۱۳۸۷ اردیبهشت ۵, پنجشنبه

گذري كوتاه بر حقوق تعيين شده براي زن در اسلام




*
زنی که در زیر سایه ی قوانین اسلامی به خانه ی شوهر میرود باید بگونه ای برخورد کند و با او برخورد شود که در واقع از بسیاری جهات بیشتر شباهت به قواعد برده داری مطلق دوران بربریت دارد تا به سیمای انسانی که حقوق بشر و همترازی میان انسانها به ما نشان میدهد..

سوای آنکه او بطور کل از لحاظ عقلی ناتوان بشمار می آید و در واژگان اسلامی آن ناقص العقل خوانده میشود!. در ایدئولوژی مردسالار اسلامی بدلیل همین ناتوان خواندن زن، باید مرد همواره بر همه ی کارهای زن همچون کودکی کم سن و سال نظارت داشته باشد، که مبادا او دچار گمراهی و اشتباه شده و یا سبب دردسری برای مرد و یا مرتکب انجام کاری خلاف میل همسرش شود.

از این رو مرد مسلمان میتواند با بهره گیری از فرامین اسلامی و همچنین نمادهای حقوقی که بزرگان آئینش به او میشناسانند، همواره فرمانروایی خود را بر زن حاکم سازد!...

زن در هنگام پس ازدواج حق تصمیم گیری خودکامه برای جایگاه زیست خود «حتی برای مدت کوتاهی»، و یا مسافرت دور و نزدیک ندارد، و باید شوهر او در این موارد اجازه ی او را صادر کند. او همچنین از دیدگاه اسلام دست نخورده «اسلام غیر آخوندی» حق بیرون آمدن از خانه را ندارد، و اما در قوانین اسلام آراسته توسط آخوندیسم، بدون رضایت شوهرش حق کار و بودش در اجتماع را ندارد.

* زن عورت است هنگامیکه او بیرون میرود «از خانه»، شیطان از او پذیرائی می کند!. «احیای علوم الدین، غزالی، دارالکتب علمیه بیروت، جلد 2 کتاب ادب النکاح، برگ شصت و پنج....

روشن است که مرد یک مهریه ای برای خریداری زن و «آزادی» او میپردازد، و در حقیقت صاحب تمام اختیار او میشود.

این رفتار را انسان های (آزاده) حتی با حیوانات خانگی خود نیز نکرده و تنها در ارتباط با اشیا و یا کالایی که خریده اند، اینگونه حق بهره برداری را برای خود بر میشمارند.

اما از آنجایی که ارزش زن و کالا در اسلام یکی است، پروانه ی اینگونه مالک شدن مرد بر زن به آسانی به آنان داده میشود.

افزون بر تمامی اینها زن پس از ازدواج موظف به «تمكین» «یکی از قواعد های اسلامی» میشود، که پیوست مستقیم با نفقه دارد. بنا بر آنچه در فقه اسلام آمده است، تمکین به دو گونه بخش میشود. یکی «تمکین عام» که در آن زن موظف به پیروی و اطاعت از شوهرش در همه ی موارد میباشد، و دیگری «تمکین خاص» که تنها ویژه ی داشتن رابطه ی جنسی هنگام و ناهنگام «در هر شرایط روانی و جسمی» میباشد..

در باره ی تمکین خاص که تنها اختصاص به خواست جنسی مرد و نقش زن در این رابطه دارد، مدارک بسیار گویایی در دسترس هستند که هیچ جای ابهامی را برای کسی نمیگذارند. این مسئله در اسلام در دسته بندی موارد بسیار مهم و فوری قرار گرفته است و بطور مستقیم بدان پرداخته شده است.

*** الرجال قوامون على النساء بما فضل الله بعضهم على بعض و بما انفقوا من اموالهم فالصالحات قانتات حافظات للغیب بما حفظ الله و اللاتی تخافون نشوزهن فعظوهن و اهجروهن فی المضاجع و اضربوهن فان اطعنكم فلا تبغوا علیهن سبیلا ان الله كان علیا كبیرا

مردان، سرپرست و نگهبان زنانند، بخاطر برتریهایى كه خداوند «از نظر نظام اجتماع» براى بعضى نسبت به بعضى دیگر قرار داده است، و بخاطر انفاقهایى كه از اموالشان «در مورد زنان» مى‏کنند!!. و زنان صالح، زنانى هستند كه متواضعند، و در غیاب «همسر خود» اسرار و حقوق او را، در مقابل حقوقى كه خدا براى آنان قرار داده، حفظ مى‏كنند. و «اما» آن دسته از زنان را كه از سركشى و مخالفتشان بیم دارید، پند و اندرز دهید! «و اگر مؤثر واقع نشد» در بستر از آنها دورى نمایید! و «اگر هیچ راهى جز شدت عمل، براى وادار كردن آنها به انجام وظایفشان نبود» آنها را تنبیه كنید! و اگر از شما پیروى كردند، راهى براى تعدى بر آنها نجویید! «بدانید» خداوند، بلندمرتبه و بزرگ است. «و قدرت او، بالاترین قدرتهاست» «برگردان مکارم شیرازی»

آنگونه که آگاه هستید در قوانین اسلامی کودک و یا دختر خردسال 9 ساله بالغ و تکامل یافته برای انجام مسئولیت های سنگین تصور میشود!! و از آن به بعد بدون هیچ تردیدی آمادگی برای همبستری با جنس مخالف را دارد!!.

از این کودک همچنین انتظار میرود که در خانه ی شوهر به انجام تمامی کارهای لازم در پیوست با مسئولیت سنگین خانه داری و غیره نیز بپردازد. از این بدتر هم آن است که بنا بر سنجس های غیرانسانی ، حتی با کودک شیرخواره هم میتوان ازدواج کرد. یعنی در اسلام هیچ حداقلی در تعیین سن ازدواج وجود ندارد و یک دختر از همان بدو تولد میتواند در اختیار یک مرد قرار بگیرد.!!.

روشن است که آن مرد نیز حق شوهری بر آن کودک را دارد و بنابراین در انجام هر کاری در ارتباط با آن کودک کاملا آزاد است و میتواند آزادانه عمل کند. گرچه تعیین واژه ی ازدواج برای این کنش درست نبوده و کاربردی نمیتواند داشته باشد بلکه آن کودک تنها یک قربانی بوده و بسادگی و بگونه ای «قانونی» مورد آزار آدم هائی که قطعا از سلامت روان برخوردار نیستند قرار میگیرد. .

گروه کثیری از از اسلامگرایان این مسئله را اینگونه توجیه میکنند، که بدلیل شرایط آب و هوایی و نژادی برخی از کودکان عرب از لحاظ فیزیکی زودتر از هنگام معمول بالغ میشوند.!.

آنان اینگونه مانند همیشه تلاش در پوشاندن ضعف ها به گونه ای غیر معقول میکنند، که البته هیچگاه پیروز و پیشرو در این راه نبوده و نخواهند بود. گذشته از آنکه این ادعا کاملا گفته ای دروغ و بی پایه است، اما مسئله تنها این نیست که مورد انتقاد ماست. واقعیت آن است که اگر حتی کودکی حال به هر دلیلی زودهنگانم تر از لحاظ بدنی و یا فیزیولوژیکی رشد کند، این به هیچ عنوان بدان معنا نیست که او به لحاظ روانی و احساسی و عقلی نیز رشد کامل کرده باشد و تمایل و یا آمادگی به برقراری روابط جنسی داشته باشد. بلکه اندیشه و گرایشات او همواره بر پایه ی آزموده های روانشناسی کودکانه خواهد بود و او هنوز در دنیای شیرین خردسالی بسر خواهد برد


ارزش رای و حق گزینش زن مسلمان در هنگام ازدواج

در عادات و رسوم اسلامی از آنجایی که زن از همه ی جهات موجودی فروتر از مرد خوانده میشود، و اساسا هیچگاه حق بیان خواست ها، تمایلات و احساسات خود را ندارد و لزوما تنها مجبور به پیروی از دستورهای مرد! است، اینبار نیز «در هنگام ازدواج او در هر سنی» دقیقا به همانگونه ی مشابه با او برخورد میشود

او بدلیل نداشتن اختیار و خودکامگی شخصیتی حق انتخاب همسرش را نیز ندارد و در ارتباط با این امر نیز تنها نظاره گر رویدادها و تصمیم گیری های دیگران در خصوص زندگیش میباشد. مراسم گزینش همسر برای او از سوی پدر و یا جد پدری او بانجام میرسد و تنها وظیفه ی او در واقع اطاعت از دستور آنها میباشد

یکی دیگر از دلایلی که زن مسلمان از نظر دگراندیشان در همترازی با یک کالا محسوب میشود، به همین مسئله بر میگردد و براستی که این فرنام شایسته ترین واژه ی جایگزین برای این امر است، و براستی که نمیتوان نامی بهتر از کالا بر زن مسلمان نهاد

گفتن و بازگو کردن این موضوع گرچه بسیار تلخ و دشوار برای یک وجدان بیدار است، ولی جز حقیقت چیزی نیست و همواره نباید در گفتن آن تردید ورزید
یک مرد و چهار زن قانونی با استناد به قرآن
:

یکی دیگر از بیشمار نابرابریهای میان زن و مرد بویژه در این زمینه، که کاستی ارزش یک زن را بگونه ای بسیار روشن بیانگر است، تعداد زنهایی است که یک مرد مسلمان با استناد به قرآن، کتاب دینی و الهی اش میتواند داشته باشد. در قرآن داشتن چهار زن قانونی و عقدی و در فقه مذهبی بیشمار زن صیغه ای و یا کنیز «برده ی زن» بر مرد مسلمان روا است. زن در اسلام بدین سان بار دگر بگونه ای آشکارا به فرومایه گی واداشته میشود که این خود باز نشانی دگر از اندیشه ی پلید «زن ستیزی» را در پایه ریزی قوانین اسلامی را بیانگر است. او بهمین سادگی باز هم حق داشتن حتی یک پاره ی ویژه و مختص به خود را که همانا زوجش است را در زندگی ندارد. و همواره باید بنا به قانون آن را با دیگران تقسیم کند

سوره النساء، آیه ی سوم؛

و إن خفتم الا تقسطوا فی الیتامی فإنکحوا ما طاب لکم من النساء مثنی و ثلاث و رباع فان خفتم الا تعولوا فواجدة او ما ملکت أیمانکم ذلک ادنی الا تعولوا

و اگر مى‏ترسید كه «هنگام ازدواج با دختران یتیم» عدالت را رعایت نكنید، «از ازدواج با آنان، چشم‏پوشى كنید» و با زنان پاك «دیگر» ازدواج نمائید، دو یا سه یا چهار همسر و اگر مى‏ترسید عدالت را «درباره همسران متعدد» رعایت نكنید، تنها یك همسر بگیرید، و یا از زنانى كه مالك آنهائید «کنیز» استفاده كنید،!!!.. این كار، از ظلم و ستم بهتر جلوگیرى مى‏كند.!! y
>

یک نمونه از اعتراض هایی که در رد چند همسری در نزد علامه طباطبایی بیان شده است به شرح زیر است

"حكم چند همسری، آثار سوئى در اجتماع به بار مى‏آورد زیرا باعث جریحه‏دار شدن عواطف زنان مى‏شود و آرزوهاى آنان را به باد داده، فوران عشق و علاقه به شوهر را خمود و خاموش مى‏كند و حس حب او را مبدل به حس انتقام مى‏گرداند. و در نتیجه، دیگر به كار خانه نمى‏پردازد و از تربیت فرزندان شانه خالى مى‏كند. و در مقابل خطائى كه شوهر به او كرده، در مقام تلافى بر مى‏آید و همین عمل باعث‏شیوع اعمال زشت و نیز گسترش خیانت در مال و عرض و...مى‏گردد و چیزى نمى‏گذرد كه جامعه به انحطاط كشیده مى‏شود