۱۳۸۶ دی ۲۱, جمعه

درد بي دردي . علاج اش . آتش است

**




از برکت نظام اسلامی و اختلاط دین و حکومت، چند برابرِ مردم و موقوفاتشان، هر ساله دولت و نهادهای شبه دولتی (نظیر شهرداری ها) مسجد می سازند. هر کوچه و پس کوچه ای که می روی، چند مسجد خود و خدانمایی می کند.0


تهِ کوچه مسجدی قدیمی و حاصل وقف آدمی دین دار جاگیر شده، وسط کوچه مسجدی ست یادگار از اوایل انقلاب! و شورِ همه چیز در مسجد بینی؛ و سر کوچه هم که به ضرب و زور صدها تن آهن و سیمان و گچ، فلان ادارهء متولی نماز، مسجد علم کرده است!- تازه همه اینها زیاد فاصله ای با مسجد مکش مرگ مایی که شهرداری دور میدان می سازد و ماه هاست –علی رغم فراهم بودن پنجاه تا قالی و دوازده تا لوستر و هزاران تکه آینه- لنگ تکمیل عروس بازی محراب آن اند. سر چهارراه هم سازمان تبلیغات مشغول زدن پوز شهرداریست...
طبع حضرات هم هر سال بلندتر می شود و انگار اگر مسجدی ساخته شود و گنبد و گلدسته نداشته باشد، ذنب لا یغفر می شود..0

. کاری ندارم که در این سالها نمازخوان و مسجدرو بیشتر شده یا کمتر. (شک هم دارم که حتی خود گنبدسازها و مناره هوا کن ها هم وارد این معقولاتِ نامعقول شوند!) و هزینه این بریز و بپاش ها چقدر..0
من فقط می خواهم از حضرات بپرسم، آیا نمی شود در این شبهای سرد و سرمای استخوان سوز، درِب ده یک این مساجد باز شود و به این آدم ها به اندازهء یک قبرجا، سرپناهی داده شود؟..0
حرف انسانیت که می شود پزش را می دهید که قرآن حرمت آدم را از کعبه بالاتر وصف کرده و فلان تا آیه و حدیث و روایت از نوعدوستی و احسان و حرمت به انسان می آورید، پای کار که می رسد، به اندازه سگ این آدم ها برایتان ارزش و حرمت ندارند؟..0

میلیارد میلیارد پول مردم را صرف خدای چاره ساز و خانه هایی که به هیچ کدام نیازی ندارد می کنید، بعد حاضر نمی شوید بندگان نیازمند و بیچاره خدا را که از این سرمای بی پیر تلف می شوند، یک هفته در سال هم که شده، در خانه اش راه بدهید0
همه کارتان شده ریا و تبلیغات اما حتی در "تبلیغتان" هم نه صادقید و نه عاقل. وگرنه کدام تبلیغ اثرگذارتر از اینکه همانهایی که دارید خودتان را برای جذبشان هشت در و هفت تکه می کنید، ببینند که وقت مبادا که شد، این تاسیسات عظیم به درد چهارتا آدمِ مسکین هم خورد و دو نفر را از مرگ نجات داد؟ ببینند که این مکان ها، به زور پول و زرق و برق و کاشی آبی و فرش دستباف و اکوی بلندگو و غباروبی های دستوری، مقدس نشده اند؛ توی کار آدم هم هستند!0
اصلا این قانون های مسخرهء اداری از کجا برای اداره مساجد آمده؟ کی گفته فقط باید وقت نماز باز باشند و سایر مواقع به زور کلاس قرآنی یا ضرب مجلس ترحیمی (که حتما باید اجاره اش هم پیش پیشکی پرداخت شده باشد) قفلشان وا شود؟ کی گفته که خوابیدن در مسجد کراهت دارد؟ آن هم در این طور مواقع اضطرار.اصلا این مسجدها مگر از کجا آمده اند؟ مگر جز این است که یا حاصل خیرخواهی آدمهایی مثل ماست، و یا از پول ما مردم است، که دستگاه عریض و طویلی، ساخته و بیلانش را به بالایی داده؟ گیریم آن ها از مال خودشان و برای رضای خدا ساخته باشند و این ها از مال مردم و بخاطر به اصطلاح بسط معنویت در جامعه. در هر دو صورت با اجازه کی مسجد را تبدیلش می کنید به یک بنگاه دولتی که کارمندهایش را شما تعیین می کنید و ارباب رجوع هایش هم باید سر ساعت بیایند و سر ساعت بروند؟

لامذهب ها! خیلی از این خیابان خواب ها بچه اند. یعنی اصولا هیچ گناهی ندارند به جز بیچارگی، بجر بدبیاری، بجز جنایات بزرگترها، بجز سنگدلی آدمها، بجز بی غیرتی مسوولان، بجز بی کفایتی و بی همه چیزی دستگاه... آنوقت شما جوش دزدیده شدن فرش مسجد را می زنید؟ بسوزد آن مسجدی که تویش فرش از آدم مهمتر باشد. درد بی دردی علاجش آتش اســـــــت...0

.http://www.debsh.com