سري به آرشيو يادداشت ها زدم واين نوشته را انتخاب كردم
فريب بزرگي كه آغاز شد
در غارت مملكت . باز شد
, ؛؛ لكن ! شما آقايان بدانيد كه اينها رفتند و يك مملكت خراب براي ما گذاشتند!!؛؛ما پنجاه سال است كه هيچ چيز آزاد نداشتيم.! همه شما ميدانيد از آن وقتي که رضا شاه آمد تا الاني که من اين جا نشستهام ما غير از اين که ـ حالا اخيرا شده است ـ ما هيچ چيز آزاد نداشتيم. نه مطبوعات آزاد داشتيم. نه يک دادگستري مستقل داشتيم، نه يک کانون وکلاي مستقل. همه اش آنها تصرف داشتند. نه يک دانشگاه داشتيم نه ميتوانستند جوانهاي ما را تربيت صحيح کنند!! ...اينها ما را عقب نگه داشتند!. فرهنگ ما يک فرهنگي است که بر ميگرداند بچههاي ما را به طرف عقب.!.!0 يک باب مفصلي است اين که راجع به فرهنگ، اينها چه کردند...لکن شما آقايان بدانيد که اينها رفتند و يک مملکت خراب براي ما گذاشتند. يک مملكت که همه چيزش به هم ريخته است. هر جا دست بگذاريد فساد هست...
()()()()()()()
فكر ميكنم نيازي به معرفي گوينده اين افاضات نباشد!. اينها بخش بسيار كوچكي از شعار ها ئي بود كه در سالهاي نخست به اصطلاح انقلاب! ، تقريبا هر روز از طريق راديو و تلويزيون بخورد مردم خام و(ذوق زده!!) داده ميشد..و.... حالا پس از گذشت دو ونيم دهه از آن روزهاي ( خواب و خيال) و آن حرف هاي بي پايه و محال، بايد روزي هزار بار تاسف همان روزهائي را بخوريم كه به زعم (زعيم!!) (( خرابه اش)) را براي ما گذاشتند!!...
اي دريغ ..
*