏و نظامي از عربستان، به پايين آمدن بهاي نفت کمک کنند. سعودي ها در نشست ماه دسامبر در دوحۀ قطر با اعلام ‏اينکه توليد خود را از 8.6 ميليون بشکه در روز به 11.6 ميليون بشکه افزايش خواهند داد، اقدامي که باعث کاهش ‏بهاي نفت شد، اعضاي اپک را شوکه کردند. ‏
اما ثابت شد که اين اقدام، برد بدتر از باخت بود. ايران که بيشتر ذخائر مالي خود را صرف برنامه هاي تمدن عظيم شاه ‏و خريد تسليحات آمريکا کرده بود، به شدت در مضيقه بود. شاه آس و پاس شد. کاهش درآمدهاي نفتي در ميان افزايش ‏تورم، او را مجبور کرد برنامه هاي جاه طلبانۀ مدرنيزه کردن کشور را رها کند. ‏
کوپر در گزارش خود مي نويسد، "شکست نشست دوحه و تصميم سعودي ها براي کاهش بهاي نفت خام و افزايش توليد ‏خود، اقتصاد ايران را به لبۀ پرتگاه برد


" دولت شاه که بخاطر کاهش درآمدهاي نفتي متزلزل شده بود، بودجۀ سختي را ‏تحميل کرد که باعث بيکار شدن هزاران نفر، از بين رفتن اعتماد سرمايه گذاران و همچنين هراس اقشار متوسط جامعه ‏شد. بيکاري و هرج و مرج اقتصادي بلافاصله در کشور گسترش يافت. ظرف يک سال از برگزاري نشست دوحه، ‏اولين تظاهرات مردمي!! که منجر به پيدايش انقلاب شد، در خيابان هاي تهران ظاهر گشت




منبع: لوس آنجلس تايمز، 17 اکتبر‏