۱۳۸۳ بهمن ۲۱, چهارشنبه

هر كه ناموخت از گذشت روزگار * * * هيچ ناموزد ز هيچ آموزگار

فرق بين ( استعمار) با (استحمار)؟0
ميدانيد كه . استحمار در لغت يعني حمار (خر كردن) و در عمل و معنا و مفهوم عبارت است از تحميق كردن و فريب دادن و در واقع گول زدن گروه - طبقه و يا مجموعه اي از آحاد افراد يك جامعه توسط يك دسته يا گروه ديگر بمنظور آنكه گروه و يا طبقه و يا مجموعه جامعه به صورت "مركب" رام و مطيع براي "سواري دادن" در آيد و گروه "استحمار كننده‌" كه از جهات و جنبه هاي مختلف كوشيده تا بر روان و انديشه و تصميم و اراده " استحمار شونده " مسلط شود مي كوشد تا قبل از هر چيز استحمار شونده را قانع كند كه " سواري دادن" او به استحمار كننده " يك امر واجب !!" و يك ( تكليف!!)مقدس است و اطاعت مطلق و اجراي صميمانه و عاري از هر اعتراض و نا خشنودي ولو پنهاني - داراي اجر و ثواب و نتيجه و ثمره (معنوي)فراوان و نه فقط دراين دنيا بلكه در آخرت است !!0
به عبارت ديگر استحمار شونده هر گونه پرداخت مادي و پيش كش كردن بي دريغ حاصل دست رنج خود را به استحمار كننده و تحمل هرگونه زجر و مشقت و محروميت و اسارت و شور بختي در زندگي را با كمال ميل و با اعتقاد مطلق مي پذيرد تا طي آن (واجبات!) و (تكاليف!) بر ذمه خود را هرچه كامل تر انجام دهد و در نتيجه در حيات جاودان آخرتي به ( اجر عظيم!) نائل شود !!0
تفاوت عمده در استعمار و استحمار آن است كه استعمار غالبا توسط بيگا نگان بر يك ملت تحميل ميشود و دوران معيني دارد و سرانجام (آنتي تز) آن در درون جامعه استعمار زده ساخته ميشود و به حاكميت جابرانه اش خاتمه ميدهد و بهر حال در همان دوران موجوديت خود آثاري ولو اندك و ناچيز بجاي ميگذارد - اما استحمار بر عكس از همان آغاز با هر گونه سازندگي و هوشياري وبيداري جامعه استحمار شده بشدت مبارزه ميكند و افراد را حتي المقدور در يك اسارت (مقدس!) و بي خبري (جبري) نگاه ميدارد تا هرگز هوشياري عده اي از مردم آن جامعه موجب انهدام پايه هاي سيادتش نگردد0 علاوه بر آن - استحمار كننده تا آنجا به سازندگي رضايت ميدهد كه مستقيما در جهت اميال او باشد و در غير آن هر نهاد و ساختمان غير مفيد براي خود ش را منهدم ميكند آنهم نه بدست خود بلكه بدست مردماني كه آنها فريفته و مسحور ساخته و زير(فشار)
بهانه هاي به ظاهر مقدس نگاه شان داشته است !!0
و دست آخر اينكه
پايه و انگيزه استعمار و استحمار هر دو به شدت ( مادي) هستند و هر دو (حركت) براي (غارت) توده هاي مردم و (عقب نگاه داشتن) جامعه از نظر ( تفكر و تعقل) انجام ميگيرد
" اسرار و عوامل سقوط ايران"
دفتر اول
*******
اكنون با نگاهي منصفانه و در عين حال بسيار(دردمندانه) به كارنامه حاكمان امروز ميهن- حقيقت موضوع بهتر از هر وقت ديگر آشكار شده است0