۱۳۸۷ تیر ۱۳, پنجشنبه

قاچاق گسترده و آزادانه دختران ایرانی به افغانستان و پاکستان




وقتی ۸ ماه پیش بخشی از گزارش سالانه وزارت امور خارجه آمریکا درباره حقوق بشر که به بحث قاچاق زنان و دختران ‏در ایران اشاره داشت، از سوی خبرگزاری آفتاب به صورت مستقل منتشر شد، بخشی که در لابلاي سایر مسائل سیاسی ‏گم شده بود جان تازه ای گرفت.
این گزارش بیشتر از این سو حائز اهمیت بود که مسئولان جمهوری اسلامی نه تنها با ‏اطلاع رسانی در این مورد موافق نیستند، بلکه چشم خود را نیز بر روی کسانی که دختران ایرانی را گروه گروه به ‏افغانستان و پاکستان قاچاق می کنند، بسته اند
گزارش وزارت خارجه آمریکا، اگرچه دقیق ترین بود اما اولین نبود. کماآنکه در سال ۸۲ انجمن دفاع از قربانیان خشونت ‏هم در این مورد گزارشی ارائه داده و به پدیده قاچاق دختران ایرانی اشاره کرده بود. در آن گزارش آمده بود: ماهانه ۴۵ ‏دختر ۱۶ تا ۲۶ ساله ایرانی فقط در کراچی توسط افراد ثروتمند خریداری می شوند.0
در گزارش سالانه وزارت امور خارجه آمریکا که ایران را در رده سوم یعنی آخرین رده از لحاظ مبارزه با قاچاق انسان ‏اعلام کرده، آمده است: “زنان ایرانی در داخل ایران با هدف فحشای اجباری و ازدواج جهت پرداختن قروض و دیون، ‏قاچاق می شوند. بچه ها نیز در داخل ایران و همچنین از افغانستان برای ازدواج اجباری، استثمار جنسی تجاری و بردگی ‏اجباری به عنوان گدا و کارگر به ایران قاچاق می شوند
این گزارش می افزاید: “دولت ایران بطور کامل با استانداردهای منع قاچاق همکاری نمی کند و تلاش های کافی برای این ‏کار انجام نمی دهد. منابع مختلف گزارش می کنند که دولت ایران استانداردهای محافظت از قربانیان قاچاق را رعایت ‏نکرده و آنها را مورد بازجویی و در برخی موارد به دلیل مسایل اخلاقی که مستقیما ناشی از قاچاق است، اعدام کرده است. ‏دولت ایران باید اقداماتی را برای جلوگیری از مجازات قربانیان قاچاق انجام دهد و طرحی را تنظیم نماید که قاچاق کنندگان ‏را تنبیه و از قاچاق جلوگیری کند. 0
در جای دیگر این گزارش آمده است: “ایران همچنین هیچ مدرکی درباره اجرای قانون علیه مقامات دولتی که در تسهیل ‏قاچاق نقش دارند، ارائه نکرده است.”در بخش پایانی گزارش فوق هم صراحتا و با تاکید اضافه شده است: “در نهایت دولت باید یک مبارزه جدی برای آگاهی ‏عمومی و هشدار به زنان و کودکان درباره خطر قاچاق را آغاز نماید.” 0

یکی از دلایلی که برسئوال بر انگیز بودن سکوت مسئولان نظام در خصوص پدیده قاچاق دختران ایرانی می افزاید، علاوه ‏بر مخالفت آنان با اطلاع رسانی شفاف و صریح در این زمینه، برخورد و بازداشت کسانی است که در این حوزه فعالیت و ‏تحقیق می کنند مثل بن یحیی، مردی که در جریان حراج دختران ایرانی در دبی با خبرگزای سینا در آن زمان همکاری کرد ‏و بعد بازداشت شد.
شاید به همین دلیل است که اکثرا افرادی که اطلاعاتی در این مورد دارند، ترجیح می دهند بی نام و ‏نشان اطلاع رسانی کنند. همانند مهدی که مقیم هندوستان است و پس از برخورد با تنی چند از زنان ایرانی مقیم هندوستان ‏که به صورت حرفه ای در بازار فحشا فعالیت می کنند، تصمیم گرفته است در این خصوص شخصا تحقیق کند.
او در گفت و گو با روزآنلاین دیده های خود را چنین تعریف می کند: “وقتی دیدم این دختران و زنان که روزی در ‏افغانستان و پاکستان بودند، امروز از ورودشان به هندوستان بسیار ابراز رضایت می کنند، تعجب کردم. آنان می گفتند همه ‏دخترانی که در افغانستان و پاکستان هستند آرزوی آمدن به هندوستان را دارند. به اصطلاح پیشکسوت هایشان پس از چندی ‏به هندوستان اعزام می شوند و به نوعی ارتقا پیدا می کنند.”وی می افزاید
: “برایم جای تعجب بود که هندوستان خود چندان جای مناسبی نیست اما این زنان بی نوا آرزوی اینجا را ‏دارند. پس در آنجا بر سرشان چه می گذرد؟ همین شد که دنبال ماجرا رفتم تا ببینم زنان ایرانی که روزی ملکه بودند امروز ‏در چه حالی به سر می برند و چیزهایی دیدم که واقعا مایه تاسف است.” مهدی معتقد است: “مردان هندی به دلیل رنگ تیره پوستشان حاضرند مبالغ زیادی برای زنان سفید پوست پرداخت کنند. به ‏همین دلیل ایندسته از دختران ایرانی معمولا شبی ۱۰۰ هزار روپیه معادل با ۲ میلیون و ۵۰۰ هزار تومان درآمد دارند. آنها ‏در هندوستان آزادی انتخاب دارند و از این رو، هر قومیتی را اعم از آفریقایی، عرب، هندی و… می پذیرند به جز ایرانی. ‏می ترسند که شناسایی شوند و یا برایشان دردسری درست شود.
وی در خصوص تحقیقاتش از افغانستان، پاکستان و هندوستان در مورد قاچاق دختران ایرانی می گوید: “تا جاییکه متوجه ‏شدم چند عامل پشت ماجراست. یکی از موارد فقر است اما این تنها دلیل نیست. بخشی هم به سرکوب و خفقان دختران ‏جوان باز می گردد. دختران جوان به دنبال راهی برای فرار از این شرایط تحمیلی هستند که به نام اعزام به کشورهای ‏اروپایی و آمریکایی در این چاله می افتند. خیلی ها هم هستند که از خانواده های ثروتمند می آیند و یا حتی عجیب تر، از ‏خانواده های رده بالای حکومتی.
به عنوان مثال در جستجوهایم به دختری رسیدم که پدرش یکی از مقامات بلند پایه سازمان ‏حج و اوقاف اسلامی و روحانی است که به دلیل سختگیریهای شدید خانواده اش فرار کرده و بعد گرفتار این باندها شده ‏بود.” 0
مهدی در پایان می گوید: “معمولا به دختران می گویند به کشورهای اروپای شرقی و غربی اعزامتان می کنیم و در آنجا ‏شغل خوب خواهید داشت و وعده های بی اساس. و یا اینکه می گویند اعزامتان می کنیم به کشورهای آمریکای شمالی تا در ‏آنجا مانکن شوید اما بعد، این دختران را به صورت قاچاق به افغانستان و پاکستان می فرستند و دیگر راه برگشتی برایشان ‏باقی نمی ماند و آنان مجبور به تحمل شرایط پیش آمده می شوند.”0