۱۳۸۷ تیر ۲۰, پنجشنبه

اينجا تهران است ؟!0




خدا آن روزی را نیاورد که در خیابان های تهران باشی و نیاز به دستشویی پیدا کنی. اگر در جایی مثلا حوالی میدان بيست و چهار اسفند " انقلاب " - باشی آن روز می تواند به بدترین روز زندگی ات تبدیل شود


کافی است کلمه "دستشویی" را در وبلاگ های فارسی جستجو کنید و ببینید چقدر آدم ها از این ماجرا دل پری دارند. یکی نوشته بود که در خیابان شریعتی از شدت استیصال آنقدر سرخ و سفید شده که در نهایت به اورژانس بیمارستان پناه برده. یکی دیگر تعریف می کرد زمانی که خانمش باردار بود هر بار که از سونوگرافی بر می گشتند بین راه ناچار می شدند به یکی از بستگانشان که خانه اش در مسیر بود سر بزنند و صله رحم کنند!0


اول به دنبال یک دستشویی عمومی می گردی اما خیلی زود می فهمی که در آن حوالی چنین سرویسی تعبیه نشده است. اگر اوضاع خیلی اضطراری باشد معمولا به فکر نزدیک ترین پارک می افتی... وقتی به پارک می رسی و می بینی در دستشویی بسته است آسمان بر سرت خراب می شود

در این مواقع اسف بار باید دست به دامن رستوران ها شوی. وارد اولین ساندویچی می شوی و به اجبار غذایی سفارش می دهی و وقتی از صاحب مغازه سراغ دستشویی را می گیری، تازه می فهمی که آنجا دستشویی ندارد. بعد؟ خب بقیه اش را نمی توانم بگویم
فکر نمی کنم کسی در تهران زندگی کرده باشد و این موقعیت فلج کننده را تجربه نکرده باشد


بیشتر پسرها معتقدند وضع شان در جامعه بهتر است، چون در مواقعی که به آنها خیلی که فشار می آید ماشین را کنار می زنند، درش را باز می کنند و وانمود می کنند دارند دنبال یک شیء گمشده می گردند. اما از دخترها کاری جز گریه کردن بر نمی آید!!0

.یکی از دخترها نوشته در وضعیتی که چشمش هیچ جا را نمی دیده و با سرعت نور به سمت یک پاساژ می دویده که خودش را به دستشویی برساند، روسری اش عقب رفته و قبل از اینکه چشمش به جمال دستشویی روشن شود مجبور شده به سئوال های گشت ارشاد جواب بدهد....0


شما را بخدا .... گريه آور نيست ؟

شهرداري و همه ي عوامل ريز و درشت چپاول گر كه دارند نفت ملت را بشكه اي بيشتر از 140 دلار مي فروشند و خرج گروه هاي تند رو عرب ميكنند- از اين گزارش كه حكايت از (كمبود بديهي ترين نيازاجتماعي ) ميكند - نبايد خجالت بكشند ؟..0