تاريخ معاصر را ورق بزنيم (2)0
«سفر جورج بال كه از سر مشق نگاران سياست خارجي آمريكا و از نخبگان  برخي از محافل  پژوهشي و سياست پردازي  و فشار آن كشور  به حساب ميآمد - و اقامت دراز مدتش در تهران نيز اهميت داشت - به گونه اي  درك نكردني در دفتري كه از سوي سازمان راديو تلويزيون ملي در اختيارش قرار گرفته بود مستقر شده بود - مشهور ترين مخالفان را مي پذيرفت و آنان را به ادامه ي كارهاي شان تشويق ميكرد - و حتي بيانات خصمانه و پر از ناسزاي وي پس از بازگشت به واشنگتن نيز شاه را بي تفاوت گذاشت0
آقاي(كنت الكساندر دومرانش) رئيس ساز مان هاي اطلاعاتي ويژه  ي فرانسه كه شاه به او احترام بسيار مي گذاشت و همانند  دوست صميمي خود مي انگاشت هم به وي هشدار داده بود0 { دومرانش} دير تر ها در خاطرات خود نوشت - روزي نام همه ي  كساني را كه  در آمريكا مامور  فراهم كردن مقدمات رفتن او و برگزيدن جانشين اش كرده بودند به او دادم 0 حتي در يكي از گرد همائي ها ي آنان شركت  كرده بودم كه يكي از  مسائل  مطرح شده در آن  اين بود كه "چه كنيم كه عذر شاه را بخواهيم و چه كسي  را جانشينش كنيم؟"
اما شاه سخنان مرا باور نكرد و گفت0
هر چه بگوئيد باور مي كنم جز اين !0ولي اعليحضرتا  چرا در اين مورد  هم حرف مرا باور نمي كنيد ؟
- براي اينكه احمقانه است كه مرا با ديگري جايگزين كنند0 من بهترين مدافع غرب دراين منطقه هستم 0 من بهترين ارتش را دارم 0 من نيرومندترين هستم ......اين سخن آنقدر نابخردانه است كه نمي توانم باور كنم0
و... كنت دومرانش - جائي اندكي بعد در كتابش خاطر نشان مي سازد كه :
" بهر حال آمريكائي ها تصميم شان راگرفته بودند"
بله ! شاه  درآن روزها باور داشت كه  آمريكائي ها هرگز او را رها نخواهند كرد و اين .......بزرگترين اشتباه اودر تحليل مسائل بود»
آخرين روزها - نهاوندي