۱۳۸۷ شهریور ۱۳, چهارشنبه

معضلي به نام " كپي كاري " در خلافت اسلامي




در طی چند ایمیل، یک دوست نادیده اطلاعاتی فرستاد که بنظرم لازم بود منتشر شوند
همین اواخر بود که مدرک جعلی علی کردان( كه وزيرشده است!!) در وبلاگستان جنجال به پا کرد و همان موقع
دوستی پرسید، “چرا ایشان دکترایش را نمی‌گیرد که دهن همه‌ی مخالفان و مزاحمان را ببندد؟!”. این نوشته اشاره ی ظریفی بود به “خودی”هایی که پیشوند “دکتر” و “مهندس” به اسمشان چسبیده است اما اساسا معلوم نیست خیلی به شوق درس بوده باشد!!. گاهی، خیلی گویا شوقی هم نیست، چند سالی سپری می شود و مبلغی خرج می شود و تزی نوشته می شود و یک “دکتر” به دنیا اضافه می شود. این اما همه ی داستان نیست


یکی از شرایط “دکتر” شدن، در بعضی رشته ها، اضافه کردن چیزی به علم دنیاست. این یعنی باید مقاله در کنفرانس ها و مجلات علمی دنیا داشته باشی. و البته مقاله را نمی شود داد موسسه فلان در ازاء ۱۰۰ هزار تومان بنویسد. اینجاست که این دغل بازی ابعاد ِ بزرگتری می گیرد و برای همه مان شرمندگی مضاعف ایجاد می کند. آقای “دکتر بعد از این” که فایلی را می گیرد و به نام خودش تغییر قیافه می دهد و به فلان مجله می فرستد دارد آدمیزادی را آنطرف دنیا قانع می کند که “داستان ایران احمدی نژاد نیست، ایرانیها اساسا گویا آدمهای متقلبی هستند”


در نظر داشته باشید که کپی کاری در دنیای علم گناه کبیره است و حتی می تواند به مسائل جدی حقوقی منجر شود


دوست نادیده ای سه مقاله فرستاده است. رشته رشته ی من نیست، مهندسی کشاورزی یا گیاه شناسی است بنظرم. اولی در سال ۲۰۰۷ منتشر شده است. دو مقاله ی بعدی در سال ۲۰۰۸ منتشر شده اند و نام دو استاد از دانشگاه آزاد گرگان و شبستر را بر بالای خود دارند. متن سه مقاله بنظر عینا یکسان بنظر می رسند و دوتای “کپی کاری شده” در دو مجله از یک موسسه چاپ شده اند. مقاله اول زیر نام یکی از نویسندگان و دومی به نام هر دو. این که یک موسسه ی علمی مراقب چاپ دوباره ی مقالات ِ خودش در مجلات خودش نباشد بنظرم دلیل خوبی است که با یک موسسه چاپ انبوه طرفیم. پس انتظاری نیست که مثلا استانداردهای بالاتر ِ نظایر ِ در رشته ی برق و کامپیوتر در چاپ این مقالات لحاظ شده باشد. احتمالا اما این همه مهم نیست، دو “دکتر” احتیاج به مقاله برای رزومه ی شان داشته اند و حالا دارند.
دوست نادیده می گوید که موسسه ی دارنده کپی رایت مقاله ی اصلی مساله را حقوقی کرده است و پیگیری می کند. نسخه ای از مقالات به همراه نام افراد نزد نویسنده موجود است و درصورت درخواست برای نهاد قانونی!! فرستاده خواهد شد

این نوشته بیش از آنکه “گرفتن مچ” دو استاد باشد، انتقادی است بر نظام تحقیقات علمی در ایران که بدون اختصاص بودجه می خواهد علم تولید کند و لاجرم به روغن سوزی می افتد و شرمساری می آفریند