۱۳۸۳ آذر ۶, جمعه

سري به آرشيو يادداشت ها زدم و اين نوشته را انتخاب كردم

June 09, 2003

٭ اندر قضاياي بمب اتم و سرب داغ ؟
بعد از مدت ها ، به ديدارش رفتم. شنيده بودم بيمار و بستري است. هنگامي كه نگاهش بمن افتاد نتوانست خوشحالي اش را در پس چهره رنجور و لبخند سردش پنهان كند- تبسمي كرد و گفت چه عجب؟. بنا به تعارفات معمول، گرفتاري ها و كار هاي روزانه را بهانه قراردادم و تاخير در ديدار را بيشتر متوجه اوضاعي كردم كه بقول شاعر (بخاطر خشك سالي هاش، نا چار و ناگزير به فراموشي عشق)شدم و نتوانستم بموقع از سلامت رفيق كم توقعم با خبر بشوم.از بيماري اش پرسيدم. گفت : تا ميخواهد بهبودي مختصري حاصل شود- اخبار ورويداد هاي مملكت حالش را ميگيرد و بيماري روحي اش را تشديد ميكند. پرسيدم:مگر خبر و خاطره خواندني و شنيدني و كيف كردني در اين مملكت كم هست كه توي بيمار چسبيده اي به اخبار حال گير و درد آور؟.چشم هاي گود افتاده اش را خيره كرد و پرسيد : كدام خبر و خاطره ؟؟ پاسخ دادم انگاري در اين چند روزي كه به بستر افتاده اي از شنيدني ها عقب مانده اي؟!.خودش را تكاني داد و متكاي پشتش را جا بجا كرد و گفت: لابد ميخواهي از حمله دوباره (چماقداران) به وكلاي مردم(!) بگوئي؟. گفتم نه اين كه تكراري است!.گفت: از مذاكرات پنهاني آقايان با آمريكائي ها؟ نه. اينهم كه تازگي ندارد!.نكند- ملا حسني دوباره چيزي گفته ؟ نه بابا. شيرين تر از اين حرف هاست!!.حتما نشنيدي كه يك هيئت علمي سوري(سوريه) اعلام كرده اند كه ذبح حيوانات حلال گوشت ، اگر با نام بسم الله انجام شود- گوشت اين حيوانات هم خوشمزه تر هستندو هم از لحاط منابع پروتئيني بسيار غني تر !. رفيقم كه معلوم بود انتظار شنيدن چنين خبري را نداشت - ابرو هايش را بالا انداخت و پرسيد.شوخي ميكني؟. نه بابا. چه شوخي. همين امروز اين خبر را خواندم. از اين مهم تر همين آقايان تصريح كرده اند كه سر بريدن حيوانات به سبك اسلامي بمراتب سالم تر از ذبح هائي است كه ديگران بشكل غير اسلامي انجام ميدهند!. اما خبر بعدي كه واقعا بايد براي خبر سازش ( اسپند دود) كرد اين است كه گفته است استفاده از بمب اتم و يا هرنوع سلاح غير متعارف(!) از نظر شرع اسلام(حرام)است!.و سومين خبر كه مربوط به (شيراز) شهر حافظ و سعدي است اين بود كه گروهي از بانوان محجبه ! راه را بر دختران و خانمهاي جوان مي گرفتند و آنها را براي رعايت حجاب بهتر و بيشتر- ارشاد ميكردند!. رفيق بيمارم كه تا آن لحظه به صحبت من گوش ميداد- وسط حرفم پريد و گفت . اين يكي را قبلا شنيده ام. جواب دادم از نحوه (ارشاد) اين مخدرات هم با خبري؟پاسخ داد بعله!. گفتم پس تو برايم بگو. و او گفت :
به خانم هاي رهگذر مي گفتند : اگر بد حجابي كنيد - خداوند در قيامت (سرب) داغ توي گوش هايتان خواهد ريخت!!. با خنده و تعجب پرسيدم: خوب نظر تو در اين مورد چيست؟ صدايش را كمي بلند تر كرد و جواب داد: پس فكر ميكني براي چيست كه اين بيماري لعنتي ام خيال خوب شدن ندارد؟